سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        خنجر آشنا

        شعری از

        سيد هادی حسینی(هادی)

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۹ ۱۶:۳۰ شماره ثبت ۹۴۲۹۹
          بازدید : ۵۱۴   |    نظرات : ۴۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سيد هادی حسینی(هادی)

        آشنایان به دلم خنجر خصمانه زدند
        پشت پا بر من درمانده دیوانه زدند
        اشکم از دیده چو سیلی ره دریابگرفت 
        تا که دیدم به شبم طعنه رندانه زدند 
        شدم انگشت نمای شب یک شهر غریب 
        همه بر شرح دلم خنده مستانه زدند 
        من که با دست صداقت به رفاقت رفتم 
        پس چرا پشت به من تکیه به بیگانه زدند 
        همه دخلم به خراجی که به یغما بردند 
        از سر طعنه به فقرم خُم شاهانه زدند 
        لانه بر شاخه کاجی به امیدی بردم
        به بن شاخه تبر را چه حریفانه زدند 
        خسته از ناکس و کَس کنج خرابی رفتم 
        شعله بر سقف و در خانه ویرانه زدند 
        شدم آواره چو مجنون بیابان گردی
        قصه ام بر سر هر کوی به افسانه زدند
        دشمنان را نکنم سرزنش از تیر جفا 
        که کمان را به مقابل و نه دزدانه زدند 
        برق شمشیر زبیگانه نشد فائقِ من  
        آشنایان به دلم خنجر خصمانه زدند 
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        چهارشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۹ ۱۵:۰۴
        به نام او که سرایش آموخت!

        درودی دوباره جناب هادی بزرگوار!

        شعرتان چنان که پیشتر نیز بیان شد، بسیار دلنشین است و به همین جهت بدان لایک دادم.

        سرشار از صور خیال؛ و بسیار مصوّر و زیبا و شاعرانه است و اساس شعر یعنی همین حسّ گیرا و زیبایی که منتقل می‌فرمایید.


        امّا چون در پاسخ به نظر، با بزرگواریِ تمام، جویای دیدگاه نقدی شده‌اید، یک کوچولو نقد می‌نویسم ولی همچنان شعرتان برایم دل‌انگیز و زیباست.

        وزن شعرتان فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن است که در برخی از مصراع‌ها، به درستی از اختیار شاعری استفاده کرده‌اید و اولین رکن فعلاتن را به فاعلاتن و نیز گاهی فعلن پایان مصراع‌ها را به فع‌لن تبدیل نموده‌اید.

        فقط در این مصراع:
        که کمان را به مقابل و نه دزدانه زدند
        که حرف واو در وسط جمله آمده، شاید یک خوانده (مقابل وَ) را (مقابِل وُ) بخواند و وزن لعزش یابد. چون در این صورت با توجه به وزن شعر، هجای کوتاهِ (بِ) در مقابل یک هجای بلند قرار می‌گیرد.
        به نظرم برای پیش نیامدنِ چنین حالتی، دو راهکار دارید:
        ۱_ که کمان را به مقابل؛ وَ نه دزدانه زدند
        ۲_ که کمان را به مقابل؛ نه به دزدانه زدند
        که البته حس می‌کنم روش دوم صحیح‌تر و گیراتر باشد.
        ***

        مورد بعدی قافیه‌های شعرتان است که در اکثر موارد پسوندِ صفتِ نسبیِ (انه) را به انتهای اسم و یا صفتی افزوده‌اید و قافیه ساخته‌اید.
        قافیه‌های درست:
        دیوانه
        بیگانه
        ویرانه
        افسانه
        قافیه‌های ساخته شده بر اساس اسم و یا صفت+ انه=
        خصم+ انه= خصمانه
        رند+ انه= رندانه
        مست+ انه= مستانه
        شاه+ به انه= شاهانه
        حریف+ انه= حریفانه
        دزد+ انه= دزدانه
        تکرارِ خصمانه در بیت پایانی که رد‌المطلع نموده‌اید.
        ***
        ملاحظه می‌فرمایید که هیچ کدام از کلمات اخیر، بدونِ اضافه شدن به (انه) هم‌قافیه نیستند. شما در نهایت یک بار می‌توانید یکی از واژگانی را که صفت نسبی هستند، استفاده کنید و در بقیه‌ی موارد می‌توانید بنا به مصلحت بیت و معنی‌ای که مدّ نظرتان هست از واژگانی که در آنها (انه) الحاقی نباشد و جزو اصلی کلمه باشد، استفاده بفرمایید؛ مانند همان واژگانِ (دیوانه)؛ (بیگانه)؛ (ویرانه) و (افسانه) که مورد کاربرد قرار داده‌اید و یا واژگانی؛ چون: (خانه)؛ (کاشانه)؛ (شانه)؛ (لانه)؛ (دانه)؛ (پروانه)؛ (پیمانه) و...

