چهارشنبه ۲۱ آذر
روایت خودساخته
ارسال شده توسط عارف افشاری (جاوید الف) در تاریخ : سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ ۰۳:۵۷
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۶۷ | نظرات : ۱۵
|
|
در روایتی آمده که شخصی سائل آب در کف دستان خود ریخته و به سگی میخوراند در همان حال
شخصی دیگر سراسر اتاقش بطری های آب بود.
سگ با سائل دوست شد و در شهر میگشتند گاهی در زباله ها و گاهی تکدی گری و خوراکشان با هم
جور میشد و خوشحال بودند
شخص دیگر اما با اینکه بسیار سرمایه و امکانات داشت چندان شاد نبود
روزی رسید که در کشور مشکلات گریبان مردم را گرفت و بسیار چون سائل ها بوجود آمدند
آن شخص دیگر اما بجای اینکه از سرمایه خود کمکی کند و یا نه حتی کاری به کارشان نداشته باشد
دستور داد تا سگ ها را سر به نیست و سائلان را جمع آوری کنند
شخص دیگر اکنون کمی شاد بود چون خیال میکرد مشکل را حل کرده است
اما سائل دیگر شاد نبود
او گهگاهی برای سگ اشک میریخت
هر روایتی را نپذیرید مگر اینکه خود دیده باشید .
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۲۳۴۳ در تاریخ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ ۰۳:۵۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید