سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 22 فروردين 1404
    13 شوال 1446
      Friday 11 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        زنان به خوبی مردان می توانند اسرار را حفظ كنند، ولی به یكدیگر می گویند تا در حفظ آن شریك باشند. داستایوسکی

        جمعه ۲۲ فروردين

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        داستانِ ماه
        ارسال شده توسط

        احمدرضا زارعی

        در تاریخ : پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۱ ۲۳:۰۹
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۸۲۵ | نظرات : ۲

        شب اولِ ماه، ماه رو به خورشید: بر من بتاب ای خورشید تابان، که بی تو هیچم و تاریک و بی نور.
         
        شب دومِ ماه: آه که چه بخشنده ای ای خورشید، بتاب که نورت امید من است و جان می گیرم از آن.
         
        شب سوم ماه: گرمای تو گرمای دل من است، مگیرش از من که سردی وجودم را گرم می کنی ای تو خورشید.
         
        شب هفتمِ ماه: پرنورترم کن، پر کن مرا ز الطاف خود.
        ...
         
        شب دهم ماه: ببینید که چه زیبا گشته ام، ببینید مرا که چه نورم در شب جلوه می دهد.
         
        شب یازدهم ماه: تابان تر از دیروز، زیبا تر از هر روز منم.
         
        شب دوازدهم ماه: وجود من تنها نورانی در شب است، تنها منم که در شب می تابم.
         
        شب سیزدهم ماه: هستم و هست از نور من همه چیز، کسی را یارای من نیست در تاریکی شب!
         
        شب چهاردهم ماه: واحد و عالی، درخشنده و نورانی، بهترینِ مکان در حال منم! تنها من، و دیگر هیچ کس دیگری نیست که یارای من باشد! به هر آنکس که بخواهم خواهم تابید، و به هر آنکس که نخواهم نه! هر آنچه را که بخواهم با نور خود می بینم، و از آن من خواهد شد با قدرتِ نورانی خودم!!
         
        شب پانزدهم ماه: زیبایم من، هر آنقدر که پیش می روم زیباتر هم خواهم شد!
         
        ...
        شب بیستم ماه: هنوز هم می تابم، هنوز هم من هستم که در شب می تابم و کسی را یارای من نیست!
        ...
         
        شب بیست و ششم ماه: من... هنوز... هستم!
         
        شب بیست و هفتم ماه: سرما را در درون خود حس می کنم! نه، بر من چیره مشو، گرمای من بر تو چیره خواهد شد!
         
        ...
         
        شب بیست و نهم ماه: آه، توانی در من نمانده است، نوری از من تابیدن نمی تواند! کجاست آن منبع نورانیِ امید من، کجاست آن خورشید!
         
        شب سی ام ماه: کجاست خورشید؟! کجاست او؟ بیا که در این گوشه بی نور گشته جانم.
         
        شب اولِ ماه، ماه رو به خورشید: بر من بتاب ای خورشید تابان، که بی تو هیچم و تاریک و بی نور!
         
        از: احمدرضا زارعی

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۲۰۷ در تاریخ پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۱ ۲۳:۰۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید
        ۳ شاعر این مطلب را خوانده اند

        سمیرا شریفی (آسمان)

        ،

        امین سوری

        ،

        احمدرضا زارعی

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1