سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید
منو کاربریمعرفی شاعران معاصرانتشار ویژه ناب
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
♪♫ صدای شاعران ♪♫پر نشاط ترین اشعار۱- نهاد نیک ۲- طُعمه .. ۳- دنیا ۴- نوبت مطب ۵- خویشاوندان بی مقصد ۶- چی چی نی ۷- آدم و حوّا ۸- هوای هار ۹- ☄️ به من چه☄️ ۱۰- آدم حمایت از شعرنابکانال تلگرام شعرنابتقویم روزشنبه 3 آذر 1403 22 جمادى الأولى 1446 Saturday 23 Nov 2024 |
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
 |
 |
|
| 
این پست با شماره ۱۲۷۸۳ در تاریخ پنجشنبه ۱ دی ۱۴۰۱ ۱۵:۲۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید
۱۱۸ شاعر این مطلب را خوانده اند
احمدی زاده(ملحق)،رویا ادیب (نازبانو)،فرشید ربانی (این بشر)،حسین احسانی فر(منتظر لنگرودی)،مهرداد عزیزیان،رحیم فخوری،جمیله عجم(بانوی واژه ها)،آرزو عباسی ( پاییزه)،شاهزاده خانوم،محمدحسن پورصالحی،بابک ایرانی،علی نظری سرمازه،مهدی محمدی،عباسعلی استکی(چشمه)،امیررضا شریف زاده،اميرحسين علاميان(اعتراض)،سید هادی محمدی،مجتبی شفیعی (شاهرخ)،طوبی آهنگران،مدیر ویراستاری،رضااشرفی فشی،محمد رضا خوشرو (مریخ)،عارف افشاری (جاوید الف)،محمد ترکمان(پژواره)،عليرضا حكيم،فاطمه یاراحمدی ،روشنا،زهره دهقانی ( شادی)،محمد قلی پور،مهتاب ایزدسرشت (مه)،مسعود آزادبخت،محمد گلی ایوری،مریم کاسیانی،زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)،مهدي حسنلو،راحیل م،منوچهربابایی،تکتم حسین زاده،محمد حسنی،مولود سادات عمارتی،فریال امینا،بابک ایرانی،محمد علی رضاپور،موسی ظهوری آرام(آرام)،سیدیحیی حسینی،محمد (هوداد)،زلیخا رامیار،امید سحر،علی احمدی( امین)،اصغر ناظمی،رضا رضوی تخلص (دود)،احسان فلاح رمضانی،میر حسین سعیدی،محمد فاضلی نژاد،هادی ملک،طلعت خياط پيشه (طلاي كرماني)،منیژه قشقایی،محمد حسین اخباری،افسانه پنام تخلص مولد،ابراهیم جلالی نژاد (نژاد)،زهرا مددی،میر حسین سعیدی،کاظم عفتیان چهل کمان،رضا دهقانی،محمود فتحی چقاده،روح اله سلیمی ناحیه،وحیده پوربافرانی،غلامرضا شیبانی،مهرداد عمران،مجتبی رنجبری احمدآبادی،حسین رضایی(آشنا)،نجمه طوسی (تینا)،فروغ فرشیدفر،حمیدرضا جندقی،امیر عباس معظمی،اعظم اکبری( افسانه)،نسیم عشقی (تندباد)،فرشید به گزین،ابراهیم کریمی (ایبو)،فرامرز شعبانی،محمد باقر تسلی،علی مزینانی عسکری،علی احمدی (حادثه)،لیلا گماری ( مأنوس شده با قلم)،ابراهیم آروین،علی محمودی (تندر)،ابوالقاسم کریمی،آرمان پرناک،رضا بهادری،علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق،مهدی حریفی،فرزانه محمدپور(فرناز)،شاهین زراعتی رضایی (آرمان)،بهروز دارابی،ایمان اسماعیلی (راجی)،حسن گائینی (رزاس)،پریسا براتی،سبحان زالی،علیرضا شفیعی،عبدالامیر الهی(مسکین)،سعید صادقی (بیدل)،محبوبه امیری،منصورامین زاده گتندی،محمودرضا رافعی (رافع)،ساسان مردوخی،آذر مهتدی،فرشید افکاری،محمدحسن پورصالحی،ناصرالدین اکبری،سید علی کهنگی (واسع)،میم طوبی مهدوی،علی معصومی،یونسی یونس،حدیث ابراهیمی (سوگند)،زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)،مظفر جوینی،فاطمه بهرامی،میلاد مددی،فاتیما رضایی،الیاس امیرحسنی
نقدها و نظرات
 پنجشنبه ۱ دی ۱۴۰۱ ۲۱:۳۳
با سلام و تشکر از همه اعضا بخصوص مشارکت کنندگان بزرگوار مسابقه شعر سایت ادبی شعرناب از همه مدیران افتخاری سایت ادبی شعرناب خواهشمندم اسامی سه برنده را به مدیر ویراستاری سایت ادبی شعرناب تا ۷ دی ۱۴۰۱ ارسال نمایند. خاک پای شما سید حاج فکری احمدی زاده (ملحق) 
چهارشنبه ۷ دی ۱۴۰۱ ۱۹:۰۶
با سلام و درودی از جان تقدیم همه نابیان بزرگوار الخصوص مدیران افتخاری و بسیار محترم سایت شعرناب و مشارکت کنندگان مسابقه شعری سایت شعرناب و تشکر ویژه از مدیر ویراستاری سایت اعلام می نمایم که هدایای این بزرگواران تقدیم و به حسابشان واریز گردید. سرباز قلمتان سید حاج فکری احمدی زاده (ملحق)
 يکشنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۱ ۰۹:۰۰
سلام بر ادیبان همراه سایت ادبی شعر ناب قابل توجه مدیران افتخاری سایت ادبی شعر ناب  با عرض تشکر از همه عزیزانی که در این مسابقه ادبی شرکت کرده اند و با کسب اجازه از محضر استاد احمدی زاده گرامی ؛ از همه مدیران افتخاری سایت ادبی شعر ناب دعوت می شود ،نام سه نفر از دوستان شرکت کننده را که به نظرشان حائز اثر برتر هستند را در خصوصی برای اینجانب ارسال نمایید تا برندگان این مسابقه مشخص شوند . مهلت ارسال تا تاریخ ۷ دیماه می باشد . از همراهی شما عزیزان صمیمانه سپاس گزارم . 