        درود بر احساس زلالتان خندانک
        شاعرانه‌هایتان ماندگار! خندانک
        حدیث ابراهیمی (سوگند)
        حدیث ابراهیمی (سوگند)
        چهارشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۹ ۲۱:۳۹
        درود بی پایان به شما استاد عزیز خندانک خندانک خندانک
        فیض بسیار بردم از آموزش خوب شما خندانک خندانک خندانک

        سایه‌تان مستدام به مهر خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سيد هادی حسینی(هادی)
        چهارشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۹ ۲۲:۱۶
        درود استاد عذر خواهی می کنم از زحمتی که ایجادشد و تشکر می کنم از مطالب ارزنده ایی که فرمودید
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        دوشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۰ ۲۱:۲۳
        به نام او که سرایش آموخت.

        نگاهی به آرایه‌های ادبی غزلِ (ماه کنعانی)
        شاعر: سید هادی حسینی (هادی)
        اشتراک گذاشته در سایت ادبی شعر ناب،
        با شماره ثبت ۹۷۰۳۶، در لینک زیر:

        https://sherenab.com/poem/97036/%D9%85%D8%A7%D9%87-%DA%A9%D9%86%D8%B9%D8%A7%D9%86%DB%8C


        بسم الله الرحمن الرحیم 

        کاش یک شب کلبه ی ماهم چراغانی شود 
        تار و  پودِ جانمان از عشق عرفانی شود 

        کاش یک شب با عصای دست موسای کلیم 
        فتحِ بابی در دلِ دریای طوفانی شود 

        کاش یک شب با نسیمِ عِطر و بوی جامه اش 
        چشمِ نابینای ما از شوق بارانی شود 

        کاش صبحی حالمان فارغ زهر درماندگی
        سرخوش از جامِ وصالِ ماه کنعانی شود 

        در نمازش آید آن روح القدس شاید دمی
        رفع ابهامی ز قلب شیخ نجرانی شود 

        با همه این روسیاهی کاش چشمان دلم 
        لایق دیدار و درک یوسف ثانی شود

        سخت شد این زندگانی با وجودت پشت ابر
         با همه احسان و الطافی که ارزانی شود 

        سخت تر از روزگارم دل پریشانم اگر
        دفتر عمرم تمام و شام هجرانی شود

        سیل مشتاقان و چشمِ عاشقان منتظر 
        شد معما غیبت ماهی که طولانی شود 

        از خدا خواهم به هرجمعه که شاید جمعه ایی
        خاک پایت سرمه ی چشمان ظلمانی شود

        نیست (( هادی )) لایق دیدار اما ای خدا  
        حیف باشد یوسفِ زهرا که زندانی شود

        تقدیم به ساحت مقدسش( عج ) 

        ۱۴۰۰/۱/۷

         
        شعری سرشار از حسّ ناب انتظار.
        همراه با وزنی روان:
        فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن


        و آرایه‌های ادبی زیبا که در تمام ابیات شعر جاری‌‌است و از دیدگاه آرایه‌شناسی، عملا می‌تواند کلاسی برای شاعران نوآموز عزیز باشد؛ از جمله:

        _ چراغانی: استعاره از نور مقدّس

        _ تار و  پودِ جان: استعاره مکنیه. 
         
        _ عصای دست موسای کلیم: تلمیح

        _ در دلِ دریا: واج‌آرایی.

        _ دلِ دریا: استعاره‌ی مکنیه و تشخیص.
         
