<<بسم الله الرحمن الرحیم>>
خداوند توفیق داده تا هر کدام از ما برحسب توان و وسعمان قدم در وادی عشق بگذاریم و از خوان الهی بهره مند شویم.
این ها همه سرشار از درس زندگی، بودن، رفتن و آموختن درسِ است و این که به اختیار خودمان نیامدیم و به اختیار خودمان هم نخواهیم رفت.همه ما به یمن قدرت خداوند در زمان مقرری در این جهان پا نهادیم و در زمان دیگری نیز رهسپار خواهیم شد.
هیچکدام ما اختیار آمدن و رفتن خود را نداریم اما همه صاحب اختیار امانت الهی هستیم، همه مأمور اجرای مأموریت خود هستیم.امانتی که برای رسیدن به سر منزل مقصود باید رهسپار جاده ای روشن شود، جاده ای که با نور امانت ونبوت آذین بسته شده است.
همیشه حاصل جنگ و جنگاوری بین دو گروه برد و یا باخت است، و حاصل باخت هم تسلیم شدن و سرافکندگی است.
اگر واقعه ی کربلا را با دید ظاهر نگاه کنیم، سپاه حق مغلوب و سپاه باطل غالب و پیروز میدان است. سپاهی سرشار از نیرو و تجهیزات و زر و زور که در مقابل سپاهی اندک، فاتح میدان بود. اساس چنین نگاه کردنی است که ظهر عاشورا را پایان واقعه ی عظیم کربلا، می بیند.
روز عاشورا و صحرای نینوا لحظه پایان مقدمه و شروع داستان عظیم مظلومیت و در عین حال شجاعت است.
شروع سفر یاران امام حسین(ع) از بعدازظهر عاشورا بود، سفری که توشه ی راهش زخم تازیانه و خار و خاشاک صحرا و خیمه های سوخته بود.
وقتی عهدنامه ی خط سیر شیعه و دین اسلام منعقد شد یک پای اصلی واقعه کربلا خانم حضرت زینب بود.
درخت تنومند اسلام دسترنج صبر و استقامت رسول بزرگ خداست، رسولی که در ازای بزرگ ترین سختی ها و محدودیت ها تنها کلمه ی قبلت را به کار می برد و سرزمین سبز عاشقی را بذرافشانی می کند. اما برای رشد بذرها نیاز به وحی و ولی و حجتی است که حضرت علی (ع) شایسته ترین افراد در این امر بود. بنده ای که در ازای سختی ها و خیانت ها و ناجوانمردی ها صبر و اسقامت پیشه کرد و نهال نو رسیده اسلام را به پسرش حسین بن علی (ع) تقدیم کرد. پسری که برای آبیاری نهال اسلام از خون خود و عزیزانش گذشت و تشنه ماند تا اسلام سیراب و سیراب تر شود.اما برای این آبیاری هم نیاز به بنده ای بود که رسم همسفری را بداند و آن تنها خانم حضرت زینب بود.
امامت نمونه ی بارز عشق، تکامل، رسیدن و فرمانبرداری است و کربلا صحنه ی عشق بازی و گذشت است. صحنه ای که وقتی امام و راهبر می بخشد و اهدا می کند، همسفر می بخشد و تقدیم می کند.
رابطه امام حسین(ع) و حضرت ربابه عشق مجازی نشأت گرفته از عشق حقیقی است. عشقی که در آن نوزاد شش ماهه تنها پیشکشی در راه عشق است و بس.
نماز امام حسین (ع) در ظهر عاشورا تجلی اوج عشق است. امام حسین(ع) علی رغم همه ی گذشت ها و فداکاری ها نماز به پا می دارد تا اعلام کند، نماز پل ارتباطی است، پلی که به واسطه آن جلو می رویم و راه را برای جبران قصورات و کوتاهی ها فراهم می کنیم.
مردانگی از آنِ آقا ابوالفضل است که علی رغم همه ی توانایی ها مراعات می کند تا شاید ناجوانمردانی از سپاه مقابل دست از رنجاندن اُسرا بکشند و عرصه را به آنها تنگ نکنند.
اما لحظه ی اسیری، لحظه ی خود سازی و تکامل است، اساراتی که راهبر و همراه و غم خوارش دست پرورده ی بهترین مخلوقات عالم است، حاصل آن همه و همه احقاق حقی است که از آنِ سپاه حق است.
