سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 7 آذر 1403
  • روز نيروي دريايي
26 جمادى الأولى 1446
    Wednesday 27 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      چهارشنبه ۷ آذر

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      مرگ من بهترین اتفاق
      ارسال شده توسط

      روح اله سلیمی ناحیه

      در تاریخ : يکشنبه ۳ مهر ۱۴۰۱ ۱۹:۳۷
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۷۰۶ | نظرات : ۲۵

      نمی دانم کارها را فراموش کردم یا عمل را کج وسست ،
      مدتی ایست مدام در خیالاتم تصمیماتی بسیار جدی برای شروعی مجدد و مستمر می گیرم 
      اما نمی دانم چرا درموقع شروع ،فقط شروع را به پایان می دوزم ،
      و بر ادامه اش چنان خسته و سردرگم می شوم که انگار انجام نداده انتها رسیده و اثار مخرب و بی فایده اش را دیده ام که چنین نادم و افسرده شدن را می مانم 
      بی خیال و بی اراده در حالی که مدام در زمینه افکارم مصرّ هستم که ادامه دهم  باخود می گویم الکی خوتو گول نزن ادامه بده اما با اینکه می دانم و مشخص است خود را منصرف میکنم و از زیرتصمیم بسیار جدی ام در میرم انگار این عادت زشت برایم اعتیاد شده است، 
      چنان است که در پستوی نیمه تاریک خانه ی خیالاتم 
      مضطرب و نگران از گوشه ای به حیات زندگی ام نگاه می دوزم و خود را میدزدم 
      من در اهرام خبیث وجود خودم محبوس شدم 
      تمام خاطراتم را در خاطرسپرده ام و زندگیم را از خود بر خیالم خیانت بار می کنم 
      چه کسی اینچنین خسته ام کرده است 
      کدامین در را،در راهروهای روزگارم بر خود بسته ام 
      میدانم کلید را جایی گذاشته بودم ، جایی در حیات در گوشه ای از صندوق گذشته ام در بین خرتوپرت های خاطرات 
      اما نمی دانم چرا میلی به دست بردن و بازکردن در را در خود ندارم 
      از کدام قمارباز قهاری در معماری سرنوشت نیک راباخته ام.
      اما،..‌ 
      مرا کوچانده اند 
      می ترسم بگویم اما نمی شود که پنهان کرد 
      حقیقت این است که در حیاتم نه حیاطی است نه راهرویی ونه درهایی،
      مرا منحرف و مضطرب از سرنوشتم که باختم بیرون انداخته اند
      چادری سنگین و کهنه ای را سوار برکولم کرده اندکه فقط زحمت دارد و مشقت و هیچ کارایی ندارد،
      در راه های مال رو در کوههای نمکیِ بی اب وعلف در پشته های مخملی سایه های مهرِ بی مهر خود را باخته ام
       انگار که در انتظارم پایان جنگ را ببینم در سرنوشتم ،
      اما خوب می دانم که فقط کشته شده ها هستند که پایان جنگ را دیده اند،
       شما که نمی دانیدچقدر زیباست
      مرگ را می گویم
       مرگی که در ان هیچ منت و ذلتی را نخواهم دید ...،
      اما چقدر گران و سخت است یافتنش  
      من بدجوری سرنوشت را در حیاتِ روزگارم بر روزگارِ نامرد باختم
      مرا مرگ زیباترین اتفاقی است که این سرنوشت قرار است برایم بیاورد...‌
      روح اله سلیمی
      روزگارتان خوش خط ونگار باد🌹🌹

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۲۴۹۱ در تاریخ يکشنبه ۳ مهر ۱۴۰۱ ۱۹:۳۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      سید هادی محمدی
      يکشنبه ۳ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۱۰

      سالها از رَدِ قیچی به سرِ ناف گذشت
      و من آن شاعر تلخم که تَمامَم به لب است
      لطف پاییز برایم به همین است که باز
      روز هم با قَدِ کوتاه گَلاویز شب است



      گرچه هر شعر فقط زخمِ عمیقی زدو رفت
      گرچه با خون تَنم فالِ مرا می‌گیرند
      جای شُکر است که در قصّه ی این سُرسُره ها
      شاعران زودتر از مُهلتِ خود  می میرند

