سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        گلدان، پنجره، آغوش
        ارسال شده توسط

        مصطفی خادمی صفا

        در تاریخ : پنجشنبه ۴ آبان ۱۴۰۲ ۰۳:۳۸
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۵۶۳ | نظرات : ۳

        گلدان، پنجره، آغوش
        ...
         
         
        نگاهش سمت پدر و مادر میفتد...، _لبخند_ و شجاعانه وارد کلاس می‌شود. شجاعتی که نترسیدن نیست، روبه‌رو شدن است با ترس...
         
        آیا بچه‌ها دوستم دارند؟
        معلم چطور؟
        تنها که نمی‌مانم؟
        طعم شور تردید است که می‌پیچد... بعضی‌ها، از قبل هم را می‌شناسند، اما احمدِ قصۀ ما چهره‌ای آشنا نمی‌بیند.
        معلم وارد کلاس می‌شود، بچه‌ها ساکت، ترس است که موج می‌زند و احمد موج‌سوار ماهری‌است.
        - سلام
        صدای کودکانۀ احمد و نگاه سرشار از محبت معلم ترکیبی دلنشین را می‌سازد.
        یخ بچه‌ها آب می‌شود و کلاس آغاز.
        همه یک‌به‌یک خودشان را معرفی می‌کنند، نوبت به احمد می‌رسد، می‌ایستد، دلش می‌لرزد، اما نه! کلاس می‌لرزد. معلم فریاد می‌زند: بچه‌ها! همه زیر میز!...
        بچه ها هراسان زیر میزها پناه می‌گیرند... 
         
        گلدانِ کنارِ پنجرۀ کلاس می‌شکند و تمام.
         
        همه وارد حیاط مدرسه می‌شوند. کم‌کم پدر و مادر ها دنبال فرزندانشان می‌آیند، و مدرسه خالی و خالی‌تر.
         
        احمد طبق عادت گوشۀ دیوار می‌نشیند، نگران زانو هایش را بغل می‌کند، و... انتظار .
         
        سایه‌ای روی احمد می‌افتد، سرش را بالا می‌برد، پدر، آغوش، لبخند و آرامش
         
        ...
         
        داستان ما کیلومترها آن طرف تر احمد دیگری هم دارد.
        روز اول مدرسه... همه یک‌به‌یک خودشان را معرفی می‌کنند، نوبت به احمد می‌رسد، می‌ایستد، دلش می‌لرزد، اما نه! کلاس می‌لرزد. صدای انفجار... همه سمت پنجره می‌دوند. قابِ پنجره: تابلویی ازسقوطِ بمب و آتش...
         
        گلدانِ کنار پنجرۀ قلب احمد می‌شکند و ناتمام.
         
        همه وارد حیاط مدرسه می‌شوند. کم‌کم پدر و مادر ها دنبال فرزندانشان می‌آیند، و مدرسه خالی و خالی‌تر.
         
        احمد طبق عادت گوشۀ دیوار می‌نشیند، نگران زانو هایش را بغل می‌کند، و... انتظار .
        سایه‌ای روی احمد می‌افتد، سرش را بالا می‌برد، عمو، آغوش، اشک و اندوه...
         
         
         
        ۱۴۰۲/۰۸/۰۳

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۴۱۷۰ در تاریخ پنجشنبه ۴ آبان ۱۴۰۲ ۰۳:۳۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        شاهزاده خانوم
        پنجشنبه ۴ آبان ۱۴۰۲ ۲۳:۳۶
        آخی.. چه غم‌انگیز..🥺
        و چه سرنوشت متفاوتی براشون رقم خورد.. خندانک
        درود بر شما خندانک
        موفق باشید خندانک
        ایمانه عباسیان پور(آیدا)
        جمعه ۱۲ آبان ۱۴۰۲ ۱۹:۱۵
        عالی 😓
        فریال امینا
        يکشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۲ ۱۲:۲۱
        عالی بود🙏🏻🌱
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3