سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 27 آبان 1403
    16 جمادى الأولى 1446
      Sunday 17 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲۷ آبان

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        آب زنید راه را ...
        ارسال شده توسط

        منیژه قشقایی

        در تاریخ : جمعه ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ ۱۶:۴۶
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۸۴۶ | نظرات : ۳۶

        به نام خداوند بخشنده مهربان 
         
        قهر و گوشه گیری مولانا به حدی رسیده بود که پس از رفتن شمس فقط خانواده ی ایشان مولانا را ملاقات می کردند ،دوستان و شاگردان از دیدار محروم بودند ، پس از رفتن شمس از قونیه هیچ کس نمی دانست محل زندگی شمس کجاست ،تا سرانجام قاصدی از دمشق خبری کوتاه از شمس آورد، مولانا نامه ای کوتاه به شمس نوشت ...حالا فکر میکرد شاید اولین بار شمس را در دمشق دیده است ، او پی درپی شش نامه مودبانه و همراه سردی ارسال نمود نامه ای از یک شاگرد به یک معلم پرجذبه ، اما مولانا اینقدر رنجور بود که توان سفر نداشت ،پس پسرش سلطان ولد همراه با نامه ای از مولانا و سایرین ،راهی دمشق می شود.
         
        پس از رسیدن به دمشق پسر مولانا ،نامه ها را همراه  وجهی که مولانا برای شکرانه فرستاده بود به ایشان تقدیم می کند ، شمس می فرماید مگر مولانا قصد خرید مارا داشت به اشاره ای نیز کفایت می کرد، به راه می افتند ،اما در حلب توقف می نمایند ، کششی عجیب میل به تنهایی در او موج می زد ،به صورتی که حضرت شمس فرمود:« اگر پدرم از گور بیرون بیاید برای دیدار م و دوباره در قبر بخوابد برای دیدار او نیز خارج نمیشوم» ، اما موج نیاز و طلب شمس برای دیدار و خواهش های سلطان ولد سبب می شود و عزم رفتن می کنند،علاوه بر آن احترامی که سلطان ولد نسبت به شمس داشت.
         
        این سفر یک ماه طول می کشد ، و سرانجام دوری پایان می پذیرد،درویشی خبر آمدن شمس را بازگو می کند و مولانا به مژدگانی لباس هایش را به او می بخشد تا سرانجام لحظه ی دیدار می رسد ...
         
        آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد
        مژده دهید باغ را بوی بهار می‌رسد
        راه دهید یار را آن مه ده چهار را
        کز رخ نوربخش او نور نثار می‌رسد
        چاک شدست آسمان غلغله ایست در جهان
        عنبر و مشک می‌دمد سنجق یار می‌رسد
        رونق باغ می‌رسد چشم و چراغ می‌رسد
        غم به کناره می‌رود مه به کنار می‌رسد
        تیر روانه می‌رود سوی نشانه می‌رود
        ما چه نشسته‌ایم پس شه ز شکار می‌رسد
        باغ سلام می‌کند سرو قیام می‌کند
        سبزه پیاده می‌رود غنچه سوار می‌رسد
        خلوتیان آسمان تا چه شراب می‌خورند
        روح خراب و مست شد عقل خمار می‌رسد
        چون برسی به کوی ما خامشی است خوی ما
        زان که ز گفت و گوی ما گرد و غبار می‌رسد🍃❤️🌷🌈💎🍃
         
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۳۰۹۷ در تاریخ جمعه ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ ۱۶:۴۶ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمعه ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ ۱۹:۱۸
        خندانک
        درودبانوجانم خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        جمعه ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ ۱۹:۳۱
        مهرتان بر جانم استاد بانو عجم عزیزم ،سبزی بهار همراه جانتان خندانک
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        جواد کاظمی نیک
        جمعه ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ ۲۱:۰۵
        🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️
        سید هادی محمدی
        شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۰۷
        درود بر شما خندانک
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        دوشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۱ ۰۵:۱۲
        درود متقابل استاد محمدی ارجمند و خوش آمدید خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        رحیم فخوری
        جمعه ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ ۱۸:۴۴
        درودها استاد بانو . ادیب فرهیخته و مرید عشق سرکار خانم قشقایی
        در ورد ایندوبزرگوار بقدری تناقض گویی گشته است که آمدی پا در گل می ماند کدام مستند است و کدام یک غیر واقعی
        همین در مورد آرامگاه حضرت شمس