        _ بوی جامه‌اش... چشمِ نابینا...:
        تلمیح به ماجرای یوسف و یعقوب که در آیه‌ی ۹۳ سوره‌ی يوسف بدین‌گونه به آن پرداخته شده است:
        اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هَٰذَا فَأَلْقُوهُ عَلَىٰ وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا وَأْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ.
        ﺍﻳﻦ ﭘﻴﺮﺍﻫﻨﻢ ﺭﺍ ﺑﺒﺮﻳﺪ ، ﻭ ﺭﻭﻱ ﺻﻮﺭﺕ ﭘﺪﺭم ﺑﻴﻨﺪﺍﺯﻳﺪ ، ﺍﻭ ﺑﻴﻨﺎ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺧﺎﻧﺪﺍﻧﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺰﺩ ﻣﻦ ﺁﻭﺭﻳﺪ.

        _ جامِ وصال: تشبیه بلیغ.

        _ ماه کنعانی: استعاره از یوسف و در اینجا استعاره از یوسف پنهان زهرا (س)، یعنی مهدی موعود (عج).

        _ اکثر‌ا در هر بیتی بین بیشتر واژگان، مراعات نظیر وجود دارد.

        _ در نمازش آید آن روح القدس شاید دمی
        رفع ابهامی ز قلب شیخ نجرانی شود 
        خلاصه بگویم:

        ضمن این‌که واژگانش، یادآور این بیت معروف حافظ است که:
        در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد
        حالتی رفت که محراب به فریاد

        تلمیحی است به ماجرای پیامبر و مسیحیان نجران که شرحی از آن را می‌توان در لینک زیر خواند:
         
        https://www.google.com/amp/s/www.mehrnews.com/amp/3778990/
         
        _ با همه این روسیاهی کاش چشمان دلم 
        لایق دیدار و درک یوسف ثانی شود
        حس می‌کنم اگر به جای (همه این) واژگانی؛ چون: (تمامِ) و یا (وجودِ) بیاید هم‌ مفهوم گیراتر می‌شود و هم مشکل آوردن (این) برای وزن پر کردن رفع می‌گردد.
        _ روسیاهی: کنایه از بدبختی و گناهکاری.
        _ چشمان دل: استعاره‌ی مکنیه و تشخیص.
        یوسف ثانی: استعاره از امام زمان (عج)

        _ عبارت کناییِ: با وجودت پشت ابر:
        غایب از نظر بودن را می‌رساند.

        _ سخت‌تر از روزگارم دل پریشانم اگر
        دفتر عمرم تمام و شام هجرانی شود
        مراعات نظیر جاری‌ست بین واژگان:
        روزگار، عمر و شام.
        دفتر عمر: تشبیه بلیغ.

        _ سیل مشتاقان: تشبیه بلیغ.

        _ شد معما غیبت ماهی که طولانی شود
        ماه: استعاره از امام زمان (عج)

        نکته:
        در تایپ واژه‌ی نکره‌ی (جمعه‌ای) یک (ی) بیشتر نمی‌خواهد.

        _ خاک پایت سرمه‌ی چشمان ظلمانی شود:
        کنایه از روشنی‌بخشی و بیناشدن چشم.
         
        _ یوسفِ زهرا:
        استعاره از امام زمان (عج)

        پ. ن:
        با توجّه به این‌که در صفحه‌ی اصلی غزلِ (ماه کنعانی) گزینه‌ی نقد فعال نبود، به جهت پرمحتوا بودنِ شعر، در صفحه‌ی جاری پیرامون آن نوشته شد.

        زهرا حکیمی بافقی، نهم فروردین ماه ۱۴۰۰
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        دوشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۰ ۲۲:۲۰
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۴۰۰ ۰۰:۰۵
        درود بانو وسپاس بیکران از نقدی طولانی که بر این شعر نوشتید ایراد های وارده هم حتمامد نظر خواهد بود باز هم تشکر ویژه از همراهی مستمرتان در شعر ناب می اموزم از محضر تان قطعه ایی هم تقدیم شما
        غیر یک حرف که ناگفته نهاد
        هر چه خود داشت بیاموخت مرا
        قدر استاد نکو دانش را
        حیف که استاد نیاموخت مرا
        پیروز و سربلند باشید سالی سرشار از خیر وبرکت را برایتان مسئلت دارم
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۹ ۰۹:۰۳
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و گلایه آمیز بود خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۱۳:۵۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۱۳:۵۸
        درود بزرگوار خندانک


