سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

زنان به خوبی مردان می توانند اسرار را حفظ كنند، ولی به یكدیگر می گویند تا در حفظ آن شریك باشند. داستایوسکی

پنجشنبه ۲۱ فروردين

صفحه رسمی شاعر نیما ولی زاده


نیما ولی زاده

نیما ولی زاده



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
پنجشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۷۱

برج تولد:

 سنبله

جنسیت

:
بدون اطلاعات

تاریخ عضویت

:
يکشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۲

شغل

:
بدون اطلاعات

محل سکونت

:
بدون اطلاعات

علاقه مندی ها

:
بدون اطلاعات

امتیاز

:
۴۱۹
تا کنون 46 کاربر 95 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.

اشعار ارسال شده


طوفان و شمعی نیمه جان ، ابهام هجران و وصال/ نازار به مویت بوسه زن آنجا دلم جا مانده است ...
ثبت شده با شماره ۱۲۵۶۶۹ در تاریخ شنبه ۴ آذر ۱۴۰۲ ۱۵:۵۶    نظرات: ۶

ای هم نفس با زخم عشق ، کُشتی غزل هایم به هجر/فردا بگیرم دامنت ، این دل شکست در یاد تو  ...
ثبت شده با شماره ۱۲۵۵۲۲ در تاریخ يکشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۲ ۱۴:۴۴    نظرات: ۶

من یا تو در دیدار ما پرهای واژه سوختند / اینجا سکوت واژه هاست ، آری جهان چشم تو بود  ...
ثبت شده با شماره ۱۲۵۳۹۶ در تاریخ سه شنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۲ ۱۱:۵۳    نظرات: ۸

یک جلوه از چشمان تو عشقی که در حیرت شکست/موی پر افشانت خیال بر حسرتِ بوسه نشست  ...
ثبت شده با شماره ۱۲۵۲۳۰ در تاریخ سه شنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۲ ۱۶:۰۰    نظرات: ۸

مرا در دل کشاکشهاست میان جان و ابرویت / به هر سو میکشد دل را هلالِ ماه ابرویت  ...
ثبت شده با شماره ۱۲۵۰۷۵ در تاریخ چهارشنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۲ ۱۳:۰۷    نظرات: ۴

مجموع ۹۹ پست فعال در ۲۰ صفحه

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر نیما ولی زاده


به همراه رزیتا در دشتی از لاله های وحشی ، قدم میزدم . ساوالان در دوردست خودنمایی میکرد و ابرها ، قله ی او را در هاله ای از راز ، فرو برده بودند . به سمت ساوالان میرفتیم . سرود گات ها نواخته شده بود و
يکشنبه ۷ بهمن ۱۴۰۳ ۰۴:۴۱    نظرات: ۰

زروان در تکرار مانترا نام خویش ، به مراقبه نشست
او ، خود را پرستید و از نیایش نامش ، زمان متولد شد
آینه ای که چهره ی او را در خود بازتاب میداد
او ، به آینه نگاه کرد و از تماشای تصویر
دوشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۳ ۰۴:۱۲    نظرات: ۰

شب بود و ماه خونی ، در آسمان میدرخشید . ستارگان بر دامن نور ، بوسه میزدند و در آغوش تاریکی ، آرام میگرفتند . به همراه سایه ام به سمت میتریوم میرفتم . درب ورودی به سمت شرق ، قرار داشت. از شرق بود که خو
دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳ ۰۴:۳۰    نظرات: ۰

آناهیتا یشت
در آغاز تنها زروان بود که در ابدیت قدم میزد
زروان نام های بیشمار داشت
نام هایی که پیش از زمان و آنگاه که هنوز جلوه ای وجود نداشت ، او را با آنها میخواندند
نام هایی به و
دوشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۲ ۱۳:۵۷    نظرات: ۰
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
1