واحد شعر و ادب تبیان زنجان-
معمار شعر سپید را بی شک باید احمد شاملو دانست. وی اما بر خلاف نیما، کتاب یا مقاله ای خاصی در مورد دستور العمل های این قالب به جای نگذاشت. سبک و زبان خاص و تقلید ناپذیر شاملو و نیز خاصیت مبتنی بر خلاقیت شعر سپید، سبب شد که هر کس بنا به ذهنیت خود تعریفی از آن ارائه دهد. با این حال توجه به آثار سپید سرایان بزرگ می تواند در رفع این سردرگمی موثر باشد.
قبل از اینکه مستقیما به ویژگی های شعر سپید بپردازیم ضروری است که لزوم شکلگیری این قالب را در مقابل قوالب گذشته و به طور کلی شعر سنتی بررسی کنیم:
- قوانین وزن عروضی و التزام قافیه و در کل شکل ظاهری باعث می شود که ذهن شاعر برای بیان آزاد احساس و اندیشه مورد نظرش واژگانی را جستجو کند که مطابق آنچه می خواهد بگوید، نیست. به عبارت دیگر وزن مانند یک صافی، مقادیر کلمات مورد استفاده را محدود می کند و از جوشش طبیعی ذهن جلوگیری می کند. شاعران بزرگ گذشته علاوه بر قریحه ی قافیه پردازی برای غلبه بر این قیود وقت بسیاری صرف یادگیری و تبحر در وزن و قافیه می کردند تا ذهنشان به وزن عادت می کرد. به عنوان مثال حافظ تمام دواوین فارسی و عربی قبل از خود را مطالعه کرده بود. با این حال باز هم پس سرودن هر غزل به تصحیح وزن آن می پرداخت. شاید اگر حافظ و سعدی در دوره یما بودند به جای مصائب یادگیری وزن و قافیه به شعر سپید روی می آوردند! احتمالا همین مسائل در گذشته باعث پیدایش نثر مسجع گردید.
- وزن های عروضی سنگ شده ی سنتی قادر به پاسخگویی تصاویر ذهنی متفاوت شاعر نیستند. به عنوان مثال تمام لحظات غم و شادی یک فیلم را نمی توان با یک موسیقی زمینه ی ثابت نمایش داد (چه رسد به آنکه همه ی فیلم ها طیف محدودی از موسیقی داشته باشند!).
- زیبایی ظاهری اما خالی از مفهوم شعر و به قولی قافیه پردازی و آرایه سازی شاید بتواند عامه ی مردم را برای مدتی فریب دهد اما تاریخ هیچگاه فریب نخورده و هر نظم پرداز فریبکاری را شاعر نخواهد نامید. شعری که با شاخ و برگ دادن به یک بیت (بیت الغزل) ساخته می شود و شعری که در مقابل ترجمه از هم بپاشد، مطمئنا حرفی برای گفتن نخواهد داشت.
- در شعر سنتی شاعر برای جور شدن وزن و قافیه مجبور به دستکاری در شکل ظاهری واژگان و دخل و تصرف در نحو و قوانین دستوری می شد. حتی غزل های امروزین نیز با وجود التزام کمتر به تطابق هجاها در وزن، ملاحظات شکل ظاهری منجر به ساخت تصاویر سطحی می شود
- شعر کلاسیک در پهنه ای از قرون تغییرات کمی را پذیرفته و البته این ویژگی تمام آثار هنری کلاسیک در هر تمدن و کشور است که بر اساس تقلید و تکرار و بر پایه ی قوانین سخت و دوری از نوگرایی استوار بود.
اگر شعر را دارای سه عنصر اصلی خیال، اندیشه و زبان بنامیم و حاصل دو نیروی حسی و ادراکی شاعر، در یک تقسیم بندی کلی شعر را می توان به دو نوع شعری که تنها حاوی احساس ﺻﺮف است و شعری که علاوه بر احساس دارای ایده ئولوژی و جهان بینی شاعر می باشد، تقسیم کرد.
