در گذر از غرور تو قبیله ام جنون گرفت
از آن وداع آتشین قبیله بوی خون گرفت!
خدای تو خدایگان خدای من بت نهان
فسانه شد غرامتت قبیله ام فسون گرفت!
ندیده ای به راه من هزار و چند اهرمن
منِ نهان من نگر تمام من قشون گرفت!
گرفته ام به دست خود بت قبیله ات ولی
قبیله ام برای تو ز دست من نگون گرفت!
از آن دمی که رفته ای به سُخره رفته ام بیا
برای بند ماندنم قبیله ام کلون گرفت!
مرا ز بعد رفتنت قبیله ام رها کند
کجا روان شدی مرا که نام بد شگون گرفت!
روان شدی ولی بدان که گرگ این قبیله ام
تو رهبر قبیله ای که در برم سکون گرفت!
برای دیدنت بتان ز هم شکسته بر درم
مقدس قبیله ای که قامتم ستون گرفت
فدا کنم در این جنون جوانی ام ولی بدان
که عمر من در این میان به دیدنت فزون گرفت!
قشون قشون قبیله ات اگر روان کنی بدان
برای راندن از درت کمان من عَیون گرفت!
تمام من تویی در این قبیله ی غم و جنون
چگونه رفته ای ز من تو را ز من تو چون گرفت؟!
دویده ام به سوی تو در این هوای بی نفس
نفس بکش نفس بکش که قامتم زبون گرفت!
رها شدم درون خود برون کنم برای تو
برای دیدنت بدان نفس ز من برون گرفت!
روان شدم به سوی تو در این جدال گرگ و میش
قبیله ی وفای من به زوزه رد خون گرفت!
...
مهدی بدری(دلسوز)
وقتی ضیافت یک ماهه ماه مبارک رمضان به پایان رسید، وقت توزیع جوائز فرا رسید که جایزه روزه داران و شب زنده داران را عطا کند، عید رسمی مسلمان هاست عید سعید فطر و آغاز ماه شوال مبارک باد.