        تاریخچه آرامگاه شمس تبریزی قونیه
        مسجد شمس تبریزی که میان اهالی قونیه به «شمس مکامه» معروف است قسمتی از مسجد شرف الدین است. این مسجد در داخل پارک شمس قونیه قرار دارد. مسجد شرف الدین از مهم‌ترین مساجد شهر قونیه است و گفته می‌شود در قرن ۱۲ میلادی ساخته شده است. مسجد شمس یک قرن بعد از ساخت مسجد شرف الدین، در ضلع شمالی آن ساخته شده است. این بنا در سال ۱۵۱۰ توسط «امیر اسحاک بی» مورد بازسازی قرار گرفته است. در داخل مسجد شمس تربتی قرار دارد که به شمس تبریزی نسبت داده می‌شود.

        آرامگاه شمس تبریزی کجاست؟
        در فاصله سه کیلومتری از مرکز شهر خوی استان آذربایجان غربی، در بین خانه‏‌های بلوار شمس تبریزی در محله امامزاده، برجی از شاخ‌های قوچ به بلندی تقریبی ۱۴ تا ۱۵ متر قرار گرفته که به مناره شمس تبریزی معروف است. آرامگاه شمس در فاصله ۱۰ متری از مناره قرار دارد.
        آدرس: استان آذربایجان غربی، خوی، محله امامزاده، بلوار شمس تبریزی
        حالا شماپیدا کنید پرتقال فروش را خندانک
        اما چه زیبا اجرا کرده استاد ناظری تصنیف
        آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد
        مژده دهید باغ را بوی بهار می‌رسد
        راه دهید یار را آن مه ده چهار را
        کز رخ نوربخش او نور نثار می‌رسد

        لطفن سرچ کنید و جان و گوش بنوازید
        با احترام
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        جمعه ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ ۱۸:۵۹
        رود و ادب استاد فخوری مهربان ،ممنون از زحمتی که متقبل شد و اطلاعاتی که با مانیز سهیم شدید ،سپاس بینهایت خندانک خندانک محضر گرانقدرتان عرض شود که این راهم مد نظر داشته باشید در مورد سرانجام حضرت شمس ،


        حضرت شمس تبریزی فرزند نور و مسافر زمان بود، او را نکشتند ودر چاهی نینداختند!او را می خواستند در چاه بیندازند و انداختند ولی او هنگام حمله وقتی وار د چاه شد هنوز به پایین سقوط نکرده بود که شکاف کیهانی یا به زبان امروزی استارگیت بازشدو از همان نقطه که به این جهان وارد شده بودگذشت و به جهان خودباز گشت ،ایشان در مدت حضورش بر زمین مأموریت داشت تا مثنوی هایی را برای آگاهی و پرواز روح و تغییر ات بنیادین برای جماعت گیر کرده در گمگشتگی را شکل دهد،

        البته خوب قبولش شاید سخت باشد ....

        به هر روی ممنون و البته این کوچکترین استاد نیستم می آموزم از محضر همه ی عزیزان ،بله ،حتما گوش خواهم داد مجدد باز هم سپاسگزارم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمعه ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ ۱۹:۱۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        جمعه ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ ۱۹:۰۷
        حضرت شمس و مولانا هر دو پیام آور نور و روشنایی برای انسان ها بوده اند ، حضرت مولانا می فرمایند حفره کن زندان و خود را وارهان این جهان زندان و ما زندانیان
        زندان اندیشه و آنچه در اندیشه های مان هر لحظه به تصویر سازی و قضاوت و بازی و بازیچه شدنمان است و می‌پنداریم درست است .
        در جایی دیگر می فرمایند
        مروح کن دل و جان را
        دل تنگ پریشان را
        گلستان ساز زندان را
        بر این ارواح زندانی

