جمعه ۲ آذر
اشعار دفتر شعرِ دفتر اول شاعر وحید فرزان مهر (فرزان)
|
|
کویری داغ و تبدارم دلم باران نميخواهد
سکوت ممتدم نشکن، دلم مهمان نميخواهد
منم بغضی فروخورده صدای
|
|
|
|
|
بر اساس "لحظه دیدار نزديک است" اخوان ثالث
مست و از خود بیخودم، دیوانه ام، آری
"لحظه ی دیدار ن
|
|
|
|
|
من با غزل بیگانه ام از عشق دورم
آتشفشانی بی صدا و سوت و کورم
اما چرا...! گاهی درونم نور دارم،
|
|
|
|
|
حال من حال خوشی نیست غزل خواهم گفت
بیت بیتم چه گسسته ست...! گسل خواهم گفت
شعرهایم همه تلخند چشیدی
|
|
|
|
|
دست بردار، من از جنس طلا بی خبرم
ساده دل، بی نظر، از ناز و ادا بی خبرم
من ندارم سخنی با غزلی احساس
|
|
|
|
|
هزار و یکی راز در سینه داری
تو گویی که خویی از آیینه داری
|
|
|
|
|
دیگر دلم به شعر تمایل نمی کند
بی آب و آفتاب، دلم گل نمی کند
دیگی صبور، خامش و بی آتشم؛ نپرس...
|
|
|
|
|
تقدیر بسته پایم آرام می نشینم
با درد آشنایم آرام می نشینم
چون سرفه های خسته در سینه شکسته
با بغضِ
|
|
|
|
|
انتظاریست نهفته در اسفند
مثل چای تلخ و حبه ی قند
بزند بر رخ درخت حزین
در بهارش شکوفه ها لبخند
|
|
|
|
|
ناچار تر از آنم تا در هوسی مانم
دنیا که دغل باشد فکر جرسی مانم
|
|
|
|
|
صبح آید و خورشید ببوسد لب هر بام
زین رو همه ابیات شود روشن و زرفام
روشن نشود راه کسی سوی تباهی
|
|
|
|
|
توکل بر خودت کردم خدا یا کارم آسان کن
درون سینه ام گستر امورم را به سامان کن
خدا یا آه از این شی
|
|
|