جمعه ۲ آذر
برف سرد شعری از شنتیا شاه ولی
از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۹ ۰۹:۳۷ شماره ثبت ۹۲۳۵۲
بازدید : ۷۵۶ | نظرات : ۱۵
|
آخرین اشعار ناب شنتیا شاه ولی
|
برف سردی که سخت می بارید
چای گرمی که سردش می شد
ابر تاریکی که ره می پیمود
هیزم سردی که گرمش می شد
عَطَش چوب معلم که فزون می گردید
به تنبیه من و چند مجرم
برف سردی که سنگینی می کرد
بر سر چوبی چندین طارم
نگاه سرد آموزگار
که رقم می زد سکوتی سرد را
وِز وِز مگس خانه به دوشی اما
به هم می زد سکوت محض را
معلم دیکته می کرد به ما
بنویسید سیستان
نوشتم فقر بی پایان
بگفتا که نویس خوزستان
نوشتم عاشقی در زندان
-تهران را نویسید سر خط
نوشتم از سکوتی پر حرف
-نویس از چهارمحال سرد
نوشتم از بهاری پر برف
معلم بر لبش جاری ساخت:
نویس ایران ما آزاد است
دفتر سیمی املا به سکوتی تن داد
جوهر آبی خودکار
سخنش پایان داد
مگس خانه به دوش
جز جز هیزم سرد
گوشم از من نشنید
جز سکوتی پر درد
دفترم ساکت ماند
قلمم چیزی نگفت
اشک من جاری شد
چشم من حال دلم را باز گفت
|
|
نقدها و نظرات
|
درود بر شما استاد گرانقدر سپاس از لطف شما و سخنان ارزشمندتان امیدوارم که لیاقت این همه لطف و بزرگواری شما را داشته باشم | |
|
درود بر شما سپاس از حضور گرمتان | |
|
تو بهترین سید شعر ناب | |
|
سپاس فراوان | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
💐💐💐💐
واقعا عالی بود
برف سردی که سخت می بارید
چای گرمی که سردش می شد
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