سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        باخودم حرف میزنم
        ارسال شده توسط

        بهمن بیدقی

        در تاریخ : چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰ ۰۴:۵۴
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۵۲ | نظرات : ۱۱

        باخودم حرف میزنم
         
        با خودم داشتم به صورتِ رِنگی بر وزنِ آهنگِ عروسی میخوندم :
        چیییکار بکنم ؟ ... تا اون از من راضی بشه ؟
        نَفْس ام بقیه شو اومد : بادا بادا مبارک بادا ایشالله مبارک بادا
        من و نَفْس ام یه عمریه که با هم کل کل داریم و کلی پوز همدیگه رُو به خاک مالیدیم . ولی اون بیشتر .
        البته یواشکی بگم ، گرچه اون همیشه فالگوش واستاده و میشنوه، ولی بذار بشنوه ، صدامو بلندتر کردم و گفتم : عجب گیرِآدمِ عوضی ای افتادما ! اونم که مثل همیشه اینجا بود رُو دیدم که زیرزیرکی وبا روباهیِ خاصی خندید و صدای پاش اومد ، یعنی من رفتم ، ولی نرفته بود ، آخه  ما همیشه چسبیدیم به هم .
        مثل دوقلوهای به هم چسبیده
         
        چندوقت پیش نَفْس ام هوس کله پاچه کرده بود . منم که مدتهاست زوارم در رفته و زرتم قمصورشده .
        به قولِ خانمِ خوش اخلاقِ  مسئولِ آزمایشگاهِ  دمِ خونَمون که هروقت برای آزمایش خون میرفتم پیشش ، می گفت : آقا شما چقدر چرب و شیرینید . منم لبخند میزدم .
        دیابت ام طوری بود که دکتر گفته بود با شش تا قرص روزانه ، دو برابر مجاز هم باشی ، خوبی .
        چربی هم که بالای ۲۰۰ . تووی این شرایط ، آقا از من کله پاچه میخواست . روز قبلش هم حلیم، که قندِ خالصه . به نَفْس ام گفتم : بیشین بینیم بابا ، حال داریا . همون شیرینیِ تَر و بستنی ، که دو روزِ پیش که خواستی و خریدم و کوفت کردی ، بذار اوضاع احوالِ قندیم بهتر بشه ، بذار اونی که زائیدم  رُو  بزرگ بکنم بعد ببینم چی میشه .
        ولی اون چشم سفید نمیدونم چرا پاهاشو تو یه کفش کرده بود و ول کنِ معامله نبود . تو این گرونی، کفشه داشت میترکید . فکرشو بکنید : دوتا پا تووی یه کفش !
        اینبار مثل کوه جلوش دراومدم و شما که غریبه نیستید ، حسابی حالش گرفته شد . ولی خیالی نیست . اونم خیلی حالِ منو تووی زندگی گرفته . موندم با این وامونده چه جوری باید تا ابد زندگی کنم ؟
        به خدا گفتم : آخه این نکبت کی بود که گیرِمن انداختی؟ روزگارمو با حرصاش، با بد دهنیاش ، با اعمالِ چپ و چولش و ازهمه مهمتر، با اشتباهاتِ مکررش که  دیگه  توی این حدود نیم قرن ، حسابش از دستم دررفته عاصی کرده . دیگه از دستش مثل دیوونه ها بلند بلند با خودم حرف میزنم .
        وقتی که نَفْس ام گفت : من که خودتم دیوونه ! باز به خودم اومدم . این نهیبو مکرراً به من زده بود و من یادم میره . مثل اینکه واقعاً دارم آلزایمر میگیرم .
        از بس با خواسته های نابجاش زیرِ یه خَمَمو گرفته و با یه مشتِ آبدار ناک اوت ام کرده می خوام هرچی گفت رُو برعکسشو انجام بدم ، شاید فرجی شد .
        اونم که فکر منو میخونه همون موقع گفت : بریم نماز بخونیم ؟ میخواست نماز نخونم به ریش ام بخنده .
        منم  وقتی که صدای اذون اومد ، پاشدم  و وضو گرفتم و یه  نمازِ باحال ، از اونا که ضالین شو حسابی
        می کشیدم خوندم تا از دستِ هرکی تووی این دنیا می ‌کشیدم ، از دستِ این یکی نکشم .
        بعد از نماز، من و نَفْس ام چشم تو چشم شدیم . از جسارتم خیلی خوشش اومده بود . گفت : حال می کنم پوزمو به خاک میمالی .
        هر دو با هم خندیدیم
         
        بهمن بیدقی 1400/9/20

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۱۷۶۸ در تاریخ چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰ ۰۴:۵۴ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        سه شنبه ۷ دی ۱۴۰۰ ۲۳:۱۵
        🌺
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۸ دی ۱۴۰۰ ۰۴:۵۶
        با سلام و عرض ادب بزرگوار
        سپاس
        ارسال پاسخ
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۲۸
        درود برشما جناب بیدقی
        بسیار عالی و
        جالب بود خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۴۳
        با سلام و عرض ادب و احترام آقای فتحی گرانقدر
        بزرگوارید
        سپاسگزارم از مهر بیکرانتان
        سلامت و شاد باشید
        ارسال پاسخ
        فریباایازی روزبهانی
        چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰ ۱۰:۲۲
        خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰ ۱۱:۴۵
        با سلام و عرض ادب بزرگوار
        سپاس
        ارسال پاسخ
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۶:۴۲
        درود مجدد استاد بیدقی


        واقعا جالب بود
        موفق باشید خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۷:۲۵
        با سلام و عرض ارادت آقای فتحی ارجمند
        بینهایت سپاس
        ارسال پاسخ
        فاطمه گودرزی
        پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۲۳:۲۴
        چه داستان جالبی
        درود بر شما واقعا قشنگ بود
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        جمعه ۳ دی ۱۴۰۰ ۰۲:۲۷
        با سلام و عرض ادب و احترام هنرمند گرانقدر
        بزرگوارید
        سپاسگزارم از مهر بیکرانتان
        سلامت و شاد باشید
        ارسال پاسخ
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        جمعه ۳ دی ۱۴۰۰ ۱۱:۰۶
        ثرودی مجدد استاد
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0