صفحه رسمی شاعر نسرین علی وردی زاده
|
نسرین علی وردی زاده
|
تاریخ تولد: | سه شنبه ۲۲ آذر ۱۳۷۹ |
برج تولد: | |
جنسیت: | زن |
تاریخ عضویت: | شنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ | شغل: | بدون اطلاعات |
محل سکونت: | ارومیه |
علاقه مندی ها: | بدون اطلاعات |
امتیاز : | ۳۴۰ |
تا کنون 63 کاربر 248 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
تا رسیدم به تو، این بار نگاهت کردم
آخرش خم شدم اندوهِ تو را بوسیدم ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۲۴۵۴۱ در تاریخ جمعه ۲۱ مهر ۱۴۰۲ ۰۱:۴۸
نظرات: ۱۰
|
|
سوختم، دود شدم، در پیِ تو افتادم ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۲۰۴۶۷ در تاریخ سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۰:۰۸
نظرات: ۱۶
|
|
جهل من مثل کویری است به اندازهٔ لوت... ...
|
|
ثبت شده با شماره ۹۸۳۶۶ در تاریخ جمعه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۳:۴۷
نظرات: ۱۵
|
|
که روزی ملتی در بند بودند ...
|
|
ثبت شده با شماره ۹۷۹۳۲ در تاریخ سه شنبه ۳۱ فروردين ۱۴۰۰ ۰۱:۰۶
نظرات: ۱۴
|
|
گاه...
از ورای پنجره... ...
|
|
ثبت شده با شماره ۹۵۸۰۷ در تاریخ پنجشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۷:۰۱
نظرات: ۲۱
مجموع ۲۲ پست فعال در ۵ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر نسرین علی وردی زاده
|
|
ماندن، ارزش لحظهها را به تو میفهماند. ماندن شاید نتواند غرورت را قیمت بگذارد ولی تمام یاسیهای مهربانیهایت را میخرد، میگذاردشان در طاقچهٔ کوچک زندگی! کنار آیی
|
|
جمعه ۲۱ شهريور ۱۳۹۹ ۰۲:۰۳
نظرات: ۴
|
|
بغض غریبی در پستوی گلویم جان گرفت. زیاد دوام نیاورد. شکست و دیدهام را مرطوب کرد. خیره بر قامت مرد روبهرویم، گونهام نیز تر شد. داشت میرفت که برود. و مرا با من بگذارد. آخرین جمله
|
|
دوشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۹ ۱۶:۱۰
نظرات: ۸
|
|
قسمت آخر: فهمیدم که بحث با نیما بیفایده است. خودم را به نیکی رساندم، دستش را گرفتم و گفتم: _ تو همین جا میمونی. نیما هم خ
|
|
دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۹ ۰۵:۵۱
نظرات: ۲
|
|
قسمت دوم: خم شدم و از روی نردهها نگاهی به پایین انداختم. کفشهای قهوهای مادام را میدیدم و جورابهای کرمیاش را! یک بار نشد، جوراب رنگ پا نپوشد. پاهای
|
|
شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۹ ۰۲:۳۹
نظرات: ۴
|
|
قسمت اول: زمان داشت میگذشت و من زل زده بودم به تست شمارهٔ سیزده شیمی. مغزم نمیکشید و سعی داشتم به زور ذهنم را متمرکز کنم. فکرم به هر جایی بود، جز به درس. تست را دوباره و سهباره
|
|
پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۹ ۰۲:۲۹
نظرات: ۲
مجموع ۳۱ پست فعال در ۷ صفحه |