شنبه ۱ دی
ماموران راهنمایی و رانندگی
ارسال شده توسط محمد شمس باروق در تاریخ : جمعه ۴ آذر ۱۴۰۱ ۰۴:۱۵
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۸۰ | نظرات : ۰
|
|
به قولی ماموران پلیس راه و راهنمایی جزوء افرادی هستند که کار می کنند اما میز و صندلی ندارند. ساعتها روی پا می ایستند و وظایفشان را انجام میدهند وگاهی هم با برخورد غیر متعارف عده ای مواجه می شوند. انتظار تشکر از کسی را ندارند ولی بی احترامی هم حقشان نیست. آنها درخیابان و جاده ها با کلاه سفید ولبه دار و لباس سفیدشان نظر کودکان را به خود جلب میکنند و بچهها خوشحال از داخل ماشین برایشان دست تکان می دهند و لبخند میزنند. بزرگترها نیز خودشان را جمع و جور کرده و کمی نیز هول مي شوند. اما نه بچه ها و نه بزرگترها می دانند که آنها ساعت ها در سرما و گرما در جاده ها و خیابان ها بدون لحظه ای استراحت با کمترین توقع سر پا کار می کنند و گاهی هم نا خواسته با چشمان گریان جنازه ها را از خودرو های مچاله شده بیرون می کشند . بله آنها قبض جریمه صادر می کنند تا جاده ها نظم به خود گیرد، تا استخوانها ی کودکان زیر لاستیک خودرویی له نشود. تا پدر و مادر ی به خاطر بی توجهی راننده ای عمری فرزندشان را روی صندلی چرخدار نبینند. اینان شیمیایی های بعد از جنگند دیسک کمر و پا درد مشکلات جدی مفاصل خس خس سینه هایشان، کنار اگزوز تنها یک اتومبیل روشن، هشت دقیقه هم نمیشود دوام آورد آن وقت اینها در شهری که هزاران اگزوز همزمان کار میکند، نفس میکشند و دم نمیزنند. رگهای واریسی پایاهایشان را کبود و متورم کرده. دیسک کمر و گردن، دیالیز، مشکلات تنفسی سلامتی حاصل راهنمایی کردن راهور سر چهار راه شهرمان است.گواه سالها خدمت صادقانه آنهاست.
مردان مردی که در سنین جوانی شبيه پيرمرد ها شدهاند انگار غبار خستگی بر تن شان باقی مانده است و بدون آنکه لبی بگشایند. فریاد درد و حرمان و عشق به خدمت از چهره خسته شان هویدا است، تنها دلخوشی صق آنها همان لبخند کودکان است. وقتی عصای پیرزنی میلرزد، کمکش میکنند و گاهی هم دست غنچهها را میگیرند و از خیابان رد میکنند. آدرس دادن به مسافرها هم از کارهای همیشگیاش است کارهایی که وظیفهاش نیست اما با عشق انجام میدهند .
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۲۷۶۶ در تاریخ جمعه ۴ آذر ۱۴۰۱ ۰۴:۱۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.