شعر فارسی پس از حافظ - جز در موارد معدود چون بیدل و پیروان سبک هندی- سیر نزولی در پیش گرفت و جز تکرار مکررات چیزی نگفت. اعظم شعر قرن هفتم به بعد نمادها، تعابیر و تصاویر کلیشه ای،گروه واژگان ثابت، قافیه های تکراری و مضامین غالبا عرفانی سبک عراقی اختصاص دارد. سبک هندی نیز جز خیال پردازی های مفرط شاعران فاصله گرفته از زندگی و اجتماع که از خفقان حاکمان مستبد گریخته، نیست. شعر دوران اوایل مشروطه نیز به علت تبدیل شدن ابزاری جهت ارائه ی بیانیه های سیاسی و عام بودن مخاطب، به شعری ضعیف و غیر هنری و شعارگونه تبدیل شده بود.
هرچند که هر کسی تعریف خاصی از شعر دارد اما در هر مقاله ای که در مورد شعر ارائه می شود، تعریف نویسنده از شعر برای آشنایی مخاطب لازم به نظر می رسد.
برای تعریف شعر ابتدا باید به تمایز بین شعر و ادبیات اشاره کرد. شعر عبارت است از کلمات و عباراتی که شاعر به وسیله ی آنها، حس خود را به شخص دیگری به اشتراک بگذارد و به عبارتی دیگر هر مطلبی که باعث برانگیختن احساسات شود- خواه نظم باشد یا نثر- شعر است و وجه تمایز آن با هر نوشته ی غیر شعر تنها منطق شاعرانه ی آن است. همچنین اگر یک نوشته پس از تقطیع به واحدهای کوچک هجایی، دارای نظمی ویژه نباشد، نثر است و نثر می تواند شعر باشد یا نباشد.
اگر شعر را دارای سه عنصر اصلی خیال، اندیشه و زبان بنامیم و حاصل دو نیروی حسی و ادراکی شاعر، در یک تقسیم بندی کلی شعر را می توان به دو نوع شعری که تنها حاوی احساس ﺻﺮف است و شعری که علاوه بر احساس دارای ایده ئولوژی و جهان بینی شاعر می باشد، تقسیم کرد.
به طور کلی شعر سپید فراتر از یک قالب جدید، خروجی است از هنجارهای متداول و تثبیت شده در محور زبان و پایان دادن به عناصری که دیگر قادر به انتقال زیبایی و آفرینش شگفتی نیستند. هنجارهای سنتی که طی چندین قرن پوسیده شده بود و حتی هنجارهای معاصر که پیروان نیما تا حد کلیشه و ابتذال از آن بهره جسته بودند.
بر خلاف شعر کلاسیک که با بزک های ظاهری و وزن و قالب عرضه می شد، شعر سپید با کنار گذاشتن این زیبایی های ظاهری قاعدتا باید به خلق زیبایی در بطن خود و غنی سازی محتوا و بار هنری کلام بپردازد. شاعر باید خط به خط و کلمه به کلمه از شعر حرفی برای گفتن داشته باشد و با استفاده از چاشنی خلاقیت، به بکارت تصاویر و تعابیر اهمیت دهد. شعر سپید انقلابی است نفوذ کرده در تک تک سلول های شعر فارسی که تمام هنجارهای گذشته را درهم می شکند. در زیر به مواردی از این هنجارشکنی ها اشاره می شود:
- تشبیه که به عنوان بنیادی ترین وجه تمایز شعر سپید و سنتی محسوب می شود به عنوان رایج ترین عنصر به کار رفته در شعر، با اجتناب از کلیشه و تکرار باید حتی در طول اشعار یک شاعر هم نو و غیر تکراری باشد.
- استعاره ی مورد استفاده در شعر سنتی بیشتر اسمی(اصلیه) بودولی شعر سپید با به کار بردن استعاره در سایر اجزا مانند فعل، صفت و ... عمق معنایی و بار هنری بیشتری آفرید.
- بحث نماد نیز یکی از یکی از تمایزهای آشکار در شعر سپید و سنتی می باشد. شعر سپید با کنار گذاشتن نمادهای عرفانی و شخصی به کار رفته در شعر کهن و نیز نمادهای کلیشه شده ی نیمایی، در هر شعر به ساختن نمادی جدید می پردازد.
- اسطوره سازی و تلمیح بحث دیگری است در شعر سپید. اسطوره سازی معمولا با بازآفرینی اسطوره های گذشته یا خلق اسطوره های جدید همراه است. همچنین اسطوره های موجود در آثار کلاسیک ملل و تمدن های دیگر که در شعر فارسی تاکنون استفاده نشده، به عنوان منبعی عظیم قابل توجه است. بسط عنصر مکان (فرامکان) و زمان (سیالیت زمان از ازل تا ابد)، تقویت لحن اساطیری، طولانی کردن شکل نوشتاری و قطعیت در گفتار از راه های روایت اساطیری می باشد.
