بسم الله الرحمن الرحیم
نفاق قسمت دوم
۲.۱۵ - فرصت طلبی
خداوند در آیه ۱۴۱ سوره نساء قسمتی دیگر از صفات و اندیشههای پریشان منافقان را بازگو میکند.
«منافقان کسانی هستند که همیشه میخواهند از هر پیشامدی به نفع خود بهره برداری کنند اگر پیروزی نصیب شما شود فورا خود را در صف مؤمنان جا زده میگویند آیا ما با شما نبودیم و آیا کمکهای ارزنده ما مؤثر در غلبه و پیروزی شما نبود؟ بنابراین ما هم در تمام این موفقیتها و نتایج معنوی و مادی آن شریک و سهیم هستیم، الذین یتربصون بکم فان کان لکم فتح من الله قالوا الم نکن معکم»
اما اگر بهرهای از این پیروزی نصیب دشمنان اسلام شود، فورا خود را به آنها نزدیک تر کرده، مراتب رضایت مندی خود را اعلام میدارند و میگویند «این ما بودیم که شما را تشویق به مبارزه با مسلمانان و عدم تسلیم در برابر آنها کردیم، بنابراین ما هم در این پیروزیها سهمی داریم، وان کان للکافرین نصیب قالوا الم نستحوذ علیکم ونمنعکم من المؤمنین» به این ترتیب این دسته با فرصت طلبی مخصوص خود گاهی "رفیق قافله"اند و گاهی "شریک دزد" و عمری را با این دو دوزه بازی کردن میگذرانند.
ولی قرآن سرانجام آنها را با یک جمله کوتاه بیان میکند و میگوید: بالاخره روزی فرا میرسد که پردهها بالا میرود و نقاب از چهره زشت آنان برداشته میشود آری «در روز قیامت خداوند در میان شما قضاوت میکند، فالله یحکم بینکم یوم القیامة».
۲.۱۶ - سرگردانی همیشگی
در آیه ۱۴۳ سوره نساء نیز این صفت منافقین مورد مذمت قرار گرفته است «آنها افراد سرگردان و بی هدف و فاقد برنامه و مسیر مشخصاند، آنها نه جزء مؤمنانند و نه در صف کافران قرار دارند، مذبذبین بین ذلک لا الی هؤلاء ولا الی هؤلاء» و در پایان آیه سرنوشت این گروه را خداوند ترسیم میکند. «آنها افرادی هستند که بر اثر اعمالشان خداوند حمایتش را از آنان برداشته و در بیراههها گمراهشان ساخته هرکس را خدا گمراه کند هیچ گاه راه نجاتی برای آنان نخواهی یافت».
۲.۱۷ - خدعه گری
قرآن در مورد منافقان با بیان خصوصیات و نشانههای ریز و درشت سعی در شناساندن بهتر این گروه به مؤمنان و جامعه اسلامی دارد. از این رو در جای دیگر منافقان را این گونه توصیف میکند:
آنها برای رسیدن به اهداف شوم خود از راه خدعه و نیرنگ وارد میشوند و حتی میخواهند به خداوند نیز خدعه بزنند در حالی که در همان لحظات که درصدد چنین کاری هستند خود در یک نوع خدعه واقع شدهاند، زیرا برای بدست آوردن سرمایههای ناچیزی سرمایه بزرگ وجود خود را از دست میدهند. بطوری که آیه شریفه میفرماید: «منافقان میخواهند خدا را فریب دهند، در حالی که خداوند آنها را فریب میدهد، ان المنافقین یخادعون الله وهو خادعهم»
در ادامه آیه خداوند صفات دیگری از منافقان را بیان میفرماید: آنها هنگامی که به نماز برخیزند سرتا پای آنها غرق کسالت و بی حالی است «واذا قاموا الی الصلاة قاموا کسالی» آنها از خدا دورند و از راز و نیاز با او نیز لذت نمیبرند. آنها چون به خدا و وعدههای او ایمان ندارند، اگر عبادت یا عمل نیکی انجام دهند آن نیز از روی ریا است نه بخاطر خدا «یراءون الناس» آنها اگر گاهی، یادی از خدا کنند و ذکری هم گویند از صمیم دل و از روی آگاهی و بیداری نیست و اگر هم باشد بسیار کم است. «ولا یذکرون الله الا قلیلا».