      #سید_هادی_محمدی


      درود روح الله جان

      زنده باشی خندانک
      مهدي حسنلو
      مهدي حسنلو
      يکشنبه ۳ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۱۳
      خندانک
      ارسال پاسخ
      رویا ادیب (نازبانو)
      رویا ادیب (نازبانو)
      يکشنبه ۳ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۴۱
      چقدر زیبا بود خندانک
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      يکشنبه ۳ مهر ۱۴۰۱ ۲۱:۳۴
      شب بر شما روشن جناب سلیمی تا بهتر و بیشتر تفکر کنید 😎😊

      چه متن جذاب خندانک خندانک
      و مفهومی جالب خندانک خندانک
      موفق باشید خندانک
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      سه شنبه ۵ مهر ۱۴۰۱ ۰۰:۳۴
      سلام شاهزاده خانوم
      چوخ ساغولاسیز
      🌹🌹🌹🌹🙏
      ارسال پاسخ
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      يکشنبه ۳ مهر ۱۴۰۱ ۱۹:۵۵
      اولین اشتباه ِ من تولد بود
      آخرین اشتباهم... عشق
      پاک نمی شود لوح ِ تقدیرم
      مگر با مرگ یا جنون...
      (م. فریاد)

      درود آقای سلیمی عزیز خندانک
      دلنوشته ای بود از نظر معنا و ساختار زیبا خندانک خندانک خندانک
      فقط یه سوال:
      مطمئنید بعد مرگ اوضاع بهتره؟!😅
      آخه میگن اونی که سه هزار میلیارد میدزده میره کانادا، خمس و زکاتشو میده و بعد مرگ هم میره توی بهشت🤔
      ما که هیچی ندزدیدیم که خمس و زکاتشو بدیم، بعد مرگ هم جزو مغضوبین هستیم🙄
      بیا ما هم بریم یه پست بالای حکومتی بگیریم کلی اختلاس کنیم بعد خمس و زکاتشو بدیم که هم این دنیا رو داشته باشیم هم اون دنیا!
      نظر مثبتت چیه؟😅
      مهدي حسنلو
      مهدي حسنلو
      يکشنبه ۳ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۱۳
      خندانک
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      يکشنبه ۳ مهر ۱۴۰۱ ۲۱:۲۶
      نظر مثبتت چیه 🤭😅😅😅😅
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      رویا ادیب (نازبانو)
      يکشنبه ۳ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۰۱
      دلنوشته ی زیبایی بود
      یاشاسین خندانک
      مهدي حسنلو
      مهدي حسنلو
      يکشنبه ۳ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۱۳
      خندانک
      ارسال پاسخ
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      سه شنبه ۵ مهر ۱۴۰۱ ۰۰:۳۲
      درود بانوی ادیب رویاخاتون
      چوخ ساغول ⁦⁩🌹🌹🙏
      ارسال پاسخ
      مهدي حسنلو
      يکشنبه ۳ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۱۳
      درودها
      برادر گلم بسیار عالی بود
      دست مریزاد 💐 💐 💐
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      سه شنبه ۵ مهر ۱۴۰۱ ۰۰:۳۳
      فدات مهدی جان
      خیلی لطف داری 🌹🌹🌹🙏
      ارسال پاسخ
      علیرضا شفیعی
      يکشنبه ۳ مهر ۱۴۰۱ ۲۳:۵۶
      درود بر شما جناب سلیمی گرامی خندانک
      متن زیبا و تفکر برانگیزی است خندانک خندانک خندانک خندانک
      برقرار باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      سه شنبه ۵ مهر ۱۴۰۱ ۰۰:۳۴
      درود و ارادت جناب شفیعی عزیز
      وجودتان بی بلا
      ممنون از محبت شما🌹🌹🌹🙏
      ارسال پاسخ
      اميرحسين علاميان(اعتراض)
      دوشنبه ۴ مهر ۱۴۰۱ ۰۲:۴۷
      درود بر دوست و برادرم جناب سلیمی آگاه خندانک
      قابل تامل و زیبا قلم زدید خندانک
      نبض قلمتان سبز🌿 به امید روزهای خوب
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      سه شنبه ۵ مهر ۱۴۰۱ ۰۰:۳۵
      ارادت جناب علامیان عزیز
      تا زمانی که بی شعوران و شکم پرستان دین نما در حکومت هستند
      و عده ای خران مدعی اگاهی و دانستن
      همینی که می بینید هست
      سپاس 🌹🌹🌹🙏
      ارسال پاسخ
      اميرحسين علاميان(اعتراض)
      اميرحسين علاميان(اعتراض)
      سه شنبه ۵ مهر ۱۴۰۱ ۰۴:۳۶
      کاملا موافقم👍 خندانک
      شفیعی کدکنی میگه:
      جشنِ هزاره‌ی خواب
      جشنِ بزرگ مرداب.
      غوکان لوش‌خوارِ لجن‌زی!
      آن سوی این همیشه هنوزان
      مردابک حقیرِ شما را
      خواهد خشکاند
      خورشید آن حقیقت سوزان.
      این‌سان که در سراسر این ساحت و سپهر
      تنها طنین تار و ترانه
      غوغای بویناک شماهاست
      جشن هزار ساله‌ی مرداب
      جشن بزرگ خواب
      ارزانی شما باد!
      هر چند
      کاین های‌هوی بیهوده‌تان نیز
      در دیده‌ی حقیقت
      سوگ است و سور نیست
      پادافْره شما را
      روزان آفتابی
      دیر است و دور نیست.
      احسان کریمیان علی آبادی
      دوشنبه ۴ مهر ۱۴۰۱ ۰۳:۱۰
      درود
      بسیار تامل برانگیز سروده اید
      امیدوارم به جایی نرسیم که بگوییم
      حق مرگ است
      خندانک خندانک خندانک
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      سه شنبه ۵ مهر ۱۴۰۱ ۰۰:۳۶
      ارادت جناب علی ابادی عزیز
      ممنون از توجهتان
      در جامعه ای که نفهم ها حکومت دارند مرگ لذت است
      🌹🌹🌹🌹
      ارسال پاسخ
      منیژه قشقایی
      دوشنبه ۴ مهر ۱۴۰۱ ۱۳:۱۵
      درود جناب سلیمی بزرگوار
      این حالات اشارات روح است
      و شاید بایدخودرا رها کرد و به جریان سپرد
      نقطه ای اوج دردو ناامیدی ،لحظه ی طلوع دوباره است
      آن زمان است که سروردرونی ، سرود هستی بر ارکان وجود آدمی جاری می شود ، راضیم به رضای تو و توکل بر تو زیرا تو بهترین راه را برایم نوشته ای،انشا را نوشته ای فقط خواندن ش با من است ، خندانک

