پنجشنبه ۶ دی
بوطیقای نوگرایی(منتشر شده در ماهنامهی وقایع اتفاقیه)
ارسال شده توسط علیرضا هنگوال بیداد در تاریخ : جمعه ۲۵ تير ۱۴۰۰ ۲۳:۵۶
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۵۹ | نظرات : ۱
|
|
در جدیدترین شماره از ماهنامهی "وقایع اتفاقیه"(شماره هفتاد و هفتم) به تحلیل و بررسی ِ فرم، ساختار، ابعاد تماتیک و نسبت ِ اشعار "نیما یوشیج" با "فرهنگ" و "زبان" پرداختهام.
گوشهای از مقالهام(بوطیقای ِ نوگرایی)؛
از دیرباز مقوله "شعر" پیوند عمیقی با تاریخ و تمدن پارسی داشته. این پیوند بهقدری در بطنِ ارزشها و هنجارهای اجتماعی متشکل از باورها و آداب و رسوم رایج در جامعه نفوذ کرده که مقوله "شعر" را به یک "رسانه فرهنگیِ" ارزنده بدل ساخته است.
در این میان هر نوعی از اقسام "رسانه فرهنگی" (از جمله شعر)، تحت حمایت سبکی خاص و مستقل، آن هم در یک نظام نوشتاریِ مبتنی بر مناسبات ساختاری، تنظیمات زبانی و به طور کلی 《اتکای بر پیشینهی ادبی مستقل و خاص خود میباشد》. بدیهیست که بداعت یک سبک هم، مدیون استقلال و تازگی تئوریهای ادبی "پیشاساختاری" است که واقعیت آن سبک را بهمثابه جریانی خاص، با قابلیت پیروی و تداوم تضمین نماید. با این وجود طرح ساختاری مستقل با مولفههای زبانی سنجیده و نو، به همراهِ نگرشهای رادیکالِ "بعدپذیر"، حیاتیترین پیش شرطیست که هر اسلوبِ نوگرایی، در مسیر مستقل شدن نیازمند آن است. در همین راستا، مقوله "شعر نیمایی" به تالیفِ "نیما یوشیج"، با تکیه بر مولفههای نوآفرید در گزارههای زیباشناحتی، زبانشناختی و ... به مثابه یک جریان ریشه دار، با ظرفیتهای پیروی و تداوم و از همه مهمتر "خودایستایی و هویت"، شناخته میشود. به واقع مشخصههای "هویت" و "خودایستایی" اثبات کننده تمایز شعر نیمایی از سطح شعر کلاسیک بهوسیله گزارههای هنجارگریزی، واقعگراییِ منحصر به فرد، مرکزیت گرایی در نظام صوری(فرم)، استبدادگریزیِ معنا، پایانپذیری خلاق، تعهدگرایی، انتزاعگرایی و شعارگرایی در زبان میباشد.
اساساً "زبان" از ترکیب و هم نشینی واژگان در یک ساختارِ آراسته و سامانمند پدید میآید. در این این میان "شعر" هم به مثابهی یک "هنر زبانی" است و همچون "زبان" از بنمایههایِ "واژه" و "لحن" در یک ساختار چارچوبمند به وجود آمده است. به همین جهت میتوان گفت "شعر" از جهات صوری، مطنبق با زبان گفتار است.
اما "شعر" از جهاتی از "زبان" فراتر میرود و الزامات و قواعدِ از پیشساختهی آن را در هم میریزد. در شعر بیش از هر چیز، میان واژگاه جابجایی و برخورد اتفاق میافتد. به واقع همین برخورد واژگان با یکدیگر، موجد ساختاری به نام "شعر" محسوب میگردد، بهطوریکه اگر میان واژگان اصطکاکی نباشد ، اصلا شعری هم پدید نمیآید.
از طرفی واژگان در زبان گفتار به مثابه "نشانه" عمل میکنند، حال آنکه واژگان در شعر، نفش "معنا" را ایفا میکنند. بهعلاوه ساختار در زبان گفتار - اگر موجود باشد - حاصلِ نوعی تصادف با مصالحی از تسامح است، اما مقوله ساختار در شعر، برآمده از ذوق و مشرب زیبایی است؛ و بهقدری نظاممند که نتوان خشتی را جای خشتی نهاد، بیآنکه به اسکله زییاشناختی این ساختار لطمهای وارد نگردد.
روی هم رفته، "زبانِ شعر" با ترکیب معانی خاص از سرراستگویی فاصله میگیرد و به نقلِ ابژههای معنایی -که در ذهن شاعر شکل گرفتهاند- میپردازد.
در این میان تحولی که "نیما یوشیج" در شعر پارسی بهوجود آورده، ابداً گزارهای غیر مرتبط با تعاریف فوق پیرامون مفهوم بنیادی "شعر" نمیباشد. در واقع "شعر نیمایی" در امتداد تکامل و بهطور کلی نسخه ارتقا یافتهی "شعر کلاسیک" به حساب میآید. چراکه مولفههای کلاسیکِ شعر، در اشعار او حضور مستمر دارند و این حضور را در قالب بندهای کلاسیک و ترکیبی در شعر نیمایی شاهد هستیم.
از این گذشته، نوآوریِ نیما تنها به شکستن وزن و بر هم زدنِ تساوی طولی نیمبیتهای شعر و حذف قافیه از انتهای مصراعها محدود نمیگردد، بساکه افزونِ بر زبان و بیان و ایجاد فضایی متنوع در شعر، نیما در پی طرحافکندن ساختاری نو در شعر پارسیست. به همین جهت وی ضمن در هم ریختن فرمِ قالب شعر کهن پارسی، در پی ارائهی یک فرم شعریِ جدید - یا بهتر بگوئیم فرم شعریِ "تکامل یافته"- نیز هست. به همین جهت شعر نو ابداعیِ "نیما یوشیج" به هیچ عنوان از فرم و ساختار خالی نیست و قریب به اتفاقِ اشعار او دارای استحکام فرمی و ساختاری منسجم هستند.
شعر نیمایی، وزن عروضی در قالبهای شعر سنتی -که شاعر را ملزم به رعایت ارکان مساوی بین مصاریع میکند- لازمه سرایش شعر نمیداند. اما نکته حائز اهمیت در رویکرد نوگرایانه "نیما یوشیج" مساله 《تساوی ارکان در وزن عروضی》است و نه خود وزن عروضی. این رویکرد در درجه اول این نکته را یادآور میشود که تساوی ارکان و التزام قافیه در شعر، مولف را در مسیر بیان آزاد احساس و اندیشهاش، ملزم به بکارگیری واژگانی میکند که با وزن عروضیِ متساوی ارکان در مصراعها مطابقت داشته باشد. و این همان "محدودیت" نام آشناییست که "نیما یوشیج" بارها از آن یاد میکرد.
《شما میتوانید ادامهی این مقاله را به قلم ِ "علیرضا هنگوال" در هفتاد و هفتمین شماره از ماهنامهی "وقایع اتفاقیه" مطالعه فرمائید.》
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۱۴۵۴ در تاریخ جمعه ۲۵ تير ۱۴۰۰ ۲۳:۵۶ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.