جمعه ۱۲ بهمن
اشعار دفتر شعرِ منشور عشق شاعر محبوبه سادات مزینانی
|
|
*معنای سرمستی*
برایت گل نمیچینم تو خود از گل نشان داری
همان عطری که در باغست را در عمق جان داری
|
|
|
|
|
* بنیاد عشق*
اندوهِ بزرگیست که آغوش به من داد
آن کس که تو را از برِ من زود جدا کرد
ای کاش که نز
|
|
|
|
|
ای در دل من رفته چو جزئی ز وجودم
من قبل نگاهت به خدا هیچ نبودم
یک شب به تمنای وصال تو نشستم
از
|
|
|
|
|
ای دست روزگار چه کردی تو با دلم
دادم جوانی ام به تو اما چه حاصلم؟
گفتی که هر چه بوده ز تقدیر بو
|
|
|
|
|
شب چه بی حوصله میرفت به پایان برسد
نوبهار دل ما رفت به آبان برسد
خانه بعد از تو فروریخت و این وی
|
|
|
|
|
تو با من چه کردی که دیوانه گشتم
چو یک کاخ بودم که ویرانه گشتم
من اهل می و جام و مطرب نبودم
به ل
|
|
|
|
|
* فرصت*
ای یار اگر آمدنت دیر شود
این عشق جوان ز هجر تو پیر شود
چندان که به یاد ما نبودی انگار
|
|
|
|
|
دست از سرم بدار و مرا واگذار کن
گر من بدم تو خوبی خود را نثار کن
با ماندنت تلف شود عمر گران تو
|
|
|
|
|
*رؤیای تو خالی*
در طالعِ من جای تو خالیست هنوز
آغوشِ تو رؤیای محالیست هنوز
افسوس که در خیالِ ت
|
|
|
|
|
*فرجام عشق*
یک دل که نه صد دل شده ام عاشق رویش
سرگشته و حیران چو خم و پیچش مویش
از کوچه ی او هر
|
|
|