- طنز شعر سپید بر خلاف گذشته، با اجتناب از صراحت و گستاخی(هجو) و با ایجاد ابهام هنری و واگذاری ابعاد موضوع به خود مخاطب، به وسیله ای مناسب جهت بیان کاستی های اجتماعی می پردازد.
- روایت، در واقع جدایی راوی از شاعر می باشد. هر چه فاصله ی بین شاعر و راوی بیشتر باشد بار هنری بالاتر، شعریت بیشتر، شعار کمتر و ایده ئولوژی غیر صریح تر بیان می شود. گفتگو با خود (monolog)، گفتار نمایشی (dialogue) نیز فاصله گذاری به وسیله ی نوشتار خارج از متن و جریان اصلی یا توضیح اضافی شاعر در خلال روایت، از بدعت های شعر سپید می باشد.
- اطناب و ایجاز نیز از نکات قابل بحث در شعر سپید است. ایجاز، بیان معنی بسیار با کمترین الفاظ و اطناب، بیان معنی اندک با الفاظ بسیار می باشد. ایجاز معمولا مورد علاقه ی قدما بوده و اطناب مورد نفرتشان، اما این دو عنصر (البته اطناب غیر ممل) و ترکیب توامانشان از دیگر هنجارشکنی های شعر سپید می باشد که به برجسته سازی مفهوم می انجامد.
- تلفیق سبک های زبانی مختلف مانند ترکیب لحن رسمی و محاوره یا رسمی و نمایشی و یا ترکیب شعر وزن نیمایی در سپید یا ترکیب زبان فارسی و غیر فارسی از دیگر از دیگر نوآوری های شعر سپید است که اکثرا اولین بار توسط شاملو دیده می شود.
استفاده از دایره ی وسیع واژگان و نیز توجه شاعر در مورد ظرافت های معنایی هر واژه و انتخاب صحیح واژگان مترادف از دیگر عوامل مهم در ایجاد آهنگ و عمق بخشیدن در کلام می شود. برخلاف شعر سنتی که انتخاب واژگان به خاطر ملاحظات وزن و قافیه به ایجاد مفاهیم سطحی می انجامید، در شعر سپید هر واژه دقیقا معنای خود را به دوش می کشد.
- تصویرسازی، حاصل سه عنصر واقع گرایی، تخیل و توصیف می باشد که همراه با بهره گیری از مجاز ایجاد می گردد. از تکنیک های هنری مدرن که مخصوصا در آثار شاملو به چشم می خورد، استفاده از شکل ظاهری کلمات و طرز نوشتاری آن مطابق با تصویر بیان شده در مضمون می باشد. مثلا در نمونه ی زیر از شاملو ریزش قطرات را با شکل نوشتاری شان نیز می توان دید:
ای کاش می توانستم
خون رگان خود را
قطره
قطره
قطره
بگریم
تا باورم کنند...(شاملو)
- و اما شاید مهمترین بحث موجود در شعر سپید که موجب ابهام و اختلاف سپیدسرایان است، موسیقی و آهنگ درونی شعر می باشد. به علت نبودن قانونی مدون در این مورد، تنها می توان با توجه به آثار بزرگان این عرصه به نکاتی رسید:
- بیش از هر چیز توجه به این نکته ضروری است که زبان، لحن و بیان شعر باید با مضمون مطرح شده در شعر متناسب و در یک جهت باشد. شاعر باید صادقانه و بدون تصنع زبان لحن خود را با هر آنچه می خواهد بگوید تنظیم کند. به عنوان مثال اگر مردم مورد خطاب شعر است باید لحن و زبان به دور از تکلف و پیچیدگی باشد و کلمات مورد استفاده تا حد امکان ساده و عامیانه و فولکلریک باشد و اگر مضمونی اساطیری را بیان می کند باید از واژگان تاریخی و زبانی غیر امروزی و به اصطلاح آرکائیک استفاده کند. بحث دیگر عدم یکنواختی آهنگ در طول فراز و نشیب های شعر است. همانطور که قبلا اشاره شد آهنگ شعر سپید همانند موسیقی پیش زمینه ی یک فیلم باید در حالات مختلف نمایش متناسب با آن تغییر کند تا بیانگر بهتر و طبیعی تر مفهوم باشد.