        بسیار دلنشین سرودید خندانک


        آوای دلتان شاد خندانک
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۱۹:۳۶
        درود استاد نظر تان برایم ارزشمند بود زیبا می شد اگر ایرادی داشت قلم می زدید
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۱۹:۲۱
        خندانک
        درودبرشما خندانک
        زیباقلم زدید خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        عليرضا حكيم
        چهارشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۹ ۲۳:۲۲
        درود
        شعری خوب مزین به نقد بانو حکیمی بافقی خندانک
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سيد هادی حسینی(هادی)
        جمعه ۳ بهمن ۱۳۹۹ ۱۷:۳۳
        درود بر شما ممنون
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        دوشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۰ ۲۲:۲۲
        بسیار زیبا
        درود
        لذت بردم...🌿🥀🌿🥀🌿🥀🌿🥀🌿🥀🌿🥀
        در پناه حق
        آشنایان به دلم خنجر خصمانه زدند
        پشت پا بر من درمانده دیوانه زدند
        بسیار زیبا.
        خندانک
        سید محمدرضا لاهیجی
        شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۹ ۱۴:۵۶
        ‍ سلام به شکلی که
        از زبانِ ناگهانیِ اتفاق
        نیفتاده است

        سلام به اندازه‌ای که
        حلاوتِ اندرزش
        از حماسه‌ی‌ یادِ نامِ اوست

        سلام به دفعاتی که
        پلک از عکاسی ماه وتالابِ خواب
        برمی‌گردد
        وَ رویِ روحِ خورشیدِ بیداری را می‌بوسد

        سلام به اَشکالی که
        کِیف می‌دهد به هندسه‌ی ابعاد
        به مهندسیِ اضلاع
        به درجاتِ مدرجِ زوایا

        سلام به جنسِ کلامی که
        تَر می‌بوسد
        تُرد می‌خندد
        تازه می‌گوید
        طعنه نمی‌زند
        متهم نمی‌سازد
        متلک نمی‌پَراند
        بر طبلِ رسوایی نمی‌کوبد،
        وَ تقوایِ تیله‌ی چشم‌ها را
        از سبز و آبی گرفته
        تا سیاه وخاکستری دوست دارد
        وَ مؤمن بر بالِ کبوتر است

        سلام به ابر وقتی‌که
        می‌گرید
        به موج وقتی‌که
        به اوج می‌رود
        به دریا وقتی‌که
        به آغوشِ ساحل می‌پَرد
        به جنگل وقتی‌که
        سرِ گنجشگکان را به زانو می‌گیرد
        به کوه وقتی‌که
        دردِ بی آشیانیِ عقاب را تسلا می‌دهد
        به آتش وقتی‌که
        قلبِ داغِ تنگش به‌حالِ زمین می‌سوزد
        وَ گرما می‌بخشد
        به باد وقتی‌که
        در گوشِ درخت
        گوشواره‌‌ای از شعر آویزان
        یا نغمه‌ی داوودی می‌خواند
        به سنگ وقتی‌که
        ناقوسِ خاموشی‌اش را جار می‌زند

        سلام به رسالتِ قاصدک
        به نبوّتِ اطلسی
        به پیغمبریِ پوپک
        به پیغامِ هدهد و کوکو

        سلام به سلامتِ خورشید
        به عافیتِ ماه
        به رفاقتِ ستاره
        به کهکشانِ راه شیری

        سلام بر هرچه وآنچه هست،
        نیست
        بوده است
        خواهد بود
        پدید آمده
        یا جدید می‌آید

        سلام به تو
        عشق
        خدا
        وَ زندگی

        ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
        سیدمحمدرضالاهیجی
        ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سيد هادی حسینی(هادی)
        شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۹ ۲۳:۰۹
        سلام ودرود براستاد لاهیجی عزیز سید بزرگوار و تشکر ازشما
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۱۳:۵۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        امید کیانی (امید)
        شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۹ ۲۱:۴۰
        درودهـا...