چهارشنبه ۷ دی ۱۴۰۱ ۱۲:۱۹
با اهدا سلام و صلوات خدمت همه شما عزیزان همراه و قبولی عزاداری بانوی دو عالم در پیشگاه امام عصر (عج )🌹🌹🌹🌹🌹 با کسب اجازه ازاستاد احمدی زاده ی عزیزمدیریت محترم سایت ناب وتشکرازهمراهی وپشتیبانی ایشان ؛ اسامی برگزیدگان مسابقه ی ادبی شعرناب باموضوع "روزی که خدا در آن سکوت کرد " با رای مدیران افتخاری سایت شعر ناب ؛به شرح زیر اعلام می شود : نفر اول: آقای اصغر ناظمی ؛ سه ماه اشتراک شعر ناب نفر دوم : خانم رویا ادیب ؛ دو ماه اشتراک شعر ناب نفر سوم: خانم فروغ فرشید فر؛ یک ماه اشتراک شعر ناب 👏👏👏👏👏 با تبریک خدمت این عزیزان ؛ از مشارکت بالای همه اعضا سایت در این مسابقه متشکریم . امید است همگی، زیر سایه عنایات خداوند رحمان ،به رشد و بالندگی برسیم . 
 چهارشنبه ۹ آذر ۱۴۰۱ ۱۷:۱۶
درود جناب احمدی‌زاده‌ی گرامیموضوع جذابی‌ست و قطعا دریچه‌های متفاوتی از نگاه شاعران بروی آن گشوده خواهد شد با آرزوی حضور فعال کاربران گرامی🙏🌺🙏  چهارشنبه ۹ آذر ۱۴۰۱ ۱۷:۲۵
درودبرشما استادعزیز موضوع زیباوپرمعنایی است ان شاالله که دوستان همه شرکت کنند... خداسکوت نمیکند فقط منتظرمی ماند تا بنده ها حرفهایشان رابزنند بعد حرف آخر را خودش می زند! حقیقت را کجا باید پیداکنیم وقتی اینجا همه به پاهای دروغ افتاده اند که آنرا بپوشانند! این روزها ترجیح می دهم سکوت کنم چون واقعا نمی دانم چه کسی راست می گوید اما می دانم خداحرف آخر را محکم خواهدزد! ✍جمیله عجم( ب.و )  چهارشنبه ۹ آذر ۱۴۰۱ ۱۸:۳۱
از این همه نامردمی ها قلبم داره می میره کم کممن از تو میپرسم خدایا اینجا زمینه یا جهنم؟! وقتی برای گریه کردن باید از این دنیا جدا شد وقتی واسه آزاد بودن باید اسیر آدما شد میگن وقتی میخوای از این همه بد بختی راحت شی یا باید بگذری از جون یا همرنگ جماعت شی باید اونی شی که میگن باید اونی شی که میخوان چه رنجی داره تن دادن به این قانون بی وجدان چقد بد میشه وقتی که زمین برعکس میچرخه یاهر آغاز شیرینی همیشه آخرش تلخه زمین درگیر ابراز یه جور آفتاب و مهتابه زمان سرگیجه میگیره خدا تو آسمون خوابه تو دنیایی که هر روزش مثه دیروز می مونه مصیبت میشه وقتی که زمین میچرخه وارونه ولی ای کاش وقتی که زمین میچرخه وارونه منو بفرسته چند سالی عقب تر برنگردونه شاید تو این ظلمت خدایا تو ساحلو از یاد بردی گم شد تو دریا کشتی عشق سکانو دست کی سپردی اینجا سر هر چهاروپنجش این خلق درگیر نبردن حق با ملائک بود وقتی با ناامیدی سجده کردن مرجان زنگنه درود بر مدیر مدبر سایت وزین شعر ناب موضوع زیبایی است ان شاء الله دوستان و سروران گرامی شرکت کنندو اشعار زیبای خودشان را منتشر کنند
چهارشنبه ۹ آذر ۱۴۰۱ ۲۰:۴۸
ویرانه ساختند و سکوتت ادامه یافتما را گداختند و سکوتت ادامه یافت آنان که در زمین خدا پادشه شدند بر قبله تاختند و سکوتت ادامه یافت رامشگرانِ شرک و نوازندگان ِ جهل خارج نواختند و سکوتت ادامه یافت دیدی نفس‌کشان ِ دوپایت به نفس خویش صدباره باختند و سکوتت ادامه یافت؟ افسار پاره کرده شتابان بجای خیر شر را شناختند و سکوتت ادامه یافت روزی سکوت کردی و عمری‌ست از جهان ویرانه ساختند و سکوتت ادامه یافت مهرداد عزیزیان، ۹ آذر ماه، بداهه جهت همراهی با عزیزان شرکت کننده🙏🌺  پنجشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۱ ۱۱:۴۶
درود استاد احمدی زاده عزیز و گرامیافراغ اندیشه ناقابل پیشکش حضرتعالی به منظور همراهی نه شرکت در مسابقه: \\"رب جلیل سکوت کرد هنگامی که جناب رئیس در کورسِ بورس با 700 ارابه 207 زیرِکوخ نشینان را گرفت تا ابرویش خم نشود\\"  سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ۱۳:۵۵
با هزاران درود هم اشعارتانئنابر است هم فکرتان وهم عنوان مسابقه تان زحمات تان هم در خور هزاران تمجید و اما واگویه های من در این موضوع " وقتی خداد دید بعضیها همه ی سفارشاتش را تفسیر به راءی کرده وبهشت را انحصاری و دوزخ را عمومی اعلام کردند از تعجب سکوت کرد "  شنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۱ ۱۵:۱۹
چه بااااحال.. ممنونیم استاد ملحق بزرگوار چه خوب کاری کردید قسمت پرنشاط‌ترین پست‌هارو هم دایر کردید خوشمان آمد 
 يکشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۱ ۱۰:۴۲
با سلام به استاد مهر و مهربانیسید بزرگوار جناب احمد زاده ملحق. سالهاست افتخار کار بر شعر ناب را دارم و سالهاست در جمع عزیزان همراهان شعر ناب افتخار هم نشینی دارم به غیر از مدتی که دسترسی به این سایت معتبر را نداشته ام.همیشه استاد ملحق ارجمند همراه و همگام مهمانانش بوده است . همراهی و تشویق ایشان نهال های کوچک شعر را به درختان باروری تبدیل کرده اند .خداوند یار و مددکار این بزرگوار باشد. درود بر اینهمه عشق و مهربانی .درود بر صداقت و حمایت این سید عالی قدر هرگز زحمات ِ شبانه روزی این شاعر سخندان را فراموش نمی کنم و همیشه سپاسگزار ایشان هستم و خواهم بود. در پناه عشق خدا پاینده باشید استاد  چهارشنبه ۹ آذر ۱۴۰۱ ۱۷:۲۰