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمعه ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ ۱۹:۱۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        جمعه ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ ۱۹:۲۹
        دوردبرشما زیبابود استاد عزیز بانو قشقایی زیبابود 🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        جمعه ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ ۱۹:۳۲
        ممنونم جناب کاظمی نیک ،البته استاد نیستم می آموزم کنار همه ی عزیزان : خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        جمعه ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ ۱۹:۳۰
        سلام بانو قشقایی ادیب و ارجمند بنده از مطالب شما عزیزان استفاده عالی بردم این را بدان هرچه از شمس ومولانا بگوییم کم گفته ایم
        سخن رنج مگو ،جزسخن گنج مگو
        ورازاین بی خبری رنج مبر هیچ مگو
        سپاس از اشتراکتان
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        جمعه ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ ۱۹:۳۴
        سلام و سپاس بینهایت جناب آزادبخت ارجمند خندانک خندانک بله این بزرگواران از نیاکان نوری ما ایرانیان هستند ،رسالتشان آزادی انسان ها از بعد زمین بود و هست ،سلام و درود ما بر همگیشان خندانک ،ممنون از حضورتان در پناه حضرت عشق باشید همیشه خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        جمعه ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۴۰
        سلام و احترام🌹🌹
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        جمعه ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ ۲۲:۳۹
        سلام از بنده استاد انصاری ارجمند ،بسیار خوش آمدید . سلامت باشید خندانک خندانک 🙏
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        جمعه ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ ۲۱:۰۴
        🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        جمعه ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ ۲۲:۴۰
        ممنون از لطفتان جناب کاظمی نیک سبزی بهار همراه جانتان🙏💚
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۰۳:۲۱
        به نام خداوند بخشنده مهربان

        در زمان مرگ هر ارتعاشی که روح آدمی دارا هست ، با همان در کانال مخصوص خود قرار می گیرد ، حتما تاکنون شنیده اید که می گویند باهرچه در دنیا همنشین باشیم در آخرت نیز با همان محشور خواهیم شد.

        هیچ کدام از ما زمان رفتن خود را نمی دانم ، اهمیت بخشش و پاکسازی و در عشق بودن و فرکانس و احساسات عشق را ارسال نمودن سبب می شود سفری آسوده رو به دنیاهایی که عشق و نور است آغاز نماییم ، زیرا خود به خود آدمی که می بخشد و دچار عشق می شود منیت ، نفس را تا آنجا که توانسته است در خود به حداقل رسانده است
        منیژه قشقایی
        شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۰۳:۲۹
        اما شخصی که هنوز درگیر پنج حس زمینی خود باشد ، شهوت ،غضب ،حسادت ، غیبت .... و اعمال آمیخته اشان ،به طوری که هیچ تغییر ی نیز در خود به وجود نیاورد ، و از آنجا که مهلتی که به روح داده می شود تا در زمین تکامل یابد ،البته زمین با این آگاهی و بعد ، همیشگی نیست چه بسا بار بعد در روح حیوانی به دنیا بیاید ، حتما شما نیز تا به حال برخی حیوانات را دیده آید رفتاری انجام می دهند که آدمی می ماند اگر انسان است و درک می کند ،براستی چه اندازه سخت و دشوار است بودن در کالبد حیوانی عدم بیا ن احساسات و بی زبانی ....
        منیژه قشقایی
        شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۰۳:۴۱
        انی کنت من الظالمین ، این روزها ما بندگان خداوند از او هم شاید دور شده ایم به طعنه می گوییم خدا ظهور کند ،به عشق قسم خداوند هست ،حی و حاضر این ما من هستم که حضور ندارم ،اگر من شایسته ی برخورداری از مهر و رحمت تو نبوده ام ،من بر خودم ظلم روا داشته ام ،مثل این روزهای سرزمین ما می باشد باید بپذیریم خطا و اشتباهات خود و نسل‌های قبل از خود را ،با هر شرایطی که اکنون روبه رو هستیم از هزاره ها دور تر رقم خورده است ، در آگاهی جمعی ما ریشه دوانده است تا اینجا رسیده است ، چقدر با خودمان مهربان بوده ایم همدیگر ر ا درک نموده ایم ، آیا ملک برملک اضافه نموده ایم آیا با گران شدن اجاره خانه ما نیز قیمت خانه را بالا برده ایم ، آیا رحم داریم ، آیا باعث ظلم هرچند کوچک بوده ایم .... تنها با عشق است که به آبادانی و رفاه نیز می رسیم ،
        تصوراتی که به یکدیگر و به میهن خود داریم چه اندازه دروغ رواج یافته است ،افکار ما چون تارهایی پیچیده به هم متصل می شود و همان را از سراسر جهان هستی جذب می نماییم ،
        منیژه قشقایی
        شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۰۳:۴۹
        ایرانی زیبا و در رفاه مستلزم افکاری پاکیزه است و روشن ، تصور اینکه همه صادق هستند و صداقت سرلوحه ی هر اندیشه و گفتار عملشان هست ، تصور فراوانی نعمت ، این همه ناشکری،ایا جز تنگنا برایمان عایدی دیگر شد ، به قول حضرت مولانا تو یکی نه ای هزاری تو چراغ خود برافروز ، به نیاکان خود نیز احترام بگذاریم ، کوروش واقعا همان‌قدر که گفته شده است بزرگ هستند ، فرزندی از نور که آمد و اوضاع ایران را به بهترین شکل سامان بخشید ....
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۰۳:۵۲
        خندانک
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۰:۲۴
        سپاس جناب افشاری و بسیار خوش آمدید خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۰:۲۴
        🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃

