پنجشنبه ۱ آذر
عطر پیراهنت
ارسال شده توسط فاطمه سلطانی در تاریخ : سه شنبه ۲۹ تير ۱۴۰۰ ۰۴:۲۲
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۲۸ | نظرات : ۶
|
|
پیراهنت عطر یاکریم گرفته است
وقتی به شاخه ی نارنجی در حیاط می آویزم.
یاید می آویختمش در باد،
تا با رقصش پیر شوم...
حالا تو بگو؛
تنِ آب و طناب
میان خیسی به شوق چه کسی
بال بال میزند،
وقتی جیب های پیراهن شعرم
پر است از صدف های سپید؟!
بیا تا چرخ کنم
سکوت روزهایم را
میان درزهای پیراهنت،
درست مثل وصله ای
اسیر خاک
در کویر.
من رنگ ها را گم کرده ام،
بیا تا جاده ها را
چون باد
رنگ بوزم ...
پیراهن کهنه ات را
دور نینداز. سهم من همین پیراهن است، رقصیده با باد، که راز خط هایش بر تن تونیست، برچشم های من است.
من میان همین میله ها نفس می کشم.
مثل درختی که میان برگهاش
وقتی زمستان تنش لخت می شود.
میخواهم به جیب هایم سنجاق بزنم،
حالا تو بگو؛
پیراهنت روی طناب
به شوق چه کسی
رقصیده است؟!
فاطمه_سلطانی
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۱۴۶۸ در تاریخ سه شنبه ۲۹ تير ۱۴۰۰ ۰۴:۲۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
|
سلام و درود بر جناب آزاد بخت عزیز، سپاس ازین که وقت گذاشته و خواندید ...و چه حس خوبی ازین تشویق به بنده منتقل کردید متشکرم....🌺🌺🌹 | |
|
سپاس جناب امیدی عزیز قطعن به مهر خواندید🌹🌹🌹 | |
|
ودرود بر سجاد عزیز ممنون که به مهر خواندید🌺🌺🌹 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
چه حس تازه ای و چه تصویر زیبایی
عالی بود