■ برگردان ده شعر از تنها محمد شاعر کورد عراقی
(۱)
من میتوانم فراموشت کنم!
اما نمیدانم چه ساعتی،
چونکه انسان نمیداند چه وقت خواهد مرد!
(۲)
میدانی چقدر سخت است
که خودت گورکن خودت باشی؟
به خدا من الان آن گونهام
چون تنهایم و تو نیستی!
(۳)
قلبم را چنان از وجود خود پر کردهای،
قوم و خویش بهکنار،
دیگر خودم هم در آن، جا نمیشوم!
(۴)
در کودکی سرمان میشکست
و الان دلمان،
این است مصیبت بزرگ شدن!.
(۵)
عشق جنگ است و
به سرباز ترسو نیاز ندارد!
(۶)
تو با آزار دادنم میخندی،
من با خندههایت هزار غمام میمیرد
تو به شکستن دل من دلخوشی و
من با دلخوشی تو سختیهایم از بین میرود.
(۷)
برای فراموش کردنت
پناه بردم به چند نفر
تا زیر تابوتم را بگیرند!.
(۸)
صبر ایوب میخواهد
انتظار آمدنت کشیدن و نیامدنت را
زخمیست که هر روز تازهتر میشود.
(۹)
من هر زمان بخواهم تمام دنیا را ببینم،
تو را تماشا خواهم کرد
تو هم هر وقت خواستی دنیا را ببینی
برو جلوی آیینه!
(۱۰)
میپرسی چرا نیستی!
هرگز مپرس، زندگی آنچنان بر من تنگ شده،
که وجودم سایهی خودش را هم تحمل نمیکند!
برگردان: #زانا_کوردستانی
سلام و درود برهردوبزرگوار
بی نهایت زیبا و ارزشمند