روریکه خدادرآن سکوت کرداماشنید هق هقش را ابری که در پشت آن جلوس کرده بود
 چهارشنبه ۹ آذر ۱۴۰۱ ۱۷:۲۴
سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما استاد ملحق والاقدر بیکران سپاس از لطف و زحمات بی‌دریغ‌تان 🙏 با آرزوی توفیق روزافزون برای سروران ادیب شعر ناب 🙏 چهارشنبه ۹ آذر ۱۴۰۱ ۱۷:۳۷
عجیب بود پیراهن سیاه تبراینرا پرسید پائیز از او تبر پوزخندی زد - ای ظالم تر از من! اینهمه مرگ برگ؟ هیهات اگر بشکند سکوت خدا براینهمه طغیان تو
 چهارشنبه ۹ آذر ۱۴۰۱ ۱۷:۵۳
درود بر شما خوبانموضوع خوبی است! سکوت خدا جایز نیست جوایز را دو برابر کنید... چهارشنبه ۹ آذر ۱۴۰۱ ۱۹:۱۰
به نام خدا سر بریدیم ! به جای خدا تصمیم گرفتیم ! به یاد خدا خاطره ی خطرناک ساختیم ! برای خدا خط و نشان کشیدیم ! به پای خدا آتش افروختیم ! به روی خدا آوردیم هر چه بد آوردیم ! روبروی خدا ایستادیم ! ~~~~~~~~~~~~~~~ ~~~~~~~~~~~~~~~ ~~~~~~~~~~~~~~~ چقدر دلم برای خدا می سوزد !!  چهارشنبه ۹ آذر ۱۴۰۱ ۱۹:۳۸
در دنیایی که خدا چوب گم کرده و موسی، عصا...! زندگی، مرگیست بی صدا و مرگ خواهشی، آشنا... ____________ سلام و عرض ادب و سپاس از این ابتکار خوب.  چهارشنبه ۹ آذر ۱۴۰۱ ۱۹:۴۳
درود و عرض ادب استاد بزرگواردر پناه حق باشید 💐💐  پنجشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۱ ۱۴:۱۳
سلام جناب جناب احمد زاده ملحق درود بر شما بزرگوار از اینکه گام دیگر برای پیش رفت شاعر بر می دارید جای تقدیر از منتظر شما بزرگوار است انشاء الله موافق باشید شاعران عزیز هم با حضور فعال استقبال کنند درود بر شما بزرگوار 
 پنجشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۱ ۱۵:۴۹
بگذار، باز ، بیزاری بجویم به سوی خداو بگویم باز، از عزا از ستم و از این قضایی که داد اش رفته تا فضا بگویم من امام نیستم صبر کنم از رضا و سکوتم از قضا شُکر را راهی تو کند من انسانم از این ستم، شکسته، همه ی اعضا سکوت نکن، ای خدا محمدحسنی پنجشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۱ ۱۸:۳۸
:
 جمعه ۱۱ آذر ۱۴۰۱ ۰۰:۱۱
درود و سلام خدمت همه دوستان به خصوص مدیران سایتمن دو رباعی را در این موضوع تقدیم حضور شما می‌کنم: در دست خدا رنگ می و باده نبود صیقل زدن قلب بشر ساده نبود از حمله‌ی عشق ناگهان خرد بشد! خاموش شد انگار که آماده نبود! ۱۴۰۱/۰۹/۰۹ - ۲۰:۱۵ مجنون به وصال لیلی خویش رسید رودابه ز زال درد دوری نچشید چون نوبت من رسید و عاشق گشتم قلبم رخ معشوقه‌ی ریحانه ندید! ۱۴۰۱/۰۹/۱۱ - ۰۰:۰۹
 جمعه ۱۱ آذر ۱۴۰۱ ۰۱:۰۱
دروها🌹🌹🌹🌹🌹 جمعه ۱۱ آذر ۱۴۰۱ ۱۸:۳۸
...روزیسکوتش را می شکند تا عدالتش را به رخ بکشد با چوب بی صدایی که شنیدنی است...  يکشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۱ ۰۰:۴۱
سلام و عرض ادب خدمت استاد والاقدرم سید بزرگوارو دیگر اساتیدم در سایت ادبی ناب.به جهت همراهی و آمدن نام این کوچکتان در کنار اساتیدم خامی این ناشعر رو به بزرگیتون ببخشید جنگ برگشته بود خیابان به خیابان کوچه به کوچه،با نام خدا آدم می کشت از دین تنها مرگ نصیب مان شد و خدا سکوت کرده بود  يکشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۱ ۱۱:۳۵
درودو عرض ادب و سپاس های بی شمارو خدا قوت استاد ارجمندخدا می خندید لبهایش درنگاه کبوتر پیدا بود بادها ربانی یادها اهلی دل همه ی زمزمه ها نورشدند قلم افراشته شمعدانی شوق شقایق را روشن می کرد نسیم می رقصید قاصدک قیامت می کرد عقل بر حضرت عشق قامت می بست و خدا می خندید
 يکشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۱ ۲۰:۲۲
سلام بر جمع بزرگان اندیشه و قلم و اساتید بزرگوارمدیریت محترم و دست اندرکارا سایت دستمریزاد و خسته نباشید و اماااا سکوت خدا!!!..... وقتی که «هست» و «نیست» ، دست یکی است و مرگ نیز ، آغاز زندگی است هرچه هست، حرف است و فریاد!... و اینجا سکوت.....بی معناست و سکوتی اگر هست، از «من» است وگرنه، سکوت خدا از هر فریادی بالاتر است  دوشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۱ ۰۰:۰۲
سلام و درودها... دلنوشته تقدیمی:روزی که خدا در آن سکوت کرد؛کرها کر تر شدند و کورها کورتر....شعور انسان نماها تنزل کرد، ظالمان بر ظلمشان افزودند و چون عقوبتی ندیدند، گفتند همه چیز دروغ است..خدا وجود ندارد...پیامبرها وجود نداشته اند...دنیا خود به خود بر اثر انفجار به وجود آمده و تمامی میلیاردها موجودات زنده و مرده در بی نهایت سیاره و ستاره و کهکشان و ....خود به خود از انفجار بیرون ریختند و.....بعضی ها آنقدر توان ذهنی شان اندک است، که زبانم لال حتی اگر قبور مطهر معصومین را برای آنها بشکافیم و آنها را ببینند، باز هم ایمان نمی آورند...اینها همان روشن فکر نماهایی هستند که مشابه شان هزاران سال قبل؛ پیامبران الهی را با کفر و کم عقلی شان رنج بسیار دادند...کسانی که هیچ وقت هدایت نمی شوند، از نسل همان ها هستند...پرده هایی بر گوش ها و چشم هایشان افتاده که هیچ گاه کنار نمی رود، مگر با مرگشان.... هنوز هم بسیارند کسانی که فکر می کنند بعد از مرگ تنها به خاک تبدیل می شوند، و از خاکشان تربچه می روید!! دوشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۱ ۰۰:۲۲
