سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 20 آذر 1403
  • شهادت آيت الله دستغيب سومين شهيد محراب به دست منافقان، 1360 هـ ش
10 جمادى الثانية 1446
    Tuesday 10 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      سه شنبه ۲۰ آذر

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      ساعت خواب
      ارسال شده توسط

      بهمن بیدقی

      در تاریخ : يکشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۲:۵۹
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۰۶ | نظرات : ۱۲

      ساعت خواب
       
      فرزند : سلام ، خوبین ؟
      پدر : سلام عزیزم ، من خوبم الحمدلله ، شما چطوری عزیز دلم ؟
      فرزند : منم خوبم شُکر، اوضاع مرتبه ؟
      پدر : مرتب
       
      " سکوتِ نسبتاً طولانی "
       
      پدر : چرا عزیزم حرف نمیزنی ، پول میخواستی ؟
      فرزند : تماس گرفتم حالتونو بپرسم
      پدر: خدا کنه ایندفعه دروغت راست باشه، آخه بالاخره ساعتِ خواب هم درشبانه روز دوبار وقتِ صحیح   رُو نشون میده ، چقدر بریزم به حسابت ؟
       
      فرزند منتی گذاشت و گفت : من که حرفی از پول نزدم ولی حالا که خودتون دوست دارید ، دو سه تومن دیگه علاوه بر ماهیانه ، اگه بریزید برام ممنون میشم
       
      پدر: اینکه میگی حرفی از پول نزدم معلوم میشه که مثل اینکه این دفعه من اشتباه کردم، پس باشه چیزی به حساب واریز نمیکنم ، آفرین عزیزم ، معلوم میشه ایندفعه زنگ زدی  حال بابا رُو بپرسی ، ممنون از لطفت .
      و سکوتِ مکرری که حکمفرما گشت باعث شد پدر بگوید : با بابا کاری نداری عزیزم ؟
      فرزند : نه ، ولی اگه دو سه تومنی واریز میکردید به حسابم ، ممنون میشدم
       
      پدر توو دلش گفت: ای پدرسوخته، آرزو به دلم موند یه بار دروغات راست باشه، که انگار باید این آرزو رُو به گور ببرم و به فرزندش گفت : تا چند دقیقه دیگه واریز میکنم .
       
      و وقتی داشت میرفت واریز کنه بشکن میزد و با خودش زمزمه کرد :
      " قربون بند کیفتم تا پول داری رفیقتم " وبعد ادامه داد : همینکه هرچندهفته یک بار تماس میگیره ، همین غنیمته ، همین که می فهمم حالش خوبه ، عالیه و برام یه دنیا ارزش داره . خدا را شکر کرد و با لبخندی گفت : انشالله همیشه سلامت باشه ، ولی نا لوطی حتی یک بار هم بعد از خرده فرمایشی هاش ، گفتنِ اسم بابارُو چاشنیِ حرفاش نکرد، آخه اینجوری که پیش میره همش فکرمیکنم مأمورِ پرداخت مستمریِ کارگرِ تامین اجتماعی ام ، طوری صحبن نمیکنه تا لااقل فکر نکنم سلامِ گرگ کوچولوم ، بی طمع نیست .
      البته مهم پولش نیست ، مهم اینه که اون که هِی رجزمیخونه که مستقلم مستقلم ومنم منم میکنه وحتی برای من که باباشم قُپی میاد ، درحالیکه مدتهاست از آب و گل در اومده و یه چهارم قرن بهار رُو تجربه کرده حداقل طوری زندگی کنه که هِی از دیگرون نشنوه : ساعتِ خواب .
       