۲.۱۸ - زخم زبان زدن
خداوند در آیه ۲۹ سوره محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر این نکته تاکید میکند که منافقان تصور نکنند برای همیشه میتوانند چهره درونی خود را از پیامبر و مؤمنان مکتوم دارند و میفرماید: آیا کسانی که در دل هایشان بیماری است گمان کردند خدا کینه هایشان را (نسبت به پیامبر و مؤمنان) آشکار نمیکند و در آیه بعد خطاب به پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید: «و اگر ما بخواهیم آنها را به تو نشان میدهیم، تا آنها را با قیافه هایشان بشناسی».
سپس میافزاید: «هرچند میتوانی آنها را از طرز سخنانشان بشناسی، ولتعرفنهم فی لحن القول»
یعنی این منافقان بیمار دل را از کنایهها و نیشها و تعبیرات موذیانه شان میتوان شناخت. در حدیث معروفی از «ابو سعید خدری» نقل شده است که میگوید: «منظور از (لحن القول) بغض حضرت علی است و ما منافقان در عصر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را از طریق عداوت آنها با حضرت علی میشناختیم.»
امروز هم شناختن منافقان از لحن قول و موضع گیریهای خلافشان در مسائل مهم اجتماعی و مخصوصا در بحرانها یا جنگها کار مشکلی نیست و با کمی دقت از گفتار و رفتارشان شناسایی میشوند.
۲.۱۹ - آراستگی ظاهر
آیه ۴ سوره منافقون نشانههای بیشتری از منافقین ارائه داده خطاب به پیامبر میگوید: «هنگامی که آنها را میبینی جسم و قیافه آنان تو را در شگفتی فرو میبرد، واذا رایتهم تعجبک اجسامهم». آنها ظاهری آراسته و قیافههایی جالب دارند. علاوه بر این چنان شیرین و جذاب سخن میگویند که «اگر سخن بگویند به سخنانشان گوش فرا میدهی، وان یقولوا تسمع لقولهم»
جائی که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ظاهرا تحت تاثیر جذابیت سخنان آنان قرار گیرد، تکلیف دیگران روشن است.
قرآن ظاهر منافقان را چنین معرفی میکند، اما باطن آنها به گونه دیگری است «گویی چوبهای خشکی هستند که به دیوار تکیه داده شدهاند، کانهم خشب مسندة». اجسامی بی روح، صورتهایی بی معنی و هیکلهایی تو خالی دارند، نه از خود استقلالی، نه در درون نور و صفایی و نه اراده و تصمیم محکم و ایمانی دارند. درست همچون چوبهایی خشک تکیه زده بر دیوار.
سپس خداوند میافزاید: آنها چنان توخالی و فاقد توکل بر خدا و اعتماد بر نفس هستند که «هر فریادی بلند شود آن را بر ضد خود میدانند، یحسبون کل صیحة علیهم». ترس و وحشتی عجیب همیشه بر قلب و جان آنها حکم فرما است و یک حالت سوء ظن و بدبینی جان کاه سرتاسر روح آنها را فرا گرفته است.
۲.۲۰ - خوش زبانی
خوش زبانی و تظاهر منافقان خصلتی عجین با آنها است که خداوند در جای دیگر نیز به آن پرداخته است: «و بعضی مردم چنین هستند که گفتار او در زندگی دنیا مایه اعجاب تو میشود (ولی در باطن چنین نیست) و خداوند بر آن چه در قلب اوست گواه میباشد و او سر سختترین دشمنان است، ومن الناس من یعجبک قوله فی الحیاة الدنیا ویشهد الله علی ما فی قلبه وهو الد الخصام »
۲.۲۱ - فسادگری
سپس میافزاید: «نشانه دشمنی باطنی او این است که وقتی روی بر میگرداند و از نزد تو خارج میشود کوشش میکند که در زمین فساد به راه بیندازد و زراعت و چهارپایان را نابود کند با اینکه میداند خداوند فساد را دوست ندارد.»