        نوروز بمانید که ایّام شمایید!
        آغاز شمایید و سرانجام شمایید!

        آن صبح نخستین بهاری که ز شادی
        می آورد از چلچله پیغام، شمایید!

        آن دشت طراوت زده آن جنگل هشیار
        آن گنبد گردننده ی آرام شمایید!

        خورشید گر از بام فلک عشق فشاند،

        خورشید شما، عشق شما، بام شمایید!

        نوروز کهنسال کجا غیر شما بود؟
        اسطوره ی جمشید و جم و جام شمایید!

        عشق از نفس گرم شما تازه کند جان
        افسانه ی بهرام و گل اندام شمایید!

        هم آینه ی مهر و هم آتشکده ی عشق،
        هم صاعقه ی خشم ِ بهنگام شمایید!

        امروز اگر می چمد ابلیس، غمی نیست
        در فنّ کمین حوصله ی دام شمایید!

        گیرم که سحر رفته و شب دور و دراز است،
        در کوچه ی خاموش زمان، گام شمایید

        ایّام ز دیدار شمایند مبارک
        نوروز بمانید که ایّام شمایید!

        مولانا

        🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃
        منیژه قشقایی
        شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۴:۵۳
        به نام خداوند بخشنده ی مهربان

        رب العالمین همیشه و همواره در قلب آدمی حضور دارد
        شنیده اید دل خانه ی امن الهیست ، برای در ک این حضور بهره مندی از مواهب روح برتر ،انچه از وجود پرودگار دمیده شده است ، باید در نیایش و ستایش بود در سکوتی سراسر عشق ، برخی گمان می کنند که فقط پیامبران قادر به درک حضورخداوتدوصدای پرودگار هستند ، همه ی انسان ها این قابلیت الهی درونشان وجود دارد ،پیامبران یا دیگر بزرگان بارگاه حضرت دوست همیشه در دسترس پرودگار بوده اند اما ما خودم رو عرض می کنم درگیر خواهش‌های نفسانی ، غیر حقیقت هارو گرفتاریهای زمینی هستیم و قادر به برقراری ارتباط با پرودگار ....

        پروردگارا ما را به نگاه مهرت به رحمانیت و مهربانیت هر نفس زنده گردان خندانک خندانک خندانک
        جواد کاظمی نیک
        شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۴:۵۴
        🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️
        منیژه قشقایی
        شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۴:۵۸
        طبیعت را ارج بنهیم ، خصوصا زمین زیبا و عزیزمان را ،اوکه موجودی زنده است و نفس می کشد و ما نیز ساکن در قلب این کره ی سبز زیبا هستیم، چو ایران نباشد تن من مباد
        قلب ارگانیست که بدون آن حیات ممکن نیست ...