- تغییر نحوی جملات و جابجایی اجزای جمله جهت تحمیل آهنگی غیر طبیعی و تصنعی به نوعی توهین به خواننده محسوب شده و باعث ارتباط کم شعر با مخاطب می شود. همچنین توجه به یکدستی واژگان و ترکیبات از لحاظ زمانی و دوری از اضطراب سبکی یکی از موارد بسیار مهم می باشد.
- توالی و تتابع اضافات (آوردن ترکیبات اضافه ی متوالی و استفاده ی مکرر از کسره) اگر چه یکی از عناصر منفور علمای فصاحت و بلاغت شعر قدیم محسوب می شد، در شعر سپید به یک عامل رایج و جاافتاده برای ایجاد موسیقی تبدیل شده است:
- اطناب و تکرار نیز همانطور که قبلا اشاره شد سبب برجسته سازی و تاکید مفهومی و افزایش بار موسیقیایی می شود. علاوه بر تکرار کلمه و جمله، واج آرایی با نقشی فراتر از نقشی که به عنوان یک آرایه در شعر سنتی داشت به انتقال حس بسیار کمک می کند.
- گسترش و امتداد عاطفه به عنوان یکی از تکنیک های مدرن در شعر سپید در ایجاد آهنگ شعر بسیار موثر می باشد.شاعر با تغییر در واژه یا شکل عبارت مفهوم را به سمتی می برد که احساس و بار عاطفی شعر، خارج از دایره ی واژگان شعر و به وسیله ی ذهن مخاطب ادامه داده می شود. این کار معمولا با نیمه کاره گذاشتن یک توصیف یا جمله به وسیله ی سه نقطه(...) و یا افزودن الف به آخر واژه (مثلا دردا یا دریغا یا...) برای کشش معنی آن و نیز ایجاز و پایان دادن ناگهانی عبارت به وسیله ی یک کلمه اجرا گردیده است.
- قافیه نیز یکی از اشتراکات شعر کلاسیک با سپید می باشد با این تفاوت که قافیه به صورت طبیعی و نه کوششی و الزامی مورد استفاده قرار گرفته و با بالا بردن بار موسیقیایی شعر باعث جلب توجه مخاطب به کلمه ی مورد نظر شاعر می شود.
- حذف واو اتصال (و) و به اصطلاح کمال اتصال در کمال انقطاع (پشت هم نویسی عبارات جداگانه) و نیز ترکیب وصل و فصل عبارات برای توصیف خاصی از فضای شعر قابل استفاده است.
- موازنه ی کلام یا تقارن و تساوی و توازن جز به جز دو یا چند عبارت در برابر هم.
- استفاده از دایره ی وسیع واژگان و نیز توجه شاعر در مورد ظرافت های معنایی هر واژه و انتخاب صحیح واژگان مترادف از دیگر عوامل مهم در ایجاد آهنگ و عمق بخشیدن در کلام می شود. برخلاف شعر سنتی که انتخاب واژگان به خاطر ملاحظات وزن و قافیه به ایجاد مفاهیم سطحی می انجامید، در شعر سپید هر واژه دقیقا معنای خود را به دوش می کشد.
- حس آمیزی نیز در ملموس نمودن احساس بسیار موثر است.
- استفاده از کلمات نام آوا نیز در انتقال حس به مخاطب و درک آهنگ طبیعی مضمون بسیار موثر است.
- واژه سازی و ترکیب سازی که با خلاقیت شاعر صورت می گیرد می تواند در جهت انتقال موسیقی و پیشبرد مفهوم و در به وجد آوردن مخاطب موثر است.
حمید جعفری
گردآوری :گروه ادبیات تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/persian_literature.html
منابع مورد استفاده:
- امیرزاده ی کاشی ها/ دکتر پروین سلاجقه/ انتشارات مروارید
- از شعر خاکستری تا شعر سپید/ دکتر تورج رهنما/ انتشارات ققنوس
- سفر در مه/دکتر تقی پور نامداریان/ انتشارات نگاه
- شعر و شناخت / دکتر ضیا موحد/ انشارات مروارید
- شعر زمان ما (احمد شاملو)/ دکتر محمد حقوقی/ انتشارات نگاه
- و مجموعه مصاحبه های احمد شاملو با نشریات (به صورت متفرقه)