آری اینها اگر در اظهار دوستی و محبت به پیامبر اسلام (ص) و پیروان او صادق بودند هرگز دست به فساد و تخریب نمیزدند. هرچند ظاهر آنها دوستانه است. اما آنها در باطن، بی رحمترین و سرسختترین دشمنان هستند. این منافق نه به اندرز ناصحان گوش فرا میدهد و نه به هشدارهای الهی.
بلکه پیوسته با غرور مخصوص به خود، بر خلاف کاری هایش میافزاید. «هنگامی که او را از عمل زشت نهی کنند و به او گفته شود از خدا بترس لجاج و تعصب او را به گناه میکشاند، واذا قیل له اتق الله اخذته العزة بالاثم»
۲.۲۲ - استهزاگری
از دیگر نشانههای منافقان که در آیه ۵ سوره منافقون، به آن اشاره شده است، این است که «هنگامی که به آنها گفته شود بیایید تا رسول خدا برای شما استغفار کند، سرهای خود را (از روی استهزاء و کبر و غرور) تکان میدهند و آنها را میبینی که از سخنان تو اعراض کرده و تکبر میورزند، واذا قیل لهم تعالوا یستغفر لکم رسول الله لووا رءوسهم ورایتهم یصدون وهم مستکبرون»،
آن چنان غروری بر منافقان حاکم است که حتی نسبت به پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که رحمة للعالمین است نیز تکبر میورزند روشن است که روح اسلام، تسلیم در برابر حق است و کبر و غرور همیشه مانع این تسلیم میباشد. به همین دلیل یکی از نشانههای منافقان بلکه یکی از انگیزههای نفاق را همین خودخواهی و خود برتر بینی و غرور میتوان شمرد.
منافقان دو گروه هستند، گروهی از اول ایمانشان صوری و ظاهری بوده و گروهی دیگر در آغاز ایمان حقیقی داشتهاند. سپس راه ارتداد و نفاق را پیش گرفتهاند خداوند با اشاره به گروه دوم آنان را این گونه توصیف میکند: «بر دلهای آنها مهر نهاده شده است و حقیقت را درک نمیکنند، فطبع علی قلوبهم فهم لا یفقهون»
۲.۲۳ - عوام فریبی
همانطور که قبلا اشاره شد یکی از نشانههای منافقان این است که آنها برای پوشاندن چهره خود بسیاری از خلافکاریهای خود را انکار میکنند و با توسل به سوگندهای دروغین سعی در عوام فریبی و راضی کردن مردم از خود دارند که خداوند در آیه ۶۲ سوره توبه پرده از روی این عمل زشت آنها بر میدارد و مسلمانان را آگاه میسازد که تحت تاثیر این گونه سوگندهای دروغین قرار نگیرند و به قیافه حق به جانب منافقان اعتنا نکنند. نخست میگوید: «آنها برای شما به خدا سوگند یاد میکنند تا شما را راضی کنند، یحلفون بالله لکم لیرضوکم»،
روشن است که هدف آنها از این سوگندها، بیان حقیقت نیست. بلکه میخواهند
با فریب و نیرنگ چهره واقعیات را دگرگون جلوه دهند و به مقاصد خود برسند.
لذا قرآن میگوید: «اگر آنها راست میگویند و ایمان دارند، شایسته تر این است که خدا و پیامبرش را راضی کنند: والله ورسوله احق ان یرضوه ان کانوا مؤمنین».
قبلا اشاره کردیم که عناد اصلی منافقان با رهبر جامعه اسلامی است. در ادامه به بررسی برخوردهای منافقان با پیامبر عظیم الشان اسلام میپردازیم که این برخوردها ماهیت منافقان را روشن تر میکند. البته در جامعه خود نیز برخوردها و رفتارهای منافقان با ولی فقیه و سخنان او چهره منافقان را آشکارتر خواهد ساخت.
درود جناب صادقی بزرگوار