بانو "فروغ گودرزی"، شاعر هرمزگانی، زادهی ۲۰ شهریور ماه ۱۳۵۴ خورشیدی، در شهر بندرعباس است که از سن بیست سالگی وارد وادی ادبیات شد. این اتفاق از سال ۱۳۹۴ شروع شد؛ با دلنوشتههای دربارهی زن و بعد از آن شعر.
او به سرایش شعر نو، سپید و کوتاه اهتمام دارد.
از او کتابهای "هیاهوی دل" و "زمزمههای فروغ" چاپ و منتشر شده است.
▪︎نمونهی شعر:
(۱)
کوتاه میگویم
اما پُر صدا…
این روزها
نبودنت میسوزاند مرا.
(۲)
چشم در انتظار
دستی هستم
که نوازش کند
موهایم را
تا بدهکارِ خود نمانم.
(۳)
مرا معتاد خود کردی و رفتی
اعتیاد خانمان سوز است؛
کارتن خواب شهر شدهام...!!!
(۴)
موج سکوت
شهر را میشکند
ماهیگیران
بر تورهایشان
دعای صید میخوانند.
(۵)
آغوشش
زیباترین
حد فاصل
میان من و زندگی بود.
(۶)
زخم تیر
کاری بود
مرا در داغیش سوزاند...!!!
(۷)
کدامین درد
رخنه کرد در دلت
که اینگونه پریشانی؟!!!
(۸)
جاده نگاهش تلخ بود
وقتی به دنبالِ دلم پای
بر آن نهادم.
(۹)
تازگیها
بوسهات
طعم گسِ رفتن میدهد.
(۱۰)
چه کسی
میدانست
در پس هر لبخندم
چه غمی میکوبد
بر دلم...
(۱۱)
در خیالم
دست به خانه تکانی زدم
چشم برگرداندم
نگاهت روی طاقچه
باز خیالم را
ریخت و پاش کرد.
(۱۲)
همین که شبیه هیچ کس نیستی
شیرینیهای غزلهایم را بیشتر میکند
شباهتت به بقیه تلخ و دلهرهآور است.
(۱۳)
شرم میگفت:
گناه است نگاهش بکنی
عشق میگفت:
نگاهش نکنی میبازی.
(۱۴)
صدای دهل خدا را میشنوی؟
برگهای پاییزی را به
رقص در آورده.
(۱۵)
من امروز به باوری رسیدم
که سالها پیش خوابش را دیده بودم
آن شب او بیخداحافظی
میرفت.
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (رها)
ممنونم از زحمتی که برای گردآوری آثار و زندگینامه ی شاعران معاصر می کشید
و هزاران درود بر بانو گودرزی بزرگوار که حضورشان در سایت مایه افتخاراست که ان شاءالله که از اشعارزیبایشان بیشتر بهره مند بشیم
آمین
هردو عزیز سلامت و تندرست باشید