يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر زیبا بنماران (زیبا)
آخرین اشعار ناب زیبا بنماران (زیبا)
|
آمدی
آمدنت درد و غمم کسر نکرد
پس برو
دیر شده
کسر کن این غمزه ی سرد
دور شو
عشوه نیا
تاب ندارد دلکم
خسته ام
غم زده ام
پر کلکی
بی کلکم
پشت آن چشم پر از کینه چه پنهان داری
قاصدک میچکد از حوصله ی غافلکم
باد را راه ببستی
دمی آن سوتر باش
نامده شعر مگو
من اِلکم من بِلکم
حیف، تندیس تنت را به تعفن دادی
مژده ی گم شدنت را به تفرعن دادی
سوختم
بس که زغالت پر از آتش بود
جای یاقوت گران
زخم به مردم دادی
آمدم دست نسوزم
دهنم آتش شد
قول این حادثه ها را تو به انجم دادی
رود بود آب روان
سخت من و سخت جهان
هر چه پیش آمد از آن سور به کژدم دادی
چشم وا کردی و آغوش گشودی که بیا
فتنه خیز است لبت
دام تو چیدی که بیا
کم شدم
تازه شدم
خفته شدم
سرد شدم
باز هم چرب زبان
تو ولول ولک کردی بیا
خنده رفت از نفسم
بس که تماشا کردم
باز هم قصه الک کرده اتک کردی بیا
آی ای حوصله سر بر
چوپوقت پر دوده
برو از دست من
هیهات
از این کوچه درآ
آی ای چشم نیاسوده
از این پس تو بیا ....
واگویه های عشق : زیبا بنماران
|
نقدها و نظرات
|
سلام و سپاس | |
|
در قالب غزل که معمولاً بین ۴ تا ۱۲ بیت دارد، مصراع اول بیت نخست با مصراعهای زوج هم قافیه است. | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
این شعر از اول غزل بوده و به همان صورت بهتره و اگر آن راه قطعه قطعه کنی شعر بهتری نمیشه موفق باشید روزگارتان پر رونق باد
آمدی آمدنت درد و غمم کسر نکرد
پس برو دیر شده کسر کن این غمزه ی سرد
دور شو! عشوه نیا تاب ندارد دلکم
خسته ام غم زده ام پر کلکی بی کلکم
پشت آن چشم پر از کینه چه پنهان داری
قاصدک میچکد از حوصله ی غافلکم
باد را راه ببستی دمی آن سوتر باش
نامده شعر مگو من اِلکم من بِلکم
حیف، تندیس تنت را به تعفن دادی
مژده ی گم شدنت را به تفرعن دادی
سوختم بس که زغالت پر از آتش بود
جای یاقوت گران زخم به مردم دادی
آمدم دست نسوزم دهنم آتش شد
قول این حادثه ها را تو به انجم دادی
رود بود آب روان سخت من و سخت جهان
هر چه پیش آمد از آن سور به کژدم دادی
++++++++
چشم وا کردی و آغوش گشودی که بیا
فتنه خیز است لبت دام تو چیدی که بیا
کم شدم تازه شدم خفته شدم سرد شدم
باز هم چرب زبان تو ولول ولک کردی بیا
خنده رفت از نفسم بس که تماشا کردم
باز هم قصه الک کرده اتک کردی بیا
آی ای حوصله سر بر چپوقت پر دوده
برو از دست من هیهات از این کوچه درآ
آی چشم نیاسوده از این پس تو بیا .