سه شنبه ۴ دی
صحرای بی انتها شعری از احسان صادقی
از دفتر شعری برای آسمان نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۵:۲۳ شماره ثبت ۹۸۷۳۴
بازدید : ۲۱۳ | نظرات : ۲۰
|
آخرین اشعار ناب احسان صادقی
|
شبی بی پناهت از این حال و روزم بریدم
غمی بود و تا بی کران های دردم رسیدم
دلی بود و زخمی نشاندی از آن بر دو چشمم
دمی بود و در کوچه خاطرت میدویدم
بیا با من از این همه رنج و صحرای بی انتهایش سفر کن
بیا با من آواره ای باش و در لحظه ناب وصلت گذر کن
ندارم نشانی که پیکی فرستم تمنای دل را کند فاش
نوشتم به زندان شب بی وفا جان سحرگاه آزادیم باش
منم مفلسی کز زمین و زمان رسته ام من
صنم حاجتی را به قفل دلت بسته ام من
برویان تن خشک بی بار خونین درختم
وگرنه به آتش سپارم ز خود خسته ام من
|
نقدها و نظرات
|
درود سپاسگزارم
سایه عالی مستدام🌹🌹 | |
|
درود
از بذل توجه شما ممنونم🌹🌹
| |
|
درود جناب مقدم
سپاس از لطف شما🌷🌷 | |
|
ممنون و خرسندم از لطف جنابعالی🌸🌸 | |
|
سلام بر سرکار خانم آهنگران
از محبت شما سپاسگزارم🌸🌸 | |
|
درود
ارادتمندم جناب شهنی🌸🌸 | |
|
درود جناب رضوی
از محبت شما ممنونم🌸🌸🌸
| |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و سرشار از احساس بود