سلام و عرض ادب خدمت استادان گرامی
قبل از خواندن شعر این بنده ی حقیر یک توضیح کوتاهی
در مورد شعر هست که باید بگم
این شعر مکالمه ۲ نفر هست که بنده و شاعر بزرگ و گرانقدر خانوم گیتا منصوری انجام داده ایم
و _ بنده هستم و +ایشان هستند
امیدوارم که مورد توجه شما بزرگواران قرار بگیره. ممنونم
_گویم درد و بلایت به سرم،دلگیر مشو شیرینم
تو نمیدانی که از درد تو من صد ها بار میمیرم
+وز دردِ تو صد بار بمیرم هر روز
من باز بخواهم که هر لحظه بمیرم
_دل هراسان نگاه غمگینت اخم نکن این لحظه
کز دل است حرف لبم،من در دوری تو غمگینم
+اخمِ من چاره بخواهد جانِ شیرین سخنم
که سرا پای تو باشد همه شب بالینم
_مهر من جان بگرفت آن لحظه ی دیدارت
همه تن شُکر به محراب دلم زین تقدیرم
+در همه عمر مهر تو بود تقدیرِ شیرینم
من نفهمیدم چرا وصلِ تو شد تقدیرم
_تعبیر خواب هایم شدی چه حس لذت بخشی
آغوشم شد به نامت،بیا ای مالک تمام جانم
+در همه حال به سوی توست آمدنم
من با تو ندارم حتی خوابِ آرام هم
_وصل تو موصولِ عسل،توابع نگاهت
حیران و سیران توام،زندگی شد به کامم
+کامِ تو همیشه باشد عسلِ دفتر هایم
یک قدم زِ تو باشد طلای درگاهم
_تو خود زینت بخش خانه ای ز چشمانت
تو را من چه گوهری زینت بخشم جانانم
+زینتِ من ناتمام در قلب توست خونینم
میشود سر بدهم بوسه زنی موهایم
_آشفته دلم ز این دیدار تا دیدار بعدی
تو را در همه ی لحظه هایم میبینم
+دیدار کفایت نکند در جانم
هر لحظه آغوش بگیر مرا جانانم
_بوسه در پسِ بوسه،میبویمت در جانم
من حتی در خیالم هزار بار تو را میبوسم
+و خیالت تمامی ندارد در شب هایم
نشود صبح، نیایی، یادت نرود قرار هایم
_هر شب موسوم به خیالت لب دریاییم
مینوازم تار عشق و تو در نگاهم نوازشگر چشمانم
+لب دریا میروی آبشارِ سیاه داری
در همه شب ها برای تو جاریست گیسوانم
_آن دمی که باد در گیسوانت موج سواری میکند
من برای آغوش دوباره ات لحظه شماری میکنم
+لحظه ها را بشمار، دیدار را نزدیک میکنم
وز برای چشم تو، بوسه را حلال میکنم
فریدامیدی
گیتامنصوری
پایان
سروