چهارشنبه ۲۸ آذر
اشعار دفتر شعرِ برای اویم... شاعر شهناز کارگر
|
|
ای پادشاه سرزمین دلم
همه احساس خوبم با تو
|
|
|
|
|
کابوس شبهایم ناقوس کوچ توست
|
|
|
|
|
دستهایم پرنیاز
ای تمام بودنم
هنگام رقص آیه هایت در دلم
|
|
|
|
|
ای سرو روانم
در کوی تو سر گردانم
در راه تو چون حیرانم
و دلی در آرزویت دارم
|
|
|
|
|
درد فراغت می کشد زخمی به دل بی انتها
دور از رخ زیبای تو من ماندم واین دردها
|
|
|
|
|
ما داستان عشقش در کنج دل نشانیم
چون قطره های باران در آسمان نمانیم
|
|
|
|
|
زمستان می شود روحم ز دوری
فرو افتاده اشکم چو بلوری
|
|
|
|
|
می خندد خورشید
می رقصند درختان
|
|
|
|
|
ای باده نیازم در آستان کویت
من دربه در بگردم دایم به جس
|
|
|
|
|
ناجی عشقم دم دیدار توست
این دل دیوانه گرفتار توست
|
|
|
|
|
در خیال نطفه ی عشقی زمهرت پاگرفت
|
|
|
|
|
دلم تاپ ، تاپ
می تپد به خون
پلکش پریده است انگار
کسی ی
|
|
|
|
|
دنياي دل...
طپشش؛ آرام بخش...
آسمانش بيكران؛صافِ صاف
|
|
|
|
|
چرخ گردون در چرخش در گذر ایام و روزها.... اتفاق روزگارست غربت و دوری و دلتن
|
|
|
|
|
..........
می روم
می روم تا برسم به شهرِ دلت می زنم درِش
|
|
|
|
|
آرام آرام خیلیییییییی آرام دلم آرام خیلی آرام بی غم به دور از هر هیاهو
|
|
|
|
|
دفترهزار برگ... در کلاس بیقراری... پشت نیمکت احساسم نشسته ام.. دفتر دل من هزار برگ... ب
|
|
|
|
|
با اینکه دوری... هر لحظه هستی کنار من،در قلب من ای نازنینم با اینکه دوری... هر لحظه هستی با
|
|
|
|
|
روزهای دور از تو.. چقدرسخته لحظه های دور از تو چقدر سخته روزهای بدون صدای تو چقدر سخته دور
|
|
|
|
|
هشدار به دل تیز تیز و برنده برنده ای دل پر احساس ولطیف بترس بترس از سنگ.. سنگ نه! سنگ
|
|
|