        احــســنــــت 👌 قلم زیباتون مانا🍃✅

        حضورتـــــــــون سبـــــــــزو زیبا🍃
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۱۳:۵۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سيد هادی حسینی(هادی)
        جمعه ۳ بهمن ۱۳۹۹ ۱۷:۳۹
        ممنون از لطف شما
        ارسال پاسخ
        مجتبی شهنی
        پنجشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۹ ۲۱:۲۱
        درود فراوان
        بر شما
        بسیار بسیار
        عاااااالی

        قلمتان توانا
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۱۳:۵۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سيد هادی حسینی(هادی)
        جمعه ۳ بهمن ۱۳۹۹ ۱۷:۳۸
        درود استاد ممنون
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        جمعه ۲۶ دی ۱۳۹۹ ۰۱:۰۹
        درود بر شما ادیب بزرگوار خندانک خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۱۳:۵۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سيد هادی حسینی(هادی)
        جمعه ۳ بهمن ۱۳۹۹ ۱۷:۳۸
        درود استاد منمون
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۰۷:۴۶
        سلام جناب غزلی
        بسیار زیبا و روان
        سروده اید دورود بر شما
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۱۳:۵۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سيد هادی حسینی(هادی)
        جمعه ۳ بهمن ۱۳۹۹ ۱۷:۳۷
        ممنون از لطف شما
        ارسال پاسخ
        درویش حسین ندری
        سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۱۰:۲۳
        عرض ادب

        عاااااااااااااااااالی سرودید احسنت بر شما

        قلمتان نویسا

        🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۱۳:۵۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        حدیث ابراهیمی (سوگند)
        سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۱۱:۲۵
        دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند

        درود استاد بزرگوار خندانک خندانک خندانک
        غزلتان چنان دلنشین بود که شور غزلهای حافظ را به دل انداخت خندانک خندانک خندانک

        قلمتان همواره سبز باد خندانک خندانک خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۱۳:۵۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سيد هادی حسینی(هادی)
        جمعه ۳ بهمن ۱۳۹۹ ۱۷:۳۷
        ممنون از لطف شما
        ارسال پاسخ
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سيد هادی حسینی(هادی)
        جمعه ۳ بهمن ۱۳۹۹ ۱۷:۳۷
        ممنون از لطف شما
        ارسال پاسخ
        آرمان پرناک
        سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۱۴:۱۶

        خندانک خندانک خندانک
        بهنود کیمیائی
        سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۱۵:۱۳
        درود فراوان
        برشما
        بسیار بسیار
        عالی بود
        دستمریزاد لذت بردم
        سبز باشید🍃
        سبز بمانید🍃
        قلمتان توانا✏
        👍👍👍
        🌷
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سيد هادی حسینی(هادی)
        جمعه ۳ بهمن ۱۳۹۹ ۱۷:۳۶
        درود بر شما ممنون
        ارسال پاسخ
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۱۶:۰۵
        درود جناب حسینی
        زیبا سرودید
        برگ زندگیتان همیشه سبز
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سيد هادی حسینی(هادی)
        جمعه ۳ بهمن ۱۳۹۹ ۱۷:۳۶
        درود بر شما ممنون
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۱۶:۲۶
        سلام
        شاعرو استاد گرامی
        زیبا قلم زدید
        شعربسیارباارزش وزیبایی بود
        درود بیکران برشما
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۱۹:۳۳
        درود بر شما استاد عزیز نظرتان برایم ارزشمند است
        ارسال پاسخ
        سمانه هروی(خراسان)
        سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۱۸:۵۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سهیل خواجوند مانی
        سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۲۱:۴۴
        درود بر شما
        بسیار زیبا سرودند
        مرسی و صد آفرین
        استاد عزیز
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سيد هادی حسینی(هادی)
        جمعه ۳ بهمن ۱۳۹۹ ۱۷:۳۵
        درود بر شما ممنون
        ارسال پاسخ
        علی اکبر قورچیان
        جمعه ۳ بهمن ۱۳۹۹ ۲۳:۴۹
        بسیار زیبا سرودید
        لذت بردم درود بیکران برشما
        طبعتان روان خندانک خندانک
        سيد هادی حسینی(هادی)
        سيد هادی حسینی(هادی)
        شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹ ۰۰:۱۳
        درود و تشکر از همراهی تان
        ارسال پاسخ
        شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۹ ۱۲:۳۰
        شدم انگشت نمای شبیک شهر غریب
        همه بر شرح دلم خنده مستانه زدند
        من که با دست صداقت به رفاقت رفتم
        پس چرا پشت به من تکیه به بیگانه زدند

        سلام و درود بیکران به شما جناب حسینی ارجمند

        زیبا بود شعرتان و لذت بردم

        قلم تان نویسا

        و

        سایه مهرتان مستدام

        🌹
        🌹
        🌹
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۱۳:۵۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7