يکشنبه ۴ آذر
رهزن زندگی شعری از آرزو نامداری
از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹ ۰۰:۴۵ شماره ثبت ۹۳۱۸۰
بازدید : ۱۶۲ | نظرات : ۱۵
|
آخرین اشعار ناب آرزو نامداری
|
باز هم شب شد و من
به گذشته سفر کردم
عجب سفری بود
سفری تلخ و پر از حادثه
رهزن ها دارو ندارم را بردند
زندگی چهل ساله ام را به دار آویختند و
من در اول راه پیری برگشتم به نقطه صفر
صفری که بدترین نمره زندگیم بود
و روزگار باز مرا ضربه فنی کرد
اما به توبگویم روزگار
زیاد به خودت مغرور مشو
من دست بردار نیستم و
آخر ضربه ات خواهم کرد
گرجه یک روز
از زندگیم باقی بماند
ببین و تماشا کن
و تاریخ را برای آینده گان
به دروغ نیامیز
یکبار هم که شده
مرد باش و اقرار کن
اقرار کن که
سوسن ها و تسترن ها هم روزی پیر خواهند شد
و دوباره روز از نو روزی از نو
|
نقدها و نظرات
|
سلام استاد مهربان ممنونم از همراهی همیشگی پاینده باشید | |
|
سلام بزرگوار جناب فتحی از حضورتون سپاسگزارم پاینده باشید | |
|
سلام استاد گرامی از محبت شما بی نهایت سپاسگزارم پاینده باشید | |
|
سلام جناب شریفی بزرگوار ممنون از نگاهتون پاینده باشید | |
|
سلام جناب قنبر پور بزرگوار ممنون از حضورتان به روی چشم بعد از این حتما خلاصه ای خواهم نوشت پاینده باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بود
دستمریزاد