      دریای وجودتان آبی و آرام
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      سه شنبه ۵ مهر ۱۴۰۱ ۰۱:۲۸
      درود بانو قشقایی عزیز و ادیب
      سپاس از توجه شما
      خوشحالم که چون شماهایی اگاه داریم در جمع در مقابل عده ای واقعا نفهم که مدعی دانایی دارند
      خدمت شما عرض کنم
      تا جایی که توانستم همراه فلسفه این هستی فیزیک را مطالع کرده ام متاسفانه روح را قبول ندارم
      اینکه اینگونه ناراحت و غمگینم از نادانی خودم و از جهل مرکب عده ای که دانانما شدند
      اینده ی این مملکت را افتضاح می بینم
      خون هایی که به ناحق ریخته می شوند را مستحب
      اگاهی را مکروه
      انسانیت را معلول
      و خودم را مردود
      سپاس از شما 🌹🌹🌹🙏
      ارسال پاسخ
      محمد علی رضاپور
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۲۱:۱۶
      سلام و درود و خدا قوت
      زنده و سرزنده باشید در پناه خدا خندانک
      محمد حسنی
      پنجشنبه ۷ مهر ۱۴۰۱ ۱۸:۰۴
      درود
      استادی قرار بود کوتاهترین راه را بیاموزد
      دروغ نمیگفت راه بود
      و باید قبول کرد که راه زیاد است
      اما حرف اینجاست امن ترین و آرام ترین کدام است
      تا تو به سر منزل مقصود برسی
      براتون آرزوی موفقیت و آرامش میکنم
      در پناه خدا
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2