سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

تقویم روز

دوشنبه 3 مهر 1402
    12 ربيع الأول 1445
    • ميلاد حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله به روايت اهل سنت - آغاز هفتة وحدت
    Monday 25 Sep 2023

      پر نشاط ترین اشعار

      کانال تلگرام شعرناب

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      بنویس تا زنده بمانی ،هر که نوشت پادشاه می شود. فکری احمدی زاده(ملحق)

      دوشنبه ۳ مهر

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      شاهنامه بر وزن عربی
      ارسال شده توسط

      احسان فلاح رمضانی

      در تاریخ : دوشنبه ۲۸ شهريور ۱۴۰۱ ۰۳:۱۷
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۴۵۳ | نظرات : ۰

      شاهنامه؛ پیروی از اشعار حماسی عرب
       
      شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی، کتابی است که از حیث محتوا، فارسی و ایرانی است. یعنی حکایات زندگی شاهان و پهلوانان ایران باستان است. لیکن از جهت وَزن و اُسلوب شعری، تابع اشعار حماسی عربی است. شاهنامه از جهت عروضی، در بَحرِ مُتَقارِب سروده شده. یعنی وزن آن چنین است: «فَعولُن فَعولُن فَعولُن فَعول» یا «فَعولُن فَعولُن فَعولُن فَعَل» که یک اُسلوب عربی است.
       شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی، کتابی است که از حیث محتوا، فارسی و ایرانی است. یعنی حکایات زندگی شاهان و پهلوانان ایران باستان است. لیکن از جهت وَزن و اُسلوب شعری، تابع اشعار حماسی عربی است. شاهنامه از جهت عروضی، در بَحرِ مُتَقارِب سروده شده. یعنی وزن آن چنین است: «فَعولُن فَعولُن فَعولُن فَعول» یا «فَعولُن فَعولُن فَعولُن فَعَل» که یک اُسلوب عربی است.[1]
      البته برخی (هرچند اقرار دارند که شاهنامه در بحر متقارب سروده شده، لیکن) بدون ارائه دلیل منطقی مدعی اند که این گونه‌ی شعر، از ایران به میان عرب‌ها راه یافت. این افراد چه بسا مدعی باشند که اجداد باستانی ما اهرام مصر را ساختند یا دیوار چین را... و ادعاهایی از این قبیل، که برخاسته از احساسات قومی قبیلگی و برتری‌جویی‌های کودکانه است. اگر این سَبک شعری، اصالت ایرانی دارد، چرا نام عربی دارد؟ چرا فرهیختگان علم و ادب ایرانی، اصرار داشتند که این سَبک شِعر را با همان نامِ اصلی‌اَش (بحر متقارب، که یک نام عربی است) بیان کنند؟ فکر می‌کنم ادیبان ایرانی، خواستند امانتدار خوبی باشند و به همین علت، از نام عربیِ این سَبک، نگهبانی کردند. شاهنامه پژوهانی چون جلال خالقی مطلق نیز هرچند تلاش کرده‌ بودند که بگویند این اسلوب از ایران به میان عرب‎ها راه یافته است، اما در نهایت، از موضع اولیه عقب‌نشینی کرده و امکانِ تقلید شاهنامه از ادبیات عربی را پذیرفتند.[2]
      نکته‌ی دیگر اینکه در ادبیات زرتشتی و کلاً ایران باستانی، ما در این سبک (بحر متقارب) شعری نداریم. این سخن نشان می‌دهد این اُسلوب ریشه ایران باستانی ندارد. برخی می‌گویند: بحر متقارب، 11 هجایی است و از ایران باستان، اشعاری با 11 هجا باقی مانده است. پاسخ می‌دهیم: این سخن، بسیار سخن سَبُکسَرانه‌ای است. برخاسته از همان روحیه‌ی برتری‌جویی‌های ناپخته. یعنی اگر در ژاپن هم شعری با 11 هجا پیداشد، ریشه ایرانی دارد؟ چون ایران 3 نقطه دارد، و مراکش هم 3 نقطه دارد، پس مراکش در گذشته برای ایران بوده؟ اندونزی هم 3 نقطه دارد! کلمبیا هم! یا بگوییم چون فلان کاخ تخت جمشید 3 درب دارد، پس هر جای دنیا کاخ و قلعه‌ای با 3 درب پیدا کردید، این ریشه ایرانی دارد! تعصب و تحجر سبب می‌شود که یک شخص این گونه سخنان کودکانه به زبان بیاورد، حتی اگر مدرک دکترا داشته باشد یا کراوات به گردن داشته باشد.
      پی‌نوشت:
      [1]. بنگرید به:
      Friedrich Rückert, "Bemerkungen zu Mohl's Ausgabe des Firdusi," ZDMG 1856/10, s.280.
      Theodor Nöldeke, Das iranische nationalepos, 2 Aufl. Berlin und Lipzig 1920, ss 91-107.
      [2]. خالقی مطلق، جلال، «پیرامون وزن شاهنامه». در نشریهٔ ایران‌شناسی، بهار 1369، شماره 5، ص 14.

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۲۴۶۳ در تاریخ دوشنبه ۲۸ شهريور ۱۴۰۱ ۰۳:۱۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      ساسان نجفی

      در محضر عشق صداقت و راستی و همدلی عاشق شدن است
      جواد کاظمی نیک

      تابهشت را نزدیکی است جهنم را فراموش نکنید
      احسان فلاح رمضانی

      من آدمی به جمالت نه دیدم و نه شنیدم ااا اگر گلی به حقیقت عجین آب حیاتی ااا شبان تیره امیدم به صبح روی تو باشد ااا و قد تفتّش عین الحیوه فی الظلمات ااا فکم تمرّر عیشی و انت حامل شهد ااا جواب تلخ بدیع است از آن دهان نباتی ااا نه پنج روزه عمر است عشق روی تو ما را ااا وجدت رائحه الود ان شممت رفاتی ااا وصفت کل ملیح کما یحب و یرضی ااا محامد تو چه گویم که ماورای صفاتی ااا اخاف منک و ارجو و استغیث و ادنو ااا که هم کمند بلایی و هم کلید نجاتی ااا ز چشم دوست فتادم به کامه دل دشمن ااا احبتی هجرونی کما تشا عداتی ااا فراقنامه سعدی عجب که در تو نگیرد ااا و ان شکوت الی الطیر نحن فی الوکنات
      ساسان نجفی

      می سپارم دل خویش به درگاه حضرت عشق آرام جانم
      محمد حسنی

      یا رحمن یا رحیم ااا اسم اعظم پیش ما باشد قدیم یعنی بسم الله الرحمن الرحیم

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0