یاد بگیریم از خانم حضرت زینب لحظه ای را که تازیانه می خورد و امیدوارانه سر بلند می کند و ذره ای در مقابل ظلم ظالمان کوتاه نمی آید. اما غم خواری که دل سیاه شب تنها شنونده ی گریه های ایشان بود.
مبادا درس کربلا را فراموش کنیم و در مقابل صحنه ها و رویدادهای متفاوت زندگی ناامید شویم و در مقابل ظلم سَر خم کنیم. گفتیم که شمشیر دو رو دارد ، شمشیری که امام حسین(ع) بالا بردند نشانه ی عدالت است و خونی که از ایشان به زمین ریخته شد با ارزش ترین و جاودانه ترین خون هاست.
رهبری و راهبری خانم حضرت زینب چنان بود که حتی در لحظه اصابت سنگ هم دست از موعظه و خطابه خویش بر نمی دارد، رهبری که ثابت کرد مدیریت و برنامه ریزی، شجاعت و شهامت حاصل عشق است و با جنسیت افراد مرتبط نیست.
به توانمندی هایمان جهت بدهیم تا توانمندی هایمان زمینه بروز موفقیت های ما باشند نه زمینه تمسخر و خنده دیگران.
برای مقابله با سختی ها و مشکلات و مصیبت ها اولین اقدام پیدا کردن خودمان است یعنی توانایی اداره کردن خودمان. وقتی مدیریت در خودمان را پیدا کردیم و وقتی توانستیم زبان، ترس و ناامیدیمان را مدیریت کنیم آن وقت است که توانایی مدیریت بر امور دیگر را هم خواهیم داشت.
ایمان بی نظیر خانم حضرت زینب بود که چنین مدیریتی را خلق کرد. مدیریتی که حتی ذره ای تزلزل در آن وجود نداشت.
گاهی رفتار ما آئینه دیگران است، مراقب باشیم و زمان ابراز عاطفه هایمان را بدانیم. رفتارهای ماست که عامل تربیت است نه صحبت وحرف های ما.
وقتی می گوییم کل یوم عاشورا یعنی درس عاشورا متعلق به تمام زمان ها و دوران هاست.
وقتی می گوییم کل الارض کربلا یعنی درس عاشورا متعلق به تمام انسان ها و مکان هاست.
پس نگوییم واقعه کربلا متعلق به 1400 سال پیش است، چرا که درس های آن همیشه زنده و جاریست.
ناامیدی را فراموش کنیم و به جای آن برنامه ریزی و مدیریتمان را تقویت کنیم، در مدیریتمان یاد بگیریم اشتباهاتمان را بپذیریم و جبران کنیم و از دامن زدن به اشتباهاتمان دوری کنیم.
مدیریت باید در تمام زمینه های مادی و معنوی، دنیوی و اخروی وجود داشته باشد.
خریدار گریه ها و ناله ها و سینه زنی های ما خانم حضرت زهراست. صاحب عزای آقا امام حسین(ع) هم مادرشان خانم حضرت زهراست. دقت کنیم و برای تسلای دل خانممان در صف تسلی دهنده ها بایستیم و بشناسیم و بگرییم تا لایق تسلی دل خانممان باشیم و رضایت نامه ی عشق را تحویل بگیریم.
به دلمان رجوع کنیم، ببینیم در درجه ی اول از خودمان می توانیم رضایت نامه بگیریم.وقتی می توانیم این رضایت نامه را از خودمان و از خانم حضرت زهرا بگیریم، که یاد گرفته باشیم در راستای قدم های مبارک خانم حضرت زینب قدم برداریم و یاد بگیریم که امیدوار باشیم و مدیر و مدبر. یاد بگیریم برای زنده نگه داشتن حق حقانیت بجنگیم و استوار باشیم.
بزرگان ائمه این سختی ها و دشواری ها را طی کردند تا این راه برای ما هموار شود و نقشه این راه به ما نشان داده شود. بزرگان این راه را طی کردند تا ثابت شود دنیا بی وفاست.
دنیا بی وفاست و محل گذر است، برای عبور از گذرگاه هم نه نیازی به حرص و طمع هست و نه دل بستگی و خودآزاری.
امید که امیدوار باشیم و سالک راه حق وحقیقت.
یاعلی ...
روایت شد از یک رهرو مشق عشق 110 فقط همین...