درد دارد میبرد آرام جانم، ای خدا
میزند تیشه به مغز استخوانم، ای خدا
آخر این تب لرزه ها کار خودش را می کند
در مصاف درد، دیگر ناتوانم، ای خدا
جانم از آشفتگی های خودم میسوزد و
تیرگی عارض شده بر دیدگانم، ای خدا
حس بویایی ندارم در مشامم گوئیا
مزّه ی نان و غذا رفت از دهانم، ای خدا
سینه ام آکنده است از درد و ، همچون زورقی
میدهد امواجی از سرفه تکانم ، ای خدا
این نفسهایی که من دارم ، نفسگیر است آه...
خشك شد از حلق و نایم تا زبانم ، ای خدا
درد بیماری مرا بس نیست؟ یارب پس چرا؟
دردی از بی همدمی دادی نشانم ، ای خدا
ظاهرم با اینکه آرام است اما غالبا
از درون ، همسان یک آتشفشانم، ای خدا
من به تنهایی و رنج خویش عادت کرده ام
همدمی کو بشنود، درد نهانم، ای خدا
سخت بیمارم ولی با عشق درمان میشوم
عشق ، تنها میدهد تاب و توانم، ای خدا
با کرونا دست و پنجه نرم کردن مشکل است
عشق باید تا مگر ، زنده بمانم، ای خدا
۹۹/۹/۹
#فهيمه_منصورى
#كرونا
پروردگارا، سایه ی شوم ویروس منحوس کرونا را از سر دنیا کم کن و بر تن تمامی بیماران، جامه ی عافیت بپوشان.آمین🙏
مناجاتی بسیار زیبا و شورانگیز بود
امید که هر چه زود تر شر کرونا از سر مردم کم شود