روزی که خدا در آن سکوت کرد،صبرش بنمود و طاقتش را تا بنده به عجز خود برد پی، بر خواست خدا جهان شود طی  دوشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۱ ۱۲:۱۲
باسلامی گرمخدمت مدیریت محترم سایت ویکایک دست اندرکاران این قدم مهم دوقطعه شعر زیر برای نقد اساتید ارجمند ارسال می گردد ۱) غایت امکان سکوت غایت امکان است بادرک بی مطالبه ی فجر درحوالی شمشادها درسبدهای سبزخدا برفراز ارغوانی های مجرد وقتی خدا ، بی تکلم ، با تو سخن می گوید نقل و قول نزول منزلت است وسقوط ، بی تبلور ادراک بامن ، فرشته الهام بخش غزل ها بود درب منزل ، در پاکنار جوب با لبخند هوش ربایش با غیژ و غاژ گوشنواز (موتور هوندا ) درمیعادگاه وصل وشوق جاودان عروج تبسّم سیرتم ، پاس می داد هزار چشمه ی تابان را سکوت غایت امکان بود بی صوت کلام و حرف با آن خدا ، همزبانِ ابدیِ ماست شعر دوم ۲) سکوتِ خدا چرای ما در مزرعه ی کلمات تن گشایِ هزار چراست! در قرنطینه ی مبهمِ ، اگر ..... اما... کو آنکه فهم کند درزمین لم یزرع چرای بزو میش و بره را؟ با هجوم بی توقف گرگ ها ؟.... ما با غریوِ سلخ سکوت خدارا شکسته ایم ماراکشد به سوی عدم تمنای ناروا باجهل سرخ و شبیخون توده ها ...... *** من در طلوع شب راز دار سپیده ام بامرور ستار گان ممزوج باسکوت خدا وقتی که دل ، استخر لایروب شده ای ست ودر آن جر انعکاس تشعشع پایدار وصل ، هیچ هیچ هیچ نیست کرانه بی باران نیست بی قطره ما درجستجوی دریاییم در سنگواره و شن در فضایی عاری از هستی با تیرو تیغ و فشنگ باصید وقلع و فمع با موشک و فضا پیما نقوشِ دامنه گردیده اصل مسجل ما......  سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ۱۶:۴۳
((سکوت خدا))چوب خط ِ گناه من به آتش خیال خود پر شده از زبانه ها دلیل نا نوشته ای پای همه بهانه ها جسارت عیان من سکوت بی ریای تو... به زير دست رو سیاه به خط فقر طاعتم به ادعای نا به جا به سرخی حقارتم سهم من از،وجود تو تمام تو برای من اندک من برای تو... نخوانده ام،شنیده ام! عیان نبود و دیده ام سکوت تو نشانه بود سینه ی تو خزانه بود خریدی غصه ام گران به قیل و داد این ستد چه مفت شد وفای تو... نراندی و نیامدم ندیدمت میان شور زندگی ولی به وقت هرغضب به پستی و بلندی نگاه تو وجب وجب مشت زدم به ساحت جفای تو... هزار بار شکسته ام توبه ی نصف و نیمه را منت دو وعده نماز به اقتدای هر نیاز نق زدم و دم نزدی شبیه طفل نا خرد شدم به جان بلای تو... #نازبانو  چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ ۰۲:۴۰
بنالد این دل که ناله ها دیده استبحکم مهرش کنایه ها دیده است بظلم طاغوتِ خوش جهان دیدن صلیب و درد از شهنشها دیده است فلک مرا هستیم زدستم کن به مستی از می چنان ألَستم کن که بر چرای از عدم به هستم کن که گِریمَت این دلا چه ها دیده ست به مستی از خود جدا کنم خود را دمی ب وصلش خودآ کنم خود را ببینم از حق کجا شدم خود را که رفتن ازاین خودآن خدا دیده است؟ اگر چنین شد خدای خود گویم از این عدالت که دیده خود،گویم چرا بساط از تو زر بشد گویم زمین تو را خانه ات که ها دیده است 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 مگر نگفتی خدای رحمانم؟ جهان ازل تا ابد به فرمانم چو دادِ حق از ستم که بستانم نگه که با ما ستم چه ها کرده است مگر نمیبینی این جهانت را أِلَه نگو یادت از بیانت را مگر نگفتی بصیرو نامت را ببین که نامت به ما چه ها کرده است همان خدایی که روحت از ما شد؟ بشر به گیتی بر این که والا شد؟ به عده ای آری اشرف انها شد سعادت این حد!؟ مگر خدا کرده است چنین مگر می شود بنا گردد خدا بخواهد یکی خداگردد؟ چنین عدالت به پا کجا گردد؟ بگو خدایا که ناخدا کرده است بگو جهان را ستانی از ظالم بگو خدایا چنین چرا عالِم چنین ببینی که ناخدا ظالم بنام و حکم ازتو،ناخدا کرده است دگر بس این فتنه ها بنامت را عیان چنان کن بحق کلامت را بشر نمی خواهد این ولایت را امام حق را ببین چه ها کرده است مگر خدایی عطا بر اوکردی؟ کلام حقت بنا بر او کردی بنازمت جای خود عدوکردی نگر که ظالم به حق چه ها کرده است رو ح اله سلیمی ناحیه  چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ ۱۳:۲۰
سلام و درودعرض خسته نباشید خدمت مدیریت زحمتکش سایت شعر ناب یک سوال داشتم اثری که برای مسابقه آماده شده باید کجا ارسال شود؟ چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ ۱۴:۳۸
هنوز نفس می کشیدگل سرخی زیرآوار برف زمستان بشارت بهار سکوت سنگین خدا بود چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ ۲۱:۳۲
