سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        گلی ازجنس بوسه

        شعری از

        محمدرضا کیقبادی متخلص به قباد

        از دفتر باران نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۹ ۱۴:۵۸ شماره ثبت ۹۶۰۹۲
          بازدید : ۲۵۷   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمدرضا کیقبادی متخلص به قباد
        آخرین اشعار ناب محمدرضا کیقبادی متخلص به قباد

                                     گلی از جنس بوسه
        دوباره صبح دیگر
        در آن مسیر مدرسه
        انتهای کوچه بن بست
        نگاه ما به یکدیگر گره می خورد
        چه روزای قشنگی بود.
        درآن اردیبهشت سبز و گل پرور
        من و او دستمان در دست یکدیگر
        چه با احساس و رویایی
        ز فرداها سخن گفتیم
        طپش ها وصداهای ،
        دو قلب صاف به دور از هر چه آلایش
        گواهی بود، ز عشقی پاک
        در آن لحظه چنان آن 
        گونه های دخترک از شرم 
        سرخی رنگ ملیحی داشت
        که لب هایم تحکم کرد
        گلی از جنس بوسه
        بچینم از رخ نازش
        نگاهی سخت و پرسشگر به دنبال من و او بود
        در آن ایام تمام دلخوشی ها
        برای ما رقم میخورد
        و لذت ها تواتر داشت
        ولی ناگه چنان طومار عشق ما به هم پیچید
        که انگاری شقایق ها تمامی زرد و خشکیدند
        تو میدانی کدامین حادثه سر زد؟
        تعصب!!!!
        تعصب عین طوفانی بساط ما دگرگون کرد
        پدر آن دختر بیچاره اش را و من ،
        این بانی پیوندمان را ،
        چه بی پروا میان یک جماعت،
        سرزنش ها کرد و توهین ها
        از آن پس مانع دیدار ما گشتند.
        دخترک شیدای من افسرده گردید
        و دیگر هیچگاه 
        ندیدم چهره ی زیبای او را
        ولی آن خاطراتش،
        با من و در من درون سینه ام
        پیوسته می رقصد.
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3