صفحه رسمی شاعر مصطفی رضائی
|
مصطفی رضائی
|
تاریخ تولد: | يکشنبه ۹ دی ۱۳۴۱ |
برج تولد: | |
گروه: | افراغ اندیشه |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | سه شنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۸ | شغل: | کارشناس آب |
محل سکونت: | مشهد |
علاقه مندی ها: | مطالعه. نگارش. سرودن. موسیقی سنتی |
امتیاز : | ۳۵ |
تا کنون 40 کاربر 97 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
لعنت به این فضای مجازی، که گر نبود
کَس را ز ظلم و جور ستمگر خبر نبود
...
|
|
ثبت شده با شماره ۹۸۳۲۲ در تاریخ پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۸:۰۸
نظرات: ۹
|
|
رمضان آمد و بستند در میکده ها
در ببستند و گشادند در زهد و ریا
زینهارت کنم از محتسب و زاهد و شیخ
...
|
|
ثبت شده با شماره ۹۷۷۶۷ در تاریخ پنجشنبه ۲۶ فروردين ۱۴۰۰ ۰۹:۲۰
نظرات: ۸
|
|
سر برده ام به دامن یزدان، که ای خدا
بر ما ببخش و روی ز ما بندگان متاب ...
|
|
ثبت شده با شماره ۹۷۵۵۰ در تاریخ شنبه ۲۱ فروردين ۱۴۰۰ ۰۷:۳۱
نظرات: ۷
|
|
الا خدا که منم آشنا و هم خویشت
سلام گویم و تعظیم میکنم پیشت
...
|
|
ثبت شده با شماره ۹۷۴۱۷ در تاریخ سه شنبه ۱۷ فروردين ۱۴۰۰ ۱۷:۴۰
نظرات: ۶
|
|
هر دم ازین باغ بری میرسد
...
|
|
ثبت شده با شماره ۹۷۱۰۰ در تاریخ يکشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۰ ۲۱:۴۰
نظرات: ۹
مجموع ۳۱ پست فعال در ۷ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر مصطفی رضائی
|
|
دیشب خونه ی همسایمون جشن تولد بود. هفدهمین سال گرد تولد دخترشون. صبح که برای خرید از خونه خارج میشدم، خانم همسایه که خانم بسیار محترم و با اخلاقی هستن و اتفاقا همسر یک جانباز شهید جنگ، از روبروی من در
|
|
شنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۸ ۰۶:۳۳
نظرات: ۰
|
|
رئیس طبق معمول همیشه، اول صبحی همه رو به دفترش احضار کرد. این جلسه قبل شروع کار براش از اهمیت ویژه ای برخورد هست. احمد آقا بازم مثل همیشه صندلی دست چپ ایشون نشست که به قلب رئیس نزدیکتر باشه (و ش
|
|
چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۸ ۰۵:۳۶
نظرات: ۱
|
|
هوا هنوز تاریک بود. به ساعت نیگا کردم. یک ساعتی به بیدار شدن صبحگاهیم وقت بود ولی خوابم نبرد. از جام بلند شدم . طبق عادت رفتم آشپزخانه. اونجا هاج و واج وایستادم . طبق معمول، ناشتائی دو لیوان آب
|
|
يکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۸ ۰۳:۳۴
نظرات: ۰
|
|
امروز دوستی پرسید: معمولا افراد در شرف بازنشستگی مورد تکریم و احترام و حمایت مقامات و مسئولان سازمانشان قرار میگیرند و به نوعی خوب بدرقه میشوند، چرا بعد از سالها خدمت و نزدیک شده به زمان بازنشستگ
|
|
چهارشنبه ۶ آذر ۱۳۹۸ ۰۵:۱۶
نظرات: ۰
|
|
یکی بود یکی نبود، داستانها همیشه از اینجا شروع میشود و آخرش یا کلاغه به خانه اش نمیرسد و یا بالا و پائین ماست و دوغ و راست و دروغ. دو تا خواهرزلده شیرین و بسایر باهوش به طور متوالی و بدون ف
|
|
يکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۸ ۲۳:۳۸
نظرات: ۰
مجموع ۱۵ پست فعال در ۳ صفحه |