سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        کامران جمالی
        ارسال شده توسط

        سعید فلاحی

        در تاریخ : چهارشنبه ۴ تير ۱۳۹۹ ۱۴:۵۷
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۳۲۰ | نظرات : ۴

        کامران جمالی
        شاعرِ مترجم
        کامران جمالی نویسنده، شاعر و مترجم ادبیات آلمانی، و عضو کانون نویسندگان ایران متولد ۱۳۳۱ در تهران بود و در روز شنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۹ به علت بیماری ریوی در آلمان درگذشت. خبر مرگ او بعد از یک هفته به ایران رسید.
        کامران جمالی در سال ۱۳۵۳ ديپلم گرفت و به آلمان رفت. مدتی به فرانسه رفت و مجددأ به آلمان برگشت تا سال ۱۳۵۹ که به ایران برگشت و در دانشگاه ملي آن زمان و شهيد بهشتي كنوني، در رشته زبان آلماني مدرك گرفت. 
        اولين ترجمه‎اي كه چاپ كرد، ترجمه شعري بود از الكساندر بلوك شاعر روسي كه در مجله چيستا چاپ شد. اين شعر البته بعدها در روزنامه انتخاب نيز مجدداً چاپ شد. بعد از آن شروع به ترجمة داستانهاي كوتاهي از هاينريش ب‍ُل كرد كه ابتدا در مجلاتي مثل دنياي سخن و آدينه چاپ شد و بعد به صورت كتابي با نام «تا زماني كه…» درآمد. 
        كتاب ديگري كه از هاينريش ب‍ُل ترجمه و منتشر كرد رماني بود تحت عنوان «زنان برابر چشم‌انداز رودخانه». 
        ترجمه کتاب «قرن من» اثر گونترگراس دیگر اثر او است. 
        از کامران جمالی آثاری پژوهشی همچون «فردوسی و هومر - تحقیقی در حوزه ادبیات تطبیقی» و «جادوی شعر در کلام نهفته است»، مجموعه اشعار «واحه‌ای سرخ در صحاری زرد»، «در انجماد پس از زمهریر»، «کلاغی و بیانی و برف» و «مرغ نیما» و همچنین ترجمه‌هایی از آثار گونتر گراس، هاینریش بل، تئودور فونتانه و برتولت برشت، همچون به «قرن من»، «افی بریست»، «تا زمانی که» و «زنان برابر چشم‌انداز رودخانه» منتشر شده است.
        در سال‌های اخیر شماری از کتاب‌های کامران جمالی در ایران «لغو مجوز شدند یا پشت سد سانسور دولتی بلاتکلیف ماندند». یکی از آثار او با عنوان «وزارت نظارت» در ایران اجازه انتشار نگرفت و در سوئد به چاپ رسید.
        دو نمونه از ترجمه‌های كامران جمالي: 
        - «پلنگ» از راينر ماريا ديلكه شاعر اتریشی:
        ميله‌ها ره بر نگاهش بسته‌اند
        و نگاهش را چنان فرسوده‌اند
        كه در آن ديگر تواني نيست
        ميله، صد ميله، هزاران ميله مي‌بيند
        در وراي ميله‌ها گويي جهاني نيست
        مي‌خرامد نرم و اهلي، گامهايش استوار ما
        دايره‌هاي خرامش تنگ، تنگِ تنگ
        همچو رقص قدرت، اما گردِ يك مركز
        كه در آن عزم سترگي ايستاده منگ، منگ منگ
        گاهي، اما، پرده‌ها از مردمكهايش
        مي‌رود آهسته يك سو، تا خيالي در درون آيد؛
        از سكونِ خشمگينِ دست و پايش بگذرد،
        آن گاه
        در ميان قلبِ او آرام گيرد، در سكون آيد.
        - «جداً» از اريش فريد اتریشی:
        پسران از سر شوخي سنگ
        مي‌پرانند به سوي وزغي چند
        و وزغها جداً مي‌ميرند.
         
        منبع
        - ماهنامه ادبيات داستاني – شماره 102 – مرداد و شهريور 1385
        - ویکی پدیا فارسی.
        - سایت‌ها خبری. 

        جمع‌آوری و نگارش:
        سعید فلاحی (زانا کوردستانی)

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۰۱۰۰ در تاریخ چهارشنبه ۴ تير ۱۳۹۹ ۱۴:۵۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        فریبا غضنفری  (آرام)
        چهارشنبه ۴ تير ۱۳۹۹ ۱۶:۲۴
        روحشان شاد
        یادشان گرامی

        درودتان 🌹🌹🌹
        سعید فلاحی
        سعید فلاحی
        يکشنبه ۸ تير ۱۳۹۹ ۰۳:۳۲
        درودتان
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        فردین مهتاب (سراب)
        جمعه ۶ تير ۱۳۹۹ ۲۱:۳۲
        سلام جناب سعید فلاحی!
        راینر ماریا ریلکه درست است .

        Der Panther
        Sein Blick ist vom Vorübergehn der Stäbe
        So müd geworden, dass er nichts mehr hält.
        Ihm ist, als ob es tausend Stäbe gäbe
        Und hinter tausend Stäben keine Welt.

        Der weiche Gang geschmeidig starker Schritte,
        Der sich im allerkleinsten Kreise dreht,
        Ist wie ein Tanz von Kraft um eine Mitte,
        In der betäubt ein grosser Wille steht.

        Nur manchmal schiebt der Vorhang der Pupille
        Sich lautlos auf -. Dann geht ein Bild hinein,
        Geht durch der Glieder angespannte Stille -
        Und hört im Herzen auf zu sein.

        (Rainer Maria Rilke, 1875-1926, österreichischer Schriftsteller, Dichter)

        ترجمه شعر دیگری از اریش فرید (Erich Fried) تحت عنوان :

        «جداً»

        پسران از سر شوخي سنگ
        مي‌پرانند به سوي وزغي چند
        و وزغها جداً مي‌ميرند.

        خندانک
        سعید فلاحی
        سعید فلاحی
        يکشنبه ۸ تير ۱۳۹۹ ۰۳:۳۲
        سلام و ادب
        ممنونم از تذکر بجای شما
        کاملا درست می فرنایید
        اشتباه تایپی بود احتمالا خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0