شنبه ۳ آذر
خوردن گندم شعری از حسین هاشمی
از دفتر عشق مجازی نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۵۱ شماره ثبت ۹۶۳۵۸
بازدید : ۲۸۴ | نظرات : ۹
|
آخرین اشعار ناب حسین هاشمی
|
حرف دل گفتن چو گندم خوردن است
کار دل هر لحظه ها خون خوردن است
گندمی خورده بهشت را ترک گفت
حرف دل گفتم مرا پس ترک گفت
ترک جنت گفت زمینی شد پدر
ترک من کرد من شدم چون دربدر
نیستی و از زندگی خسته شدم
در جوانی پیر و پر بسته شدم
نیستی و چشمت نمیبیند مرا
دست لرزان مرا یکبار نمیگیری چرا
خرمن عشق مرا آتش زدی سوزم هنوز
بین خود باشد بدان چشمم براهت هست هنوز
من امیدم هست که برگردی به آغوشم یروز
دست رد من میزنم برسینه مرگ زنده ام امابزور
روز و ماه و سال و قرن هم منتظر باشم بدان
روز برگشتت نگویم که چرا دیر آمدی نامهربان
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.