سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

هرگز لبخند را ترک نکن حتی وقتی ناراحتی، چون هر کسی امکان دارد عاشق لبخند تو شود. گابریل گارسیا مارکز

سه شنبه ۱۳ خرداد

صفحه رسمی شاعر سید علیرضا دربندی


سید علیرضا دربندی

سید علیرضا دربندی



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
چهارشنبه ۳۰ شهريور ۱۳۶۲

برج تولد:

 سنبله

گروه

:
عمومی

جنسیت

:
مرد

تاریخ عضویت

:
شنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۴

شغل

:
آزاد

محل سکونت

:
بدون اطلاعات

علاقه مندی ها

:
بدون اطلاعات

امتیاز

:
۷۳
تا کنون 12 کاربر 27 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.


درباره من

:
سروده های طنز بنده بصورت اختصاصی فقط در سایت و محفل وزین شعر ناب تحت دفتری با عنوان طنزواره منتشر می شود تذکر : شعر طنز به دلیل لحن و ساختار و کلام مختص به خود برای همه گروه های سنی مناسب نیست

اشعار ارسال شده


از دکتر کاری نیومد ؛ خودت واسم نسخه درمون بنویس واسه لشکر غمم با خنده هات ؛ چند باری بمبارون بنویس  ...
ثبت شده با شماره ۱۳۷۳۵۱ در تاریخ ۲ هفته پیش    نظرات: ۹

همه میگن بلا ؛ خودم میگم یه عشق محترم دارم یه خانوم ترینِ خانومها رو تو قلب و دوروبرم دارم جای م ...
ثبت شده با شماره ۱۳۷۷۱۱ در تاریخ ۲ هفته پیش    نظرات: ۱۰
شوگر شعری از سید علیرضا دربندی از دفتر طنز واره نوع شعر طنز

دیروز از دور دو نفر را دیدم ؛ چنان کبک خرامان و رمیده چو نزدیک شدند یک پیرزن با مویِ افشان؛ جوانی  ...
ثبت شده با شماره ۱۳۷۴۱۶ در تاریخ حدود ۱ ماه پیش    نظرات: ۰

تو خیابون یه جایی روی دیوار دیدم نوشته هر کسی بچه زیاد داره جاش تو بهشته  ...
ثبت شده با شماره ۱۳۷۳۷۷ در تاریخ حدود ۱ ماه پیش    نظرات: ۴
رندوم شعری از سید علیرضا دربندی از دفتر طنزواره نوع شعر طنز

کارشناسی قد بلند که یک شبه بانمک و قندون شده به کنایه میگفت قَد مرد ایرانی به اندازه قده سمندون ش ...
ثبت شده با شماره ۱۳۷۳۳۰ در تاریخ حدود ۱ ماه پیش    نظرات: ۱۰

مجموع ۲۷ پست فعال در ۶ صفحه

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر سید علیرضا دربندی



امروز 4 دی 1382 است
مرتضی وارسته باغدار معروف پسته که دارای سه فرزند شیره به شیره است به اصرار خیلی زیاد بهترین رفیقش عازم جیرفت است و حین رفتن دختر سه ساله اش به نام ستاره به طرز عجیبی بیق
۱۷ ساعت پیش    نظرات: ۰

 
حاج فتح الله رو توی راسته فرش فروش ها تقریبا همه می
شناختن ؛ از اون دست به خیر واقعیا نه از اونا که تا چند تا چشم ؛ کمک کردناشونو نبینه ؛ هیچ حرکتی نمیکنن
از مؤمنی هم که شهره عام
۱۰ روز پیش    نظرات: ۷

سیامک رو همه محل می شناختن ؛ جوان شر و شوری که به هیچ خلافی نه نمی‌گفت
و غزاله در همین محل زندگی می‌کرد و از قضا سیامک هم خواستگار پا به جفتش و عاشق و شیدای اون
اما غزاله مدتها بود
۲ هفته پیش    نظرات: ۸

هورا تازه وارد چهارده سالگی شده بود اما اندامش بیشتر از سنش نشانش میداد ؛ یک زیبایی محسور کننده داشت که شبیه‌ ش را فقط میشد در تابلوهای مینیاتوری به تاریخ پیوسته پیدا کرد
چشمانی به رنگ دریا
۲ هفته پیش    نظرات: ۰

یک باد بد موقع شروع به وزیدن گرفته بود و جز بلند کردن گرد
و خاک حاصل دیگری نداشت
پیرمردی که سر مزار نشسته بود از جیب کتش یک دستمال بیرون آورده و روی دهانش گرفت
مزار جدید بود ؛ از آنجا ک
حدود ۱ ماه پیش    نظرات: ۰
مجموع ۹ پست فعال در ۲ صفحه
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
1