      بهمن بیدقی 1402/2/10

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۳۳۱۵ در تاریخ يکشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۲:۵۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      يکشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۵:۴۷
      سلام خدا حافظ و نگهدار همه باباهای دنیا در سلامتی و عزت باشد

      از تمام زحمات و مهربانی های بابای عزیز و بزرگوارم کمال تشکر و قدردانی را دارم و نوشتنم هرگز ذره ای از بلندای عظمت دل مهربان و فداکاری های بی دریغ ایشان را گویا و رسا نخواهد بود خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

      سپاس داستان رئال زیبایی بود اما غمگین خندانک خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      يکشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۷:۳۵
      با سلام و عرض احترام هنرمند بزرگوار
      سپاسگزارم از لطف شما
      شاد باشید و سلامت
      ارسال پاسخ
      جواد کاظمی نیک
      يکشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۵:۰۰
      درودبرشما استاد عزیزم جناب بیدقی عزیزم بسیار موضوع زیبایی را قلم زدید بسیار زیبا بود احسن برشما لذت بردم احسن 💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐
      ❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷
      🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐
      🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸
      🌺🌺🌺🌺🌺🌷
      🍀☘️🌱🌹💐
      🌿🌿🌿🍁
      🪴🪴🪴
      🏵🏵
      💟
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      يکشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۵:۳۹
      با سلام و عرض احترام آقای کاظمی نیک بزرگوار
      سپاسگزارم از لطف شما
      شاد باشید و سلامت
      ارسال پاسخ
      جواد کاظمی نیک
      يکشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۶:۰۵
      🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
      💙💙💙💙💙💙💙💙
      🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
      💐💐💐💐💐💐
      🌼🌼🌼🌼
      💟💟💟
      ❤️❤️
      ❤️
      ابوالحسن انصاری (الف رها)
      يکشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۲:۱۲
      درودبرشما خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      يکشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۲:۴۶
      با سلام و عرض احترام استاد بزرگوار
      سپاس
      ارسال پاسخ
      عارف افشاری  (جاوید الف)
      يکشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۳:۰۰
      خندانک خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۱:۳۶
      با سلام و عرض احترام بزرگوار
      سپاس
      ارسال پاسخ
      نرگس زند (آرامش)
      يکشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۳:۱۳
      درود وعرض ادب خندانک بله متاسفانه خیلی از جوونها این طور بار اومدن که به نظر بنده‌مقصر والدین هستن ..
      وجوونهایی هم داریم که از نو جوانی پا به پای پدرها زحمت کشیدن وکمک حال خانواده بودن که خداوند همه رو حفظ کنه ..
      به هر حال همیشه دست بوس والدین عزیزم هستم خندانک
      موفق وپیروز باشید خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۱:۳۵
      با سلام و عرض احترام هنرمند بزرگوار
      سپاسگزارم از لطف شما
      شاد باشید و سلامت
      ارسال پاسخ
      جواد کاظمی نیک
      دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۰:۵۰
      🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
      💙💙💙💙💙💙💙💙
      🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
      💐💐💐💐💐💐
      🌼🌼🌼🌼
      💟💟💟
      ❤️❤️
      ❤️
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      نادر امینی (امین)

      بچشم استاد حمیدی از این به بعد تک بیت می نگارم ا تذکر حضرتعالی را سپاس می نهم
      میر حسین سعیدی

      در سخنت نیست مجال جواب ااا موافقم کوته شود شعر ناب
      رضا حمیدی راد(احسان)

      یکی به من بگه مشاعره یعنی چی چون با این نوع مشاعره نادر خان امینی فکر کنم من اشتباه فهمیدم که مشاعره باید تک بیتی می باشد
      نادر امینی (امین)

      لاله رخان بین که داغ دلند ااا روشنی وچشموچراغ دلند ااا لاله چوخون جوشد وگلگون شود ااا دامن ودشت بین همه پرخون شود ااانیست دل آن دل که دراو داغ نیست ااا لاله بی داغ دراین باغ نیست ااا لاله وشی دیدم و گریان شدم ااا قامت رعنای جوان دیدم ونالان شدم ااا بود یکی پیرزنی در مزار ااا خفته به یک سو کنار گذار ااا نیک بپرسید م ازاو ای تومام اااکیست چنین خفته کنار کنام ااا بانک برآورد کای خوبرو حوان ااا داده ام ازکف من ا بانک برآورد کای
      میر حسین سعیدی

      مستانه گفتی حرف دل ااا خوشبو نموده آب و گل ااا در خلقت از روح خودش ااا گل کارد از گل متصل

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1