سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 12 بهمن 1403
  • بازگشت حضرت امام خميني -ره- به ايران، 1357 هـ ش، آغاز دهة مبارك فجر انقلاب اسلامي
2 شعبان 1446
    Friday 31 Jan 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      نگاه کردن فرزند به پدر و مادرش از روی محبت عبادت محسوب میشود. حضرت محمد (ص)

      جمعه ۱۲ بهمن

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      باخودم حرف میزنم
      ارسال شده توسط

      بهمن بیدقی

      در تاریخ : چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰ ۰۴:۵۴
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۸۲ | نظرات : ۱۱

      باخودم حرف میزنم
       
      با خودم داشتم به صورتِ رِنگی بر وزنِ آهنگِ عروسی میخوندم :
      چیییکار بکنم ؟ ... تا اون از من راضی بشه ؟
      نَفْس ام بقیه شو اومد : بادا بادا مبارک بادا ایشالله مبارک بادا
      من و نَفْس ام یه عمریه که با هم کل کل داریم و کلی پوز همدیگه رُو به خاک مالیدیم . ولی اون بیشتر .
      البته یواشکی بگم ، گرچه اون همیشه فالگوش واستاده و میشنوه، ولی بذار بشنوه ، صدامو بلندتر کردم و گفتم : عجب گیرِآدمِ عوضی ای افتادما ! اونم که مثل همیشه اینجا بود رُو دیدم که زیرزیرکی وبا روباهیِ خاصی خندید و صدای پاش اومد ، یعنی من رفتم ، ولی نرفته بود ، آخه  ما همیشه چسبیدیم به هم .
      مثل دوقلوهای به هم چسبیده
       
      چندوقت پیش نَفْس ام هوس کله پاچه کرده بود . منم که مدتهاست زوارم در رفته و زرتم قمصورشده .
      به قولِ خانمِ خوش اخلاقِ  مسئولِ آزمایشگاهِ  دمِ خونَمون که هروقت برای آزمایش خون میرفتم پیشش ، می گفت : آقا شما چقدر چرب و شیرینید . منم لبخند میزدم .
      دیابت ام طوری بود که دکتر گفته بود با شش تا قرص روزانه ، دو برابر مجاز هم باشی ، خوبی .
      چربی هم که بالای ۲۰۰ . تووی این شرایط ، آقا از من کله پاچه میخواست . روز قبلش هم حلیم، که قندِ خالصه . به نَفْس ام گفتم : بیشین بینیم بابا ، حال داریا . همون شیرینیِ تَر و بستنی ، که دو روزِ پیش که خواستی و خریدم و کوفت کردی ، بذار اوضاع احوالِ قندیم بهتر بشه ، بذار اونی که زائیدم  رُو  بزرگ بکنم بعد ببینم چی میشه .
      ولی اون چشم سفید نمیدونم چرا پاهاشو تو یه کفش کرده بود و ول کنِ معامله نبود . تو این گرونی، کفشه داشت میترکید . فکرشو بکنید : دوتا پا تووی یه کفش !
      اینبار مثل کوه جلوش دراومدم و شما که غریبه نیستید ، حسابی حالش گرفته شد . ولی خیالی نیست . اونم خیلی حالِ منو تووی زندگی گرفته . موندم با این وامونده چه جوری باید تا ابد زندگی کنم ؟
      به خدا گفتم : آخه این نکبت کی بود که گیرِمن انداختی؟ روزگارمو با حرصاش، با بد دهنیاش ، با اعمالِ چپ و چولش و ازهمه مهمتر، با اشتباهاتِ مکررش که  دیگه  توی این حدود نیم قرن ، حسابش از دستم دررفته عاصی کرده . دیگه از دستش مثل دیوونه ها بلند بلند با خودم حرف میزنم .
      وقتی که نَفْس ام گفت : من که خودتم دیوونه ! باز به خودم اومدم . این نهیبو مکرراً به من زده بود و من یادم میره . مثل اینکه واقعاً دارم آلزایمر میگیرم .
      از بس با خواسته های نابجاش زیرِ یه خَمَمو گرفته و با یه مشتِ آبدار ناک اوت ام کرده می خوام هرچی گفت رُو برعکسشو انجام بدم ، شاید فرجی شد .
      اونم که فکر منو میخونه همون موقع گفت : بریم نماز بخونیم ؟ میخواست نماز نخونم به ریش ام بخنده .
      منم  وقتی که صدای اذون اومد ، پاشدم  و وضو گرفتم و یه  نمازِ باحال ، از اونا که ضالین شو حسابی
      می کشیدم خوندم تا از دستِ هرکی تووی این دنیا می ‌کشیدم ، از دستِ این یکی نکشم .
      بعد از نماز، من و نَفْس ام چشم تو چشم شدیم . از جسارتم خیلی خوشش اومده بود . گفت : حال می کنم پوزمو به خاک میمالی .
      هر دو با هم خندیدیم
       
      بهمن بیدقی 1400/9/20

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۱۷۶۸ در تاریخ چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰ ۰۴:۵۴ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      محمد رضا خوشرو (مریخ)
      سه شنبه ۷ دی ۱۴۰۰ ۲۳:۱۵
      🌺
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      چهارشنبه ۸ دی ۱۴۰۰ ۰۴:۵۶
      با سلام و عرض ادب بزرگوار
      سپاس
      ارسال پاسخ
      قربانعلی فتحی  (تختی)
      چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۲۸
      درود برشما جناب بیدقی
      بسیار عالی و
      جالب بود خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۴۳
      با سلام و عرض ادب و احترام آقای فتحی گرانقدر
      بزرگوارید
      سپاسگزارم از مهر بیکرانتان
      سلامت و شاد باشید
      ارسال پاسخ
      فریباایازی روزبهانی
      چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰ ۱۰:۲۲
      خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰ ۱۱:۴۵
      با سلام و عرض ادب بزرگوار
      سپاس
      ارسال پاسخ
      قربانعلی فتحی  (تختی)
      پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۶:۴۲
      درود مجدد استاد بیدقی


      واقعا جالب بود
      موفق باشید خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۷:۲۵
      با سلام و عرض ارادت آقای فتحی ارجمند
      بینهایت سپاس
      ارسال پاسخ
      فاطمه گودرزی
      پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۲۳:۲۴
      چه داستان جالبی
      درود بر شما واقعا قشنگ بود
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      جمعه ۳ دی ۱۴۰۰ ۰۲:۲۷
      با سلام و عرض ادب و احترام هنرمند گرانقدر
      بزرگوارید
      سپاسگزارم از مهر بیکرانتان
      سلامت و شاد باشید
      ارسال پاسخ
      قربانعلی فتحی  (تختی)
      جمعه ۳ دی ۱۴۰۰ ۱۱:۰۶
      ثرودی مجدد استاد
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2