سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 6 مرداد 1403
  • روز ترويج آموزش هاي فني و حرفه اي
22 محرم 1446
    Saturday 27 Jul 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      شنبه ۶ مرداد

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      شروین سبطی شاعر مازنی
      ارسال شده توسط

      سعید فلاحی

      در تاریخ : يکشنبه ۳ مهر ۱۴۰۱ ۱۹:۳۸
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۶۲ | نظرات : ۰

      "شروین سبطی" شاعر مازندرانی، زاده‌ی سال ۱۳۵۸ خورشیدی در آمل است.

      ▪نمونه‌ی شعر:
      (۱)
      ریشه‌هات بر گلو می‌پیچید 
      آنجا که خونم را به سپیده‌ای مشکوک فروختم 
      و بیداری ِ کوتاه
      به قامتت نرسید 
      اکنون تنها بادهای سرگردان
      از دهان بازمانده‌ام عبور می‌کنند 
      پس دیگر چه بگویم...؟
      با درختان کهن 
      ناگهان برابرم قد می‌کشی 
      و اندوهت - آغشته با هزار پرنده‌ی بی‌سر -
      در آغوشم 
      جا خواهد ماند.
       
       (۲) 
      و عطر پریده از خاطر 
      کجای خواب‌هات پراکند 
      تا او بیاید وُ کام بگیرد از 
      برگ برگ ِ درختانِ خمیده‌ی قامتم.
      آهی اما به دورها می‌رود وُ بر نمی‌گردد
      اینگونه که سر بر می‌گردانی 
      به آنچه دیگر نیست 
      و بهار همین نَفَس‌های خون خورده‌ست 
      که از ریشه‌هام بالا می‌کشی 
      پس می‌دهی به غیاب ِکبوتریش.
       
      (۳)
      آه این گلوی پاره پاره چه می‌خواهد 
      از بند بند انگشتان خود بپرس _
      می‌گشایند هر پرده‌ی قلبم را
      در ضربه‌های ِمکرّر ِ ناقوس ِ آخرین 
      دیگر چه بگویم 
      گیسوت تمام آینه را پوشانده‌ست 
      و زیبای جان باخته هنوز
      بر دست‌ها می‌درخشد.
       
      (۴)
      سنگ آب شود محضرت
      در گل شکفته‌ی صدات
      چه جویم 
      با آن همه رنگ دیوانه 
      بخوانَم 
      روان و به هرجا 
      بخوانَم اما 
      بُغضی نانوشته‌ام / در دل
      با اندوه ماه و
      شیهه‌ی اسبان
       
      (۵)
      ماه میان دست‌هاش
           کودکی می‌کند 
           و ردایی سپید 
           آسمان را پوشانده‌ست 
           ابدیتی که در سجده
           قناعت کرده است...
           آتش بزن بر این عود!
           به هر سوش می‌پراکنم و
           از هوش می‌روم.
       

      گردآوری و نگارش:
      #زانا_کوردستانی 

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۲۴۹۰ در تاریخ يکشنبه ۳ مهر ۱۴۰۱ ۱۹:۳۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1