در روایات برخى امور به عنوان نشانههاى ظهور ذکر شده است. از جمله انحراف بنى عبّاس و از هم گسستن حکومت آنان، جنگ صلیبى، فتح قسطنطنیه به دست مسلمانان، در آمدن پرچمهاى سیاه از خراسان، خروج مغربى در مصر و تشکیل دولت فاطمیان، وارد شدن ترکها در منطقه بین النّهرین، وارد شدن رومیان در منطقه رمله و شام، رها شدن کشورهاى عرب از قید قدرتهاى ظالم (استعمار)، بالا آمدن آب رودخانه دجله و سرازیر شدن آن به کوچههاى کوفه، بسته شدن پل روى دجله در بین بغداد و کرخ، اختلاف بین شرق و غرب و جنگ و خونریزى فراوان، خروج سفیانى، خروج یمانى، خروج دجال، صیحه آسمانى، قتل نفس زکیه، فراگیر شدن جهان از ظلم، رواج علوم دینى در قم و نشر آن در سایر بلاد و....(1)
لیکن از این امور نمىتوان قضاوت نمود کدام یک حتمى و کدام یک غیر حتمى است، نیز کدام یک به وقوع پیوسته و کدام یک در آینده به وقوع مىپیوندد و آن چه به وقوع پیوسته، همان است که در روایات آمده.
براى روشن شدن این مطالب لازم است امورى بدین شرح بیان گردد.
1- نامعلوم بودن وقت ظهور: اگر از نشانههاى ظهور سخن به میان مىآید، بدین معنا نیست که از این طریق وقت ظهور حضرت مهدى(عج) را مشخص کنیم. بنا به مصالحى زمان ظهور حضرت مشخص نشده است. هیچ کس جز خدا از وقت دقیق ظهور حضرت آگاه نیست. بارها از امامان(ع) در مورد زمان خروج قائم پرسیدند، اما آنان از مشخص نمودن آن نهى نمودند و زمان ظهور را همانند علم به قیامت در انحصار خدا معرّفى کردند.(2)
»شیخ طوسى« در اینباره مىگوید: زمان ظهور مهدى(عج) به روشنى بر ما معلوم نیست، بلکه او تا آنگاه که خداوند اجازه خروج بدهد، از دیدگان ما پنهان است.(3)
بنابراین نشانههاى ظهور تنها بیانگر نزدیک شدن زمان ظهور است. بیش از آن نباید انتظار داشت. حال اگر روایتى باشد که در آن زمان ظهور حضرت مشخص شده است، ناگزیر باید آن را توجیه نمود و یا به کنارى نهاد.
2- مراد از نشانههاى ظهور: مقصود از نشانههاى ظهور این نیست که با تحقق هر یک ظهور حضرت وقوع مىیابد، بلکه مراد، رخدادهایى است که بر اساس پیشگویى معصومان(ع) پیش و یا در آستانه ظهور حضرت مهدى(عج) پدید خواهند آمد که تحقق هر یک نوید نزدیکتر شدن ظهور حضرت است، به گونهاى که با وقوع تمامى آن رخدادها و به دنبال آخرین نشانههاى ظهور، حضرت قیام خواهد نمود.
3- انواع نشانههاى ظهور: با نگاهى به روایات معصومان(ع) مىتوان نشانههاى ظهور را بدین شرح تقسیم و دسته بندى نمود:
أ) نشانههاى حتمى و غیر حتمى: در نشانهها شمارى به روشنى به عنوان علائم حتمى ظهور یاد شده است؛ بدین معنا که بدون هیچ قید و شرطى قطعاً تحقق خواهند یافت و ظهور حضرت منوط به پیدایش آنها مىباشد، امّا نشانههاى غیر حتمى به نشانههایى گفته مىشود که مقید و مشروط به امورى هستند که در صورت تحقق آنها، به عنوان نشانه به شمار مىآیند.(4)
ب) نشانههاى عادى و غیر عادى: برخى از نشانههاى ظهور به روال طبیعى و عادى تحقق مىیابد، مانند زوال دولت عباسیان، ولى برخى به روال غیر طبیعى و غیر عادى است مانند »صیحه آسمانى« و »طلوع خورشید از مغرب«.
این دسته روایات را باید به نوعى خاص معنا نمود، چون پدیدار شدن آنها عادتاً ممکن نیست. اینها را یا مىبایست در چار چوب معجزه قرار داد و توجیه نمود، یا از معناى ظاهرى آن دست کشید و به معناى کنایى و مجازى آن دانست.
ج) نشانههاى متصل و غیر متصل: در روایات شمارى از نشانههاى ظهور به گونهاى بیان شده است که از آنها استفاده مىشود بین آنها و ظهور حضرت فاصلهاى وجود ندارد، بلکه به زمان ظهور متصل مىباشند، مانند خروج سفیانى و یمانى. اینها نشانههاى متصل به ظهورند، امّا بیشتر نشانهها به گونهاى دیگر است که بین تحقق آنها و زمان ظهور حضرت مهدى ممکن است فاصله زیادى وجود داشته باشد، به عنوان مثال در روایات آمده: یکى از نشانهها در آمدن پرچمهاى سیاه از خراسان است. حال اگر این را به خروج ابومسلم خراسانى و سپاه سیاه جامگان تفسیر کنیم، بین این نشانه و ظهور حضرت مهدى زمان طولانى فاصله است.