سلام و درود فراوان خدمت مدیر و اعضای سایت خوب شعر نابنبضم هراسان است روزها با درجه ی بالایی از سختی در گذرند انگار در این صفحه از تقدیر اقبال و خوشی های مرا جا انداخته اند درصد غصه ام بقدری بالا رفته است که دیگر هیچ مسکن بی خیالی ای جواب نمی دهد پریشانم کاش فرشته ای نازل شود تا آرام کند روح درد کشیده مرا یا حداقل آدمکی پیدا شود تا برای این درد ،با هم بسوزیم ابرها درهای آسمان را بسته اند پرنده ها هم روزه ی سکوت گرفته اند خداوندا... سکوت تو برای چیست؟ دعاهایم به درگاهت نمی رسند یا که تو هم... من ناامیدی را خوب بلد هستم اما از همه کس جز تو چیزی بگو... این سکوت مرا خواهد شکست بنده ای اینجا تنها امیدش به توست... زهره دهقانی در پناه حق باشید  جمعه ۱۸ آذر ۱۴۰۱ ۱۳:۱۹
سلام بر استاد احمدی زاده گرانقدر و ادیبان ناب بداهه ای تقدیم نگاه زیبا اندیشتان سکوت خدا یک زمستان شکست نیامد صدا دیگر از سارها زمین یخ زد و سرد شد زندگی بزد برف بر شاخه ها، بارها همه خشم و کولاک و سرما و سوز گرفته تکاپوی جنبندگان سرود خوش بلبلان مرده و نمانده سخن ها ز گویندگان خدایا سکوتت پر از معنی است و من غافل و گیج و مبهوت و گُنگ ببخشای برمن که یک نقطه ام چو ماهی ریزی گرفتار تُنگ ندانسته ام قدر نعمت ولی گنه کرده ام بارها با زبان کریمی که پوشانده ای عیب من نکردی ولی خشم خود را عیان  جمعه ۱۸ آذر ۱۴۰۱ ۲۳:۱۸
سئوالات چها گزینه ای :در برخورد با کدام گزینه خداوند سکوت میکند؟ ۱_انقراض نفتی ۲_مرز های بیکار ۳_اعتراف شلوار ۴_شاه های بیمار در برخورد با کدام گزینه خداوند علاوه بر سکوت، تعجب میکند؟ ۱_گوش های مفتی ۲_خطبه های اجبار ۳_مغزهای انکار ۴_تیر های اخطار در کدام حادثه علاوه بر سکوت و تعجب، گریه میکند؟ ۱_روزیکه تو رفتی ۲_تیتر های اخبار ۳_خنده های رگبار ۴_سرو های بر دار در کدام گزینه خداوند علاوه بر سکوت و تعجب و گریه ،نفرین میکند ۱_شیش های جفتی ۲_جیب های جادار ۳_سفره های کفتار ۴_لقمه های افطار ........ و پناه میبریم از سکوت خدا و مکر ش به خود خداوند ....... ببخشید که نوشته ی ارسالی در هیچ قالبی نبود. در  شنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۱ ۰۳:۱۴
سلام ودرود بر استاد احمدی زاده گرامی درود بر دوستان ناب و ارزشمند ممنونم از مدیریت محترم سایت که چند وقت یکبار با مسابقه یا چالشی ذهن ما رو از دنیای بی مهر و آزار دهنده ی این روزها کمی دور می کنید . هر چند که موضوع پیشنهادی این دفعه " روزی که خدا سکوت کرد " خودش ، مرثیه ایست بی پایان .
شنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۱ ۰۳:۲۴
من هم شعری ارسال می کنم که سهم خودم رو ادا کرده باشم .اطمینان دارم که خداوند حکیم وعلیم که هرچه برما نهان است بر او آشکار است ، در روزی که باید سکوت می کند و در روزی که باید ، صدایش عرش را به لرزه در خواهد آورد و البته برای من با وسعت محدود آگاهی و دیدم به جهان هستی درک این سکوت وزمانبندی آن بسیار سخت است ..پس می نویسم: ای خدا کاری بکن شمع جان رو به زوال است ، ای خدا کاری بکن مرغ دل آشفته حال است، ای خدا کاری بکن روز ها هم رنگ شب ،شب های غمبارو سیاه روز وشب غرق ملال است ، ای خدا کاری بکن یک "جهان " ظلم وجنایت را به چشمان دیده ایم صبر ما در ابتذال است، ای خدا کاری بکن رنج و درد و اختناق و هرچه ازاین دست هست مثل ساعت در رِوال است ، ای خداکاری بکن غم نشسته در دل ما ، شوق رفت و پرکشید این خلاف اعتدال است ، ای خداکاری بکن زندگی آتشگهی بود و درآن ما سوختیم نبشِ خاکستر حلال است ،ای خدا کاری بکن فصل پاییزِ اُمید از بس که طولانی شده با زمستان در جدال است ،ای خدا کاری بکن شانه هامان خسته شد ، بردار این بارگران ابرِ بی باران محال است، ای خدا کاری بکن وعده دادی رستگاری را به قوم صابرین وقت وعده به مَقال است ، ای خدا کاری بکن در سکوت تو، صدایت را به یغما می برند وقت پاسخ به سوال است ، ای خدا کاری بکن فروغ فرشیدفر  شنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۱ ۱۱:۰۶
سلام و عرض ادب استاد عزیز و ارجمند و مدیر مهربان و مقتدر شعر ناب معمولا به این خاطر که معتقدم شعر باید از درون سروده شود و شاعر باید در حال و هوای شعر قرار بگیرد و عمدتا ارتباط برقرار کردن با نفس مسابقه با توجه به حال و هوای شاعرانه برایم سخت است و از طرفی تمایل هم دارم در تمام مسابقات شرکت کنم. اما در هر تقدیر ارائه دادن شعری در حد و قامت مسابقه که با شان و مقام برگزارکننده نیز مناسبت داشته باشد و همچنین درخور نگاه عزیزان فرهیخته باشد سخت و احتمالا غیرممکن است علی الخصوص که اشعار عزیزان فرهیخته را مطالعه کردم و بسیار زیبا و لطیف بودند هم پای ایشان ایستادن و در مسابقه شرکت کردن نیز مرا مایوس کرد اما میل همراهی ایشان مرا بود. تحفه درویشانه حقیر محض ادب حضور عالی استاد احمدی زاده عزیز و ارجمند و سایر سروران فرهیخته ارسال می شود، امید است مقبول نگاهتان افتد. به بزرگواری تان ببخشید و ببخشایید. روزی که خدا در آن سکوت کرد. بنا نبود سکوت خدا را شکستند که آفرید گفتند در مزار تنهایی نشسته ای و در آینه بی کسی خود را تماشا می کنی چه کار و از آن روز... خدا فقط می خواهد سکوت کند
 يکشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۱ ۰۰:۰۲
باسلام آرزوی موفقیت برای همه دوستان...روزی که خدا سکوت می کند اولین لحظه ی درماندگی مادربرای فرزندخویش ست مهر پرمهرش در رد بی مهری برای آه فرزندانش ست... آنروز روز مهرابدی خداوند برای مادر و فرزند، پروردن سکوت خداوند ازاین سنگینی لحظه های مادرانه برای خواهش خوشبختی فرزند خویش ست م.مهتاب  يکشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۱ ۰۹:۱۷
درودبر استاد ملحق وهمه ی بزرگواران سایت دلنوشته ی تقدیم شما روزی که خدا در آن سکوت کرد عقل وجدان را راهی ملکوت کرد دید آنچه که نباید می دید شنید آنچه که نباید می شنید مرکب غیرت بر تار وپودش لگام زد ای ابوالبشر از چه غافلی ؟ گویند اشرف مخلوقاتی وبنده ی عاقلی !!! بر هجمه ی امواج سکوت چون موج سرگردانی ؟ از چه مات و مبهوت از چه حیرانی ؟ از حکمت سکوت خدا چه می دانی ؟ بر مرکب ظلم تا به کی می رانی ؟ مخلوقی ومغرور در بند نادانی ؟ دیده بگشااز این هبوط ونافرمانی ! خوب آگاهی که چند صباحی مهمانی ! چاره اندیش تا درمانده روز حساب نمانی! امیر عباس معظمی  يکشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۱ ۱۳:۴۶
ضمن سلام و عرض ادب مجدد خدمت مدیریت محترم این مجموعه ی ناب و تمامی عزیزان و سروران گرامی سکوت خدا ... به شُکرِ نعمتِ یزدان، و آخرین خبرم به زیر بار دیونم، خَمیده شد کمرم چنان که خوش به «گلستان ِ» آن چکامه سرا «مُمدِّ» جان نتوانم که منّت اش بِبرم به مویِ سر نَگرم، لشکری پیاده نظام برای زینت و حامی، نهاده شد به سَرم به مِهر و ماه و کواکب، اراده قصرِ سَما به خاک و قطره ی آبی فکنده در شررم به پیچ ِ خطّ ِ اصابع که مُهرِ اول تُست وجودِ حق به اشارت، نشانه شد ثمرم عطا؛ چگونه دَگر در سخن، شماره کنم که در میانِ شمارش، بُریده شد جَگرم اگر سکوتِ خدا را بَصَر نهاده شود یقین به بانگِ عطایا به راهِ مُعتبرم دلا؛ به مرغِ غزل خوان، عنایتی بِنَما که می رسد به نهایت؛ اَزین هُما، سَفرم به سِحرِ واژه بسازم چمن، که حور و پری رَوَد ز یادِ خلایق، بُراقِ دل بخرم اگر که در پیِ رندی، غبارِ دل فکنم بسانِ منظرِ عرفان، جمالِ وی نگرم * ترانه ای بِسرایم که اهلِ دل بنهند نشانِ برزخِ آخر، ارَم عطا به کرم چو منتظر، بنشینم به گوشه تا شَنَوم دراین سرا بسرایم و یا که دل بِبرم؟ با تقدیم احترام: محمد گلی ایوری  سه شنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۱ ۰۰:۲۸
سلام وعرض ادبسکوت خدا سکوت خدا در تصور بندگان مثل سکوت مادر در تصور جنین است. دردنیایی که زندانی است که تقذیه و تنفس و حتی رشدش به سختی وبازحمت انجام می شود ، جابرای فعالیت ندارد، اعضای دیگر بدن برایش محدودیت ایجاد می کنند و ..... باخود می گوید که چرا مادرم ساکت است ؟ چرا هیچ کاری نمی کند ؟ مگر مرا دوست ندارد؟؟؟چرا مرا از این فضای تنگ وتاریک و سخت نجات نمی دهد؟مادراما همه ی حواسش به اوست .هر کاری را برای راحتی او انجام می دهد ولی اعضای دیگر بدن را نمی تواند متوقف کند چون آنها هم جزئی از مجموعه وساختار بدن او هستند و هرکدام را متوقف کند ، کل ساختار بدن وهمینطور سلامت جنین به خطر می افتد .همچنین مادر می داند که جنین بایستی مراحل رشد را طی کند و تحمل این سختی ها برای رسیدن او به مرحله ی که توان ورود به دنیای بزرگتر را داشته باشد ، لازم است ولی در درک محدود جنین نمی گنجد و توانایی درک آن را ندارد. دلنوشته ای بود در ارتباط با موضوع مطرح شده . سکوت خدا بی سبب نیست، از حکمت است شبانگاه خورشید هست و نه در غیبت است!  پنجشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۱ ۱۸:۱۰
شعر اول___ به زیر تیغ غم عریان صبریم سوار اسب بی افسار قبریم اگرچه میوه ممنوعه خوردیم اسیر اختیار دیو جبریم ابوالقاسم کریمی پنجشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۱ ۱۸:۱۳
شعر دوم____ اگر چه زندگی را دوست دارم توان آرزو کردن ندارم شبیه ماهی در حال مردن به پایان غم انگیزی دچارم ابوالقاسم کریمی  جمعه ۲۵ آذر ۱۴۰۱ ۱۲:۴۹
بی هیچ سخن ، محو نگه ، مست شدیمآن روز پر آغاز که در هست شدیم او جام بلا را به نظر ، پُر می کرد ما "جام طلب" ، واله و ، بی دست شدیم در خواب و از آن جنت ما مفت گران شد زان عرش معلّی ، به زمین دست شدیم در اوج شب و غرق به تنهایی خویش بی مهر رخش مثال "حیف است" شدیم بنوشت نه یک بار که ای بنده مخور غم مصحف همه را دیده و ، همدست شدیم راه دل خود بر طبق خنده گشودیم سر کرده مهیا ، همه بر دست شدیم روحش چو به ما داد ، همه دست به زلفش یکجا همه دیوانه نازش به همان شَست شدیم چون ناله گناه است در اوصاف مثالش فارغ ز بلا ، درطلب زلف سیه ، بست شدیم او مهر صفت نور به عالَم چو فروریخت ما آیینه چون آنچه که ماهست شدیم شنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۱ ۱۳:۵۵
مثل حالِ خوبِ خراب عرفا فصل برگُ بادُ خزانُ عاشق ها حرف سیبُ انسانُ بهشتُ خدا نسل سوزُ سکوتُ حجابُ اکراه وصلِ آهُ آخُ احساسُ زیبایی ست زندگی محمدحسنی  يکشنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۱ ۰۵:۰۰
درود استاد گرانقدر
 يکشنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۱ ۱۲:۰۵
روزی که خدا در آن سکوت کرد یک نعره دعای ما را اجابت کرد مثل کسی که روی سوزنی ایستاده درد بر وجود ما اصابت کرد يکشنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۱ ۱۹:۰۴
درسکوتی مطلقبی هیچ ابر و آذرخشی درآسمان فرو می ریزد ناگهان باران بیوقت خوشه ها وضو می گیرند برای نماز بی وقت در ظهر مرداد مزرعه  دوشنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۱ ۲۰:۰۰
یکی در انزوای بغض می میردیکی پر میزند تا انتهای خیس بارانی یکی با خنده ای آرام می گیرد یکی جان میدهد در گریه پنهانی کدامین خسته میداند تب تنهایی ما را کدامین ناله بر هم زد شب رسوایی ما را بهروز دارابی  سه شنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۱ ۰۹:۱۷
عرض سلام ،ادب و احترام خدمت استادان ودست اندرکاران برگزاری این مسابقه،نیز عرض خسته نباشید وتقدیر وتشکر 1-روزی در انجمن شعری این گونه بیان شد گویید : از آن روزی که خدا در آن سکوت کرد آن روز بشد روز سکوتش خداوند تا شعر بگویند شعرا خدا عاشق آن روز شد و در آن روز شد که خدا خودش سکوت کرد 2-روزی که خدا در آن سکوت کرد یک تن که نه ،بل دنیا قنوت کرد  سه شنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۱ ۱۹:۲۹
با سلام و تشکر از مدیریت محترم،روزی که خدا سکوت کرد : 🔸فریادِ من فرقی نداره با سکوت وقتی دلت پر میزنه جای دیگه 🔸پیش منی اما میخوونم از چشات باز داره از دل کندن و رفتن میگه 🔸گفتم نرو رفتی و برگشتی دوباره چشماتو بستی روی قلبِ پاره پاره 🔸هرچی بگم بازم میری تنهام میذاری گاهی سکوت فریادو از پا درمیاره فرامرز شعبانی سه شنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۱ ۲۱:۱۵
آرام و بی صدا آبی تر از رها در سکوتی سبز زیباترین شعر سپید را خدا سرود ~~~~~~~~~~ ~~~~~~~~~~ ~~~~~~~~~~ ...برف... پنجشنبه ۱ دی ۱۴۰۱ ۱۵:۴۹
تردد پی در پی تردید را می بینم در خیابان هایی که سرفه سکوتت فریاد را می شکند صدایت را به خانه می رسانم بیا خستگی را روی تن این کاناپه رها کن از پنجشیر آمده ای با گلوی خشک بس که جیغ را کشیده اند کلماتت از گلوی دختران افغان ... از کرانه های دور نه ،نزدیک آمده ای بس که اشک هات از خزر تا خلیج دویده اند تا گلوی اروند را خیس کنند... می گذریم از دالان خاکستری از کتابخانه سرگردان سرم بین ورق های سبز کتاب لیبی خشکت کرده اند و تو بی حرف آه را می کشی می کشی... می کشانی ام به صفحه روشن سیبری به روزنی که از گوشه کلخوزی در کتاب بیرون زده است و دیواری که تاریکی را به عکس استالین می کوبد و تو که ... کتاب را پرت می کنم گوشه کتابخانه از گنجه برایت یک قرص ماه می آورم روز را می گویم هیسسسس بچسبان دهان این خیابان خفه را خدای خسته خواب است... دنده چپ ات می سوزد فریاد می زنی شوآ... می پری از آتش کوره دست بر چشم شراره شرم می بارد از تن عریان دخترک دخترک جیغ ... تو سکوت... نصف کلماتت را در اتاق گاز خفه می کنند و نصف دیگر را می سوزانند خاکسترشان را در آشویتس به باد می دهند چشم های آبی ات را در می آوری می تراشی موهای طلایی را و دوباره روی کاناپه از حال می روی خواب ندارد آتش سینه ات خدای آب ها ! دست جنگل های آمازون را می گیری می سوزی و می روی می سوزی و می روی... به خیابان می روم بال هایت روی زمین زل می زنند به اشک هام چقدر شلوغش کرده ام این دود دل سکوتت است که چشم این شعر را می سوزاند نه آن گاز لعنتی.... فاطمه یاراحمدی (روشنا) روزی که خدا سکوت کرد...  پنجشنبه ۱ دی ۱۴۰۱ ۲۳:۲۸
درود برشماسکوتش هم حدی دارد روزی می آیدکه سکوتش را می شکند پاسخ خطایی را که گفته ای یا عمل کرده ای به تونشان می دهد... آخر یک خداست و قدرت لایتناهی یک خداست و کل هستی یک خداست وروزهایی که سکوت کرده بود ومن یاتو فریاداورا یادمان رفته بود...  پنجشنبه ۱ دی ۱۴۰۱ ۲۳:۵۴
درود و عرض ادب خدمت همه ی دوستانسپاس از مدیریت سایت استاد ملحق بزرگوار بابت زحمات بی دریغشان در صفحه ی شعر و ادب این مرز و بوم و همچنین تشکر از زحمات اساتید بزرگوار اشعار ارسالی را خواندم و لذت بردم همگی زیبا و دلنشین خداقوت خدمت دوستان امیدوارم همیشه سلامت و دلشاد دست به قلم باشید  جمعه ۲ دی ۱۴۰۱ ۰۰:۰۸
شنیدی؟!فریاد های ان الحق را روزی که خدا در آن سکوت کرد و منصور نیز جمعه ۲ دی ۱۴۰۱ ۰۰:۱۱
با تشکر از جناب احمدی زاده(ملحق) ارجمند بابت برگزاری این مسابقه زیبا و تمام مدیران افتخاری سایت و تمام زحماتتون خسته نباشید میگم خدمت تک تک عزیزان  جمعه ۲ دی ۱۴۰۱ ۱۲:۲۹
درود استاد ملحق عزیزسپاس از زحمات شما
