جمعه ۷ دی
|
آخرین اشعار ناب مهدی ترابی
|
خار و خاشاک و این دل من ؟؟؟
عشق ناپاک و این دل من؟؟؟
من که بد نشدم خالق دل من !!!
این چه محصولی از حاصل دل من ؟؟؟
خار و خاشاک و این دل پاک؟؟؟
قلب صاف و شکسته ی دردناک؟؟؟
زندگی کام شیرین تو کووو؟؟؟
زندگی راه فرهاد تو کووو؟؟؟
عاشقی زیر پای اسبان مرد
راهزنی از عشق در بیابان مرد
گرگ عقرب گزیده در خیابان مرد
خودکشی کار انسان نبود که شد
مرگ انسانیت نبود که شد
در کنار شوهرش عاشق
در کنار شوهرش لایق
دور میشود مرد از خانه , یکی
از در پشت میشود وارد
وای امان ازین درد بی پایان
وای امان ازین همه سرطان
وای امان از خدای خواب قصه
وای امان از درد مرد پر غصه
وای امان ز مردم ناپاک
درد عشق درد یک نفر که نبود
عشق من برای یک نفر ک نبود
دختر آرزو به بستر خویش
یاد او سر به سر به بستر خویش
خویش را چه کرده ام تو بگوووو
کنج ازلت چه دیده ام تو بگوووو
لعنت و هزار لعنت باد
صد هزار بار لعنت باد
خار و خاشاک را داده ام بر باد
این لیاقت من ادم نیست
زندگی لایق این همه من نیست
از منی چه ساخته ای خالق من
این که اورده ای چرا ادم نیست؟؟؟
من دگر نمی کشمت دنیا
طاقت کشمکش ندارم من
من روانم پریش دارد و با
این روان پریش می میرم من ...
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
غمگین و زیبا بود