4- شمار نشانههاى ظهور: در مورد شمار نشانههاى ظهور پاسخ دقیق و روشنى وجود ندارد.
برخى از عالمان بزرگ مانند شیخ مفید در بحث »علامات قیام القائم« با اشاره به اخبار و آثارى که از معصومان(ع) رسیده، بیش از پنجاه نشانه را بیان کرده است.(5) برخى دیگر همانند علامه مجلسى شمار بیشترى را متذکّر شدهاند.(6)
عالمان اهل سنت در کتابهاى خویش به برخى امور دیگر اشاره کردهاند. هنگامى که به این آثار و نشانهها و روایات دقت کنیم، متوجه مىشویم که:
برخى از علائم تنها نشانه ظهورند و برخى نشانه ظهور و برپایى قیامت. بعضى کلى هستند و برخى به امور جزئى پرداختهاند. برخى از نظر سند مشکل دارند و پارهاى مشکل ندارند. برخى در دلالت معنایى مشکل دارند و بعضى ندارند، بنابراین نمىتوان در مورد تعداد نشانههاى ظهور قاطعانه سخن گفت.
5- خلط بین نشانههاى ظهور و برپایى قیامت: برخى از نشانهها مانند خروج دجال و طلوع خورشید از مغرب، در پارهاى از منابع روایى، از نشانههاى برپایى قیامت و »اشراط الساعة« آمده است اما در بعضى دیگر از نشانههاى قیام حضرت مهدى(عج)، به نظر مىرسد در برخى روایات بین این دو دسته نشانهها جابجایى صورت گرفته باشد. بعید نیست برخى از نشانههاى غیر عادى که در پارهاى از منابع روایى، از نشانههاى ظهور حضرت آمده است، نشانههاى برپایى قیامت باشند، نه نشانههاى ظهور، چون این گونه امور با »اشراط الساعة« بیشتر تناسب دارد.
6- خلط بین قائم و مهدى موعود: در روایات گاهى سخن از حضرت مهدى آمده است و گاهى از قائم، نمىتوان تمامى مواردى را که واژه قائم به کار رفته است، به مهدى موعود حمل نمود، چرا که این واژه به تمامى امامان(ع) اطلاق شده است. در روایت آمده است »کلّنا قائم بأمراللَّه واحدٌ بعد واحد؛(7) همه ما یکى پس از دیگرى قیام کننده به حکم خدا هستیم«.
نیز به غیر امامان هم اطلاق شده، چرا که قائم به معناى قیام کننده است. هر کسى که انقلاب کند و مردم را بر ضد ظلم فرا خواند، قائم است. امام على(ع) در خطبهاى که در مورد حوادث آینده ایراد کرد فرمود: »إذا قام القائم بخراسان... و قام منّا قائم بجیلان؛(8) هنگامى که قائم در خراسان قیام کند و قیام کنندهاى از ما در سرزمین گیلان قیام کند...«. این احادیث را نمىتوان درباره حضرت مهدى(عج) دانست.
7- خلط بین فرج و ظهور حضرت مهدى(عج): گرچه ظهور حضرت مهدى(عج) براى اهل بیت پیامبر(ص) و شیعیان فرج و گشایش است، لیکن همه جا واژه فرج را نمىتوان به ظهور حضرت مهدى حمل نمود. متأسفانه گاهى چنین خلطى یافت مىشود.
پیش گویىهاى معصومان در مورد رخدادهاى دوران حکومت امویان و عباسیان و چگونگى فروپاشى آنها و حرکت هایى که در مقابل آنها شکل مىگیرد، گاه از آنها به علائم فرج یاد شده است، که لزوماً به معناى نشانههاى ظهور حضرت مهدى(عج) نیست، بلکه مىتواند به معناى لغوى فرج؛ یعنى گشایش در کار شیعیان باشد.
8- احتمال جعل و تحریف: اهمیّت بحث مهدویّت به ویژه بهره مندى آن از بار سیاسى از یک سو، و علاقه شدید مسلمانان به آگاهى از چگونگى رخدادهاى آینده و پدیدار شدن نشانههاى ظهور از سوى دیگر، سبب شد که برخى در پى تحریف و جعل روایات در زمینه مهدویّت و نشانههاى ظهور برآیند.
با دقت در روایاتِ نشانههاى ظهور این سخن تأیید مىشود، زیرا بسیارى از روایاتى که در زمینه نشانههاى ظهور وجود دارد، از نظر سند ضعیف و قابل مناقشه است و دلالت آنها نیز با مشکل مواجه است.
از مطالبى که بیان شد، به این نتیجه نایل مىشویم که در زمینه علائم ظهور حضرت مهدى(عج)، و این که کدام یک از آنها به راستى به وقوع پیوسته است، نمىتوان قضاوت قاطعى را ابراز نمود.
----------------------------------------------------------------------------------------------------------
پى نوشتها:
1. سید محمد صدر، تاریخ الغیبه الکبرى، ج 2، ص 472 به بعد؛ کتاب الغیبة، محمد بن ابراهیم نعمانى، ص 283 - 247؛ سفینة البحار، ج 2، ص 445.
2. مجلسى، بحارالأنوار، ج 52، ص 182.
3. الغیبه، ص 425.
4. مجله حوزه، شماره 72، ص 240.
5. ارشاد، ج 2، ص 368 به بعد.
6. بحار، ج 52، ص 279 - 180.
7. کلینى، کافى، ج 1، ص 536.
8. مجلسى، بحار، ح 52، ص 235.