 شنبه ۳ دی ۱۴۰۱ ۰۷:۴۳
با سلام و سپاس خدمت ادیب ارجمندم :یکی زیر باران ، همچون کلاغ مرده خوار است ، بی سر پناه یکی روی ابرها ، همچون عقاب زنده خوار است ، در طول راه تفاوت چه ژرف است این اختلاف قوی پنجه هستند باز و عقاب یکی زشت سیماست گفتی « کلاغ » ؟ « دهان بی وقار » ؟ « صدا ، قار قار » ؟ یکی در سکوت است گفتی « خداست » ؟ !!! خودی است ؛ هرگز خداست شکارم ، کلاغ پر شکارچی ، عقاب شنبه ۳ دی ۱۴۰۱ ۱۱:۵۵
به کدام جهان جزیره ای پر می کشی که خدا خوشه خوشه می خواباند پروین نگاهش را بامدادی که نقش بلورین چشم هات در خاک می درخشد می شکافد سینه برف بی رحم را بگو آواز کدام پرواز بال های زخمی ات را به این ستاره کشانده است «به مادرت نمی گویم!» بگو کجاست هرم نفس هات که هراس از آتش خوابیده زیر خاکستر بتکاند پیامبر مشت های در باد گنجشک ها بر تکیه شانه ات روضه می خوانند... چه ضیافت رنگینی است چشمانت شام آخر را این نه رز قرمز کجا حریف عطر دیوانه ی تنت می شوند که شفای شیدایی به چشم های عاشق بیشماری چشانده اند می خوابانم این چراغ ها را تخت خوابیده شب به اعتبار شانه ات سپیدار بلند قد ات شاخه در این کتان سپید پیچیده نفس هات خواب می بینند... ببین چند شکوفه از دنده چپ ات روییده سرخی این رزها به سپید پوشیده به اندامت می جوشد از سینه ات... و خدا و خدا می خندد عمق فاجعه را آواز سکوت می خواند از لب پنجره رزی را از سینه ات می چیند در گیس ماه می بافد ... چقدر سرخی سینه ات می آید به ماه .... فاطمه یاراحمدی (روشنا)  شنبه ۳ دی ۱۴۰۱ ۱۶:۰۳
خداگناه کار نیست خدا عادل استخدا خطاهای من وشمار می بخشد خدا بخیل نیست بخشنده است خدا به ل ربشخند احتیاج ندارد خودخواه نبست شنبه ۳ دی ۱۴۰۱ ۱۶:۳۲
چوب خدا صدا ندارداگر بزند دوا ندارد الاهی کسی بدون یاد خدا گام بر ندارد يکشنبه ۴ دی ۱۴۰۱ ۰۱:۴۹
و خدا هر روز سکوت میکند در وسعت فریاد فریادی در سکوت نامش را تو چه میگذاری؟  يکشنبه ۴ دی ۱۴۰۱ ۰۸:۱۲
با درودی بیکران بر جناب ملحق گرامیبسیار موضوع جالب حساس و بحث برانگیز است این شعر را وقتی سرودم که از سکوت خدا هزاران بار بیش از همیشه در تعجب بودم با این سروده که شاید پاسخی برخاسته از قلبم بود کمی بغضم شکست. "سکوت " قرصی برای دردهایم نیست زخمی شدم از بس که غم خوردم روحم پر از اندوه و آلام است از خودفریبی خسته شد جانم هر جا نگاهم کاوشی دارد جز ظلم و خشم و کینه، پیدا نیست انگار پای ذهن من بسته است بر کل دنیای خشونت بار اینجا خدا !!! در یک سکوت دهشت افزایی می بیند اما ... من نمی دانم یا عقل من ناقص؟! نمی فهمد یا ساحت قدسی نمی خواهد شاید تمام راه را با ماست چون مادری با چشم گریانش شاید شکست این سکوتش را در امتداد کوبش فریاد!!!می خواهد من بغض کردم ، کودکی افتاد از آتش خشم تبهکاران با آتش شلیک نامردی آن نونهال سبز آن قامت افراشته آن نوجوان آن دختر زیبا ناگاه !!!!! در خون خود غلتید این درد آخر با چه دارویی ؟ ضمادی ؟ می شود درمان ای آسمان رحمی کن امشب این خاک پاک پر تبرک را از سرقت دست اجانب در امانش دار اینجا تمام گنج های رنج ما را یا می برند یا می کشند بالا سرمایه ی عمر پدر ها مادران را با هر سلاحی که برای جنگ می دانیم آتش کشیدند ...خونی و زخمی حتی جسدها را ربودند بس که می ترسند! ده سالگی ، شصت سالگی فرقی ندارد کافیست، تا در کوچه فریادی برآری تیری گلوی تازه ی فریاد ها را خاموش می سازد ... اما او نمی داند هر شاخه گل را بشکند توفان جایش هزاران دسته گل از خاک رویاند ۳۰آبان ۱۴۰۱" یک آذر" آذر.م يکشنبه ۴ دی ۱۴۰۱ ۱۰:۵۳
تک تک اشعار دوستان دنیایی از دریاست و آه و بیان زیبای احساسات هر کدام دنیای خود را دارد و در نهایت همه یکصدا مانده اند از سکوت خدا در سیاهچاله ای بنام زمینکه ما را درخود کشیده شاید بخواهد از ننگ بشریت رها کند جهان هستی را ... دوشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۱ ۱۳:۲۶
باعرض سلامخدمت مدیریت محترم سایت ومدیران افتخاری و دست اندر کاران عزیز ، باعرض پوزش ازدیربه خدمت رسیدن و کمال تشکرو سپاس از شما بزرگواران که سیاه مشق های حقیررابرگزیدید. بادرود فراوان
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
|
نقد و آموزشنظراتمشاعرهکاربران اشتراک دار
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
|
|||||||||||||||
ارسال پیام خصوصی
مهرداد مانا
ابراهیم هداوند
محمد رضا خوشرو (مریخ)
مرتضی میرزادوست 
محمد باقر انصاری دزفولی 
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
موضوع :
روزی که خدا در آن سکوت کرد.
فکری احمدی زاده(ملحق)
🔶 سبک و قالب شعر : کلاسیک ،معاصر، سپید ،آزاد گرفته تا افراغ اندیشه..
🔶 هر شاعر مجاز است دو شعر ارسال کند
🔶 مدت زمان ارسال اشعار تا پایان آذر ماه ۱۴۰۱
🔶 داوران مدیران افتخاری سایت ادبی شعرناب
جوایز
✔️ نفر اول سه ماه اشتراک شعر ناب
✔️ نفر دوم دو ماه اشتراک شعر ناب
✔️ نفر سوم یک ماه اشتراک شعر ناب
موفق باشید