سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

جمعه ۲ آذر

صفحه رسمی شاعر ژيلا شجاعي (يلدا)


ژيلا شجاعي (يلدا)

ژيلا شجاعي (يلدا)



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
جمعه ۱۸ اسفند ۱۳۵۱

برج تولد:

برج حوت

گروه

:
افراغ اندیشه

جنسیت

:
زن

تاریخ عضویت

:
چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۹

شغل

:
بدون اطلاعات

محل سکونت

:
تهران

علاقه مندی ها

:
هنر

امتیاز

:
۶۱۰
تا کنون 215 کاربر 843 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.


درباره من

:
****://***.********.*******.***

اشعار ارسال شده


ابرها جشن می گیرند در وسط آسمان می چرخند و می خوانند آواز شاد باران دست نوازش می کشد بر تن تب آل ...
ثبت شده با شماره ۶۱۹۰۰ در تاریخ چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۶ ۱۱:۰۴    نظرات: ۱۲

سبز گشته چمن به اشتیاق باران بر شیشه نازک دل می زند نم باران بر فصل سرد تنم شوق دلپذیر باران  ...
ثبت شده با شماره ۵۴۸۵۹ در تاریخ چهارشنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۶ ۱۵:۴۱    نظرات: ۱۱

باغ می خندد غنچه می شکفد رونق می گیرد باز برکه و چشمه سار غزل می خواند بلبل مست و بیقرار  ...
این شعر را ۱۴ شاعر ۱۱۰ بار خوانده اند.
آرمین اسدزاد (الف) ، باقر رمزی ( باصر ) ، شبنم خوش نیت ، سیدابولحسن هاشمی ، نیره ناصری ، ابوالحسن انصاری (الف رها) ، محمد عزیزی کلهری و ۶شاعر دیگر این شعر را خوانده اند.
ثبت شده با شماره ۵۴۴۳۳ در تاریخ چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۵ ۱۴:۵۰    نظرات: ۲۰

باران شدند و باریدن آتش نشان ها تا خاموش کنند آتش شعله ها سوخته بال و پر پروانه ها مانده در این ...
ثبت شده با شماره ۵۳۲۹۳ در تاریخ چهارشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۵ ۰۹:۵۷    نظرات: ۱۰

تن های مقدسی خفته در خاک چشم های همیشه بیدارشان رفته در خواب قدم های استوارشان که برای یاری می رفت ...
ثبت شده با شماره ۵۳۱۸۳ در تاریخ شنبه ۲ بهمن ۱۳۹۵ ۱۵:۳۳    نظرات: ۱۴

مجموع ۱۴۱ پست فعال در ۲۹ صفحه

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر ژيلا شجاعي (يلدا)



فصلهاي يك زندگي
نويسنده: ژيلا شجاعي
فصل چهارم (ازدواج ) قسمت پانزدهم
ستاره در حاليكه سيني چايي رو روي ميز مي گذاشت گفت: اي باباي من، من كه تا حالا از هيچي شانس نداشتم . مادر كه ب
دوشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۲ ۰۱:۳۶    نظرات: ۰


فصلهاي يك زندگي
نويسنده: ژيلا شجاعي
فصل چهارم (ازدواج ) قسمت چهاردهم
ستاره داد زد صبرم اندازه اي داره مامان، بعد در اتاقش رو بست. خيلي گرسنه بود اما لقمه از گلوش پايين نمي رفت سر
چهارشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۲ ۲۲:۳۵    نظرات: ۰


فصلهاي يك زندگي
نويسنده: ژيلا شجاعي
فصل چهارم (ازدواج ) قسمت سيزدهم
ستاره و بابك شونه به شون همديگه راه مي رفتن اما هيچ كدوم حرفي براي گفتن نداشتن. بابك سرش پايين بود و هرزچند گا
سه شنبه ۱۷ دی ۱۳۹۲ ۰۱:۱۲    نظرات: ۰


فصلهاي يك زندگي
نويسنده: ژيلا شجاعي
فصل چهارم (ازدواج ) قسمت دوازدهم
ستاره تو اتاقش شروع كرد به غر غر زدن كه مامان و نگاه چه حرفايي مي زنه انگار كه من نوكرشون هستم يا مي خوان آشپ
شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۲ ۱۸:۳۳    نظرات: ۰


فصلهاي يك زندگي
نويسنده: ژيلا شجاعي
فصل چهارم (ازدواج ) قسمت يازدهم
ستاره بخاطر گريه اي كه كرده بود حسابي سردرد گرفت. يه قرص از توي كشوي ميزش برداشت و رفت آبدارخونه . خان بابا مش
سه شنبه ۱۰ دی ۱۳۹۲ ۰۰:۵۷    نظرات: ۰
مجموع ۶۰ پست فعال در ۱۲ صفحه
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
5