        هنگام قدم برداشتن برزوی زمین عجله و همراه با عصبانیت گام بر .... زیرا تمام عصبانیت ها و استرس هارو باز خورد و کنش و واکنش های ما بر زمین عزیزمان تاثیر گذار است ،

        قدماهایمان همراه با نوازش باشد ،چقدر زیباست زمینی که با مهربانی تمام احتیاجات ما بر آورده می سازد ،سپاسگزارت هستیم زمین مهربانمان .

        کاتبان کوی رویا ،بادهای موسمی
        اهلی موی بلندت روی موجش
        نقش در یا می زنند🌈🌈🌈💎🙏💚✨🍃🌞🐬
        منیژه قشقایی
        شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۸:۵۰
        .:
        "بودن" باید حس شود،
        قابل فکر کردن نیست.

        اکهارت تول

        ‍ شب نقطه‌ی مقابل روز است؛ روز وقت بیداری‌ست و خورشید نماد خودآگاهی. پس شب نماد وجه ناخودآگاه شخصیت است، وجهی که نسبت به آن در غفلت به‌سر می‌بریم

        آدمی در آغاز‌‌ معصوم است، تمایزات را نمی‌شناسد، خوب و بد نمی‌داند. جهان برای او یکتا و همان رحم پذیرای مادر است. ما اما آسیب‌پذیریش را دستاویز تیم‌کشی‌هایمان ساخته و در او تخم نفاق میکاریم
        منیژه قشقایی
        شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۸:۵۲
        تا زمانی که تابع خاطراتی محکوم به جبر قوانینیم و از زمانی که شروع به رها کردن خاطرات منفی و بد گویی میشیم و پاکسازی میکنیم اختیار زندگی رو در دست میگیریم
        حاضر باش در قلبت
        قلب مغناطیس احسات واحساسات خالق میدان هایی که در اطرافت شکل میگیره
        منیژه قشقایی
        شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۲۱:۵۴
        بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
        به نام خداوند رحمتگر مهربان

        قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ ﴿۱﴾
        بگو پناه مى‏برم به پروردگار مردم (۱)

        مَلِکِ النَّاسِ ﴿۲﴾
        پادشاه مردم (۲



        إِلَهِ النَّاسِ ﴿۳﴾

        معبود مردم (۳)


        مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ ﴿۴﴾
        از شر وسوسه‏گر نهانى (۴)



        الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ ﴿۵﴾
        آن کس که در سینه‏هاى مردم وسوسه مى‏کند (۵)


        مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ﴿۶﴾

        چه از جن و [چه از] انس (۶).

        🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏


        بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 1- قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ
        بنام خداوند بخشنده مهربان 1. بگو: پناه مى‌برم به پروردگار سپیده‌دم
        و زمین شکافته شده به بیرون آمدن چشمه‌سارها و گیاهان
        و ارحام مفتوح به تولد اولاد
        و قبور شکافته شده براى برانگیختن مردگان.

        2-مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ
        2. از شر آنچه آفریده (از آنچه داراى شر است مانند شیاطین و اجنّه خبیثه و شرور مادى).

        3-وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ
        3. و از شر هر شب تاریک آن گاه که درآید و فرا گیرد
        و از هر موجود شرورى که هجوم آورد.

        4-وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ
        4. و از شر زنان (جادوگر) دمنده در گره‌ها.

        5-وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ
        5. و از شر هر حسود آن گاه که حسد خود را به کار بندد.

        صدق الله العلی العظبم برحمتک یا ارحم الراحمین 🙏🍃❤️
        آذر مهتدی
        يکشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۱ ۱۳:۴۳
        درود بانو جان
        بسیار عالی خندانک خندانک خندانک
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        دوشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۱ ۰۵:۱۳
        درود و سپاس بانو مهتدی عزیزم
        بسیار خوش آمدید خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا صدقی
        محمدرضا صدقی
        يکشنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۲ ۰۰:۱۴
        درود استاد خسته نباشید

        🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
        🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
        🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
        🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
        🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
        🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
        🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3