يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر عبدالله خسروی (پسر زاگرس)
آخرین اشعار ناب عبدالله خسروی (پسر زاگرس)
|
گاهی باید به خیال زد
از روی زمین به هوا زد
هوای زندگی سرد است
و روزگار پر از رنج ..
دلخوش کرده ایم به
تنهایی های با خیال..
با خیال میتوان تا بی نهایت رفت و
برگشت ولی
چیزی بدست نیاورد و
چیزی هم از دست نداد..
حصار خیال من بلند است
با خود خیالی خواهم ساخت
رنج ها گم میشوند
تمام غم ها محو میشوند
قایقی خواهم ساخت
به دریا خواهم زد
از روزهای پاییزی دور خوام شد
کابوس زمستان را از یاد خواهم برد
من به دیدار بهار میروم
آنجا که فقط سبزه زار هست و
پر از شادی با آزادی..
سالهاست رنج دچار خشکسالی
شده است و
مردم از قحطی فقر درد میکشند..
تو بگو با خیال راه نروم چه کنم ؟
گر خیال خوش نکنم چه کنم ؟
پسر زاگرس
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.