جمعه ۲ آذر
بیخیال شعری از ابوالفضل گیلانی
از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲ فروردين ۱۴۰۰ ۱۳:۲۳ شماره ثبت ۹۶۹۰۵
بازدید : ۱۵۵ | نظرات : ۷
|
دفاتر شعر ابوالفضل گیلانی
آخرین اشعار ناب ابوالفضل گیلانی
|
صدای ضربان قلبت
مثل نواختن صدای زندگی
من و قلبم و تمام وجودم
به امید این صدا زنده ایم
بی حس مثل آخر هفته
کردم همه آرزوهامو به دنیا نیومده ختنه
الان مرده اَن و ساعت ۳ تا ۴ هم مراسم ختمه
دلم تنگ شده برای خاطرات گذشته
ولی هر چی بود بلاخره گذشته
بهترین کار بازم همون گذشته
زندگی من همش توی آنچه گذشته
هر چی هم میشه میگن این سرگذشته
بابا این آب خیلی وقته از سر گذشته
بیخیال قدیم بیا از نو بسازیم دوباره
این بدن خسته بدون تو خماره
بدون تو اینجا پر از گرد و غباره
بدون تو میگذره ولی سخت
بدون تو اعصابم مثل قیمت دلاره
پپپبیخیال گذشته شو برگرد
گور بابای زمان و عقب گرد
نمیدونم کی نظرتو راجبم عوض کرد
اگر بگیرمش میکنم درمان مرضشو پس
بیخیال شو تا ولش کنم
بیخیال شو تا زیر دست و پام لهش نکنم
بیخیال شو تا دوباره نفس بکشم
بیخیال شو تا برای پرنده ها قفس نکشم
بیخیال شو تا دوباره نیاد هوس به چِشَم
نمیخوام همش طعم جدایی رو فقط بچشم
بیخیال شو تا با سیگار نفس نکشم
بیخیال میدونم ضربه خوردی
میدونم دلمو بخاطر یه حلقه بردی
بازی رو من شروع نکردم
من تلاش کردم ولی تو بُردی
بیخیال هر چی عقده
هر کی عقده داشته تا الان مُرده
بیخیال همه اشتباهات
مطمئن باش با
برگشتنت نمیکنی اشتباه باز
بیخیال نگو نبودی بی ایراد
نگو دوباره این رفتارا پیش میاد
که یهو بعد از هر حرفی کلمه عیش بیاد
بیخیال بیا دیگه نباشیم مثل قدیم تکراری
تو منو راحت ول کردی
ولی بخاطر کرونا تست دادی
ما به هیچ کس هیچ دِینی نداشتیم
ولی کور کورانه به این و اون قسط دادیم
بیخیال همه لج بازیا
بیخیال همه کج بازیا
تو دلمو نگه داشتی خوب رازیا
ولی خودت موندی ازم ناراضیا
پر شدی ازم سیر رفتی
ولی موقع برگشتن ناشتا بیا
برو که من دارم آشنا زیاد
سطل آشغال نداره به آشغال نیاز
مقایسه ات نمیکنم با هیچ قیاص
چون تو کردی توی این خونه آخر قیام
قیامی که منو آتیش زد
باید نشونم میدادی مسیرو لاعقل بیراه
من شدم بعد رفتنت واقعا بیمار
موقع رفتن که چیزی نگفتی
موقع برگشتن لاعقل دلیل بیار
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و جالب بود
سال نو مبارک