پنجشنبه ۲ ارديبهشت
|
دفاتر شعر محمد علی نیک روش
آخرین اشعار ناب محمد علی نیک روش
|
بسته ی خالی سیگار و شب و بیتابی
بسته ی خالی قرص و غزل و بیخوابی
لعنتی بعد تو با این شب عریان چه کنم؟
ساعتِ صفر شده، با تب عصیان چه کنم؟
شده ام یک/منِ بی تو/که پُر از دردسرم
لمس دستان تو: کمبودِ دوتا چشم ترم
به همین پنجره ی روی به دیوار قسم
و به این سقف در اندیشه ی آوار قسم
بعد تو مردم این شهر، مرا پس زدهاند
خنجر از پیش و پَسَم، مردم ناکس زدهاند
بی تو رسوای سرِ کوچه و بازار شدم
سوژه ی هرچه زنازاده ی بدکار شدم
پشتم اززخم زبان تاشد ولرزید و شکست
دشنه درگُرده فرود آمد و تابیخ نشست
بی تو این حنجره کی نای دمیدن دارد؟
و کجای شبِ این بادیه دیدن دارد؟
بی تو من تلخ ترین خاطره ی پاییزم
بی تو از گریه و خوناب جگر سرریزم
بی تو از هیچ ترین حادثه ها می ترسم
بی تو از پیچ و خم خاطره ها می ترسم
نفسم بی تو درین عمق جنون می گیرد
کنج پستوی غمت دل به خدا می میرد
جای صد خاطره در شهر تنم درد گرفت
خنده را خاطره ها از لبِ این مرد گرفت
خط به خط زندگی ام؛ آیه ای ازسوره ی درد
دل ماتمزده ام؛ شعله ور از کوره ی درد
ریشه ام سوخت در آتشکده ات
دود شدم
از همه شهر بریدم، به تو محدود شدم
سوختم، ضجّه زدم، دور سرم چرخیدم
کارتون خواب شدم، آخر خط را دیدم
بدشدم بعد خودت،مثل خودت، خیلی بد
تو نبودی، تو ندیدی چه به روزم آمد
پنجه انداختم از هیچ به هیچی مطلق
عُق زدم در بغلِ باکره ی چند ورق
بعد تو عشق من این کاغذ و خودکار شده
این همه شعر مزخرف که تَل انبار شده
ماشه ات را بچکان! طعمه ی تابوت شوم
و تمامم بکن... آنگونه که مبهوت شوم
✍️محمد_نیکروش
𝑵𝒊𝒌𝒓𝒂𝒗𝒆𝒔𝒉
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
عاشقانه ای بسیار زیبا و پر احساس بود