ژن درمانی

درود استاد عزیز
بسیار زیبا و دلنشین بود
دستمریزاد
موفق باشید

سلام و درودها بر ادیب وارسته جناب جمعی بزرگوار
خیلی خوشحالم که توفیق رفیق راهم شدو توانستم دوباره شعری زیبا از کلام درفشان شما بخوانم و بیاموزم و لذت ببرم
دستمریزاد استاد عزیزم
مانا و تواناباشید و سایه پراز مهرتان مستدام

تا دل کند راز و نیاز، پهنای سینه جا نماز
درسجده ات خوانم قنوت، با نیتِ شیطانی ام

 

 سر در پی ِانکار دل،  دل مهربانی می کند
من هم چو دیگرعاشقان، مشغول ژن درمانی ام



درودهااا استاد جمعی عزیز و بزرگوار

بسیار زیبا و عالی سرودید مثل همیشه
قلمتان نویسا و چشمه ی زلال اندیشه تان هماره جوشان
پیروز و پایدار باشید

درود فراوان جناب جمعی ادیب گرانقدر ووارسته 🌷
بسیار زیبا وسرشار از احسا س وپر محتوا 🌷
دستمریزاد 🌷
سلامت وپایدار 🌷
در پناه حق 🌷

سلام و عرض ادب و احترام و ارادت
استاد ودوست بسیار ارجمندم
حضرت جمعی ادیب و شاعر گرانقدر
همیشه از طبع و اندیشه ی تابناکتان بهره برده ام
اشعار جنابعالی در هر سبک و سیاقی اندیش مندانه
وبه تمام معنا قابل تامل و تفکرند و دلنشین
بسیار خرسندم که هستید و می سرایید
به قول وتکیه کلام استادم
بامهر و ارادت فراوان
سلامت باشید و سعادت مند

تو آمدی که جهان شاعرانه تر باشد
سرود سبز تغزل ترانه تر باشد

تو آمدی که هیاهوی واژه های غزل
چکامه سربدهد عاشقانه تر باشد
نسرین حسینی
درودها برشما حضرت استاد جمعی گرامی همچون همیشه
بسیار زیبا بود ودلنشین
عاشقانه هایت ماندگار برقرار باشید به مهر یزدان پاک

سلام ودرود شاعرگرانقدرشعرزیبایی سرودیدقلمتان همواره پرتوان باد

سلام وارادت
درود بر شما
لایک شدید
🌷 🌹

درود بیکران
بسیار متفاوت گیرا زیبا و دلنشین سروده ای بود
احسنت بر شما استاد گرانقدر
پیروز و سربلند باشید انشاالله

سلام
هزاران درود برشما
شاعر بزرگ غزل سرا

سلام و درود استاد جمعی عزیز
به به چه غزلی
درود به این احساس شریف
درود به ابن طبع زلال

مشغول نافرمانی ام

اما شعر، با وزن دوری مستفعلن مستفعلن، مستفعلن مستفعلن
آهنگ در اینگونه اشعار بسیار دلنشین می شود
بویژه اگر این موسیقایی در خدمت شعر باشد مانند این غزل غوغا می کند.
سلول من آغوش تو، خوانم غزل در گوش تو
ویژگی دیگر این است که مزین است به قافیه درونی و این شعر بسیار زیبا کرده
در سایه سار گیسویت، عاشق ترین زندانی ام
به به خیلی زیبا، هم سایه سار قائل شدن برای گیسو زیباست و هم اینکه آغشته به واج آرایی است و هم زندانی این گیسو شدن
تا دل کند راز و نیاز، پهنای سینه جانماز
افزون بر زیبایی ها لفظی، زیبایی های معنوی غوغا می کند در این شعر،
راز، نیاز، جانماز: واج آرایی
نیاز و جانماز: قافیه درونی
دل، راز و نیاز، جانماز، پهنای سینه:مراعات نظیر
پهنای سینه جانماز: کشف شاعرانه، صور خیال، زیبایی های معنوی شعر
ایوب صبرم مرده است، دل آبرویم برده است
مرده و برده: قوافی درونی
ما در غزلی شاهد این انبساط قوافی و زیبایی های لفظی هستیم که اولا هیچ از زیبایی های معنوی نکاسته در ثانی قوافی اصلی شعر(ارزانی، زندانی، قربانی و....) در نهایت کمال و آغشته به ردیف ضمیر «ام» می باشد
این حجم وسیع از موسیقایی مخاطب را مسحور و شگفت زده می کند.
وقت قرارم دیر شد، دلداده ام دلگیر شد
رخساره ام دارد نشان، از حالت حیرانی ام

درود استاد جمعی عزیز، بی نهایت زیبا

جرمم جنون عاشقی ، تا عشق تو ارزانی ام
هم میل دلبر بوده است، هم نقشه ی آرمانی ام

با اندکی تخفیف می توان از اشکال وزنی واژه ی «آرمانی» گذشت، در سایر مصرع ها کوچکترین اشکالی نمی توان گرفت.

عشقت مرا تقدیر شد، برگردنم زنجیر شد
زنجیر شدن عشق برگردن: ایهام تناسب دارد.
زنجیر و زندان تناسب
زنجیر شد :ایهام تناسب، اولا معنای همان زندانی شدن را می دهد و در ثانی مخصوص عصر ما هست که جوان ها بعضا زنجیر در گردن می اندازند و چه بسا حرف اول معشوق هم بر پلاک زنجیر نوشته شده است
پیغمبرم زرتشت بود، شاهد قلم، انگشت بود
گرچه مسلمان زاده ام، شاعر به سبک مانی ام
خدایی در برابر عظمت این قلم غیر از شاهد بودن کار دیگری مگر می توان کرد؟ باید ایستاد نظاره گر باشیم و حیرت زده از زبان و بیان
از بلاغت و فصاحت
صادق ترین عاشق شدم، تا در غزل لایق شدم
درچشم تنگ زاهدان، رنگین گمان، الوانی ام
از کدام بیت یا مصرع، یا نیم مصرع می توان به سادگی عبور کرد؟
هر مصرع ما را می برد تا عمیق ترین مفاهیم
صادق ترین عاشق
در چشم تنگ زاهدان، رنگین کمان الوانی ام
واقعا نمیشه چیزی گفت، نه این که نخواست، دنیایی از حرف و هنر در چند واژه
درسجده ات خوانم قنوت، با نیتِ شیطانی ام
چه پارادوکسی، با نیت شیطانی ام
حالا این شیطانی با قربانی و نافرمانی که دیگر قوافی این شعر خجسته هستند آن چنان بهم پیوسته اند که علاقه ابیات شعر را بهم هر چه بیشتر می کنند و کار توضیح و تفسیر را دشوارتر و دشوارتر وقتی که وقتی تلمیح و استعاره و دنیایی از حرف حروف را بخواهی واگویه کنی
اصلا زبان شعر یعنی همین، اگر قابل بیان می بود شعر نمیشد
معنی در ظرف واژگان درنمی آید
سر در پی ِانکار دل، دل مهربانی می کند
من هم چو دیگرعاشقان، مشغول ژن درمانی ام

استاد جمعی عزیز تازگی و طراوت اشعارتان بسیار دلنشین است و در هر شعر ما را غافلگیر می کند

قلمتان زنده به عشق

سلام ودرود استاد گرانقدر جناب جمعی
بزرگوار
بسیار عالی وزیبا

درودو سپاس بر سرکارخانم حدیث عبدلی بزرگوار و فرهیخته

حضورتان را عزیز می دارم و از محبتها و حسن نیت آن عزیز

گرامی صمیمانه سپاس گزارم

عشقت مرا تقدیر شد، برگردنم زنجیر شد
درسایه سار گیسویت، عاشق ترین زندانی ام

سلول من آغوش تو، خوانم غزل درگوش تو
آن قدر مستت می کنم، شاید کنی قربانی ام

درود بر شما استاد،بسیار زیبا بود
مانا باشید در پناه حق

پیغمبرم زرتشت بود، شاهد قلم، انگشت بود
گرچه مسلمان زاده ام، شاعر به سبک مانی ام

درود بی نهایت به شما 🌹🌹🌹

جناب جمعی ارجمند و والانگر

خیلی زیبا بود و شخصا لذت بردم

قلمتان ماندگار

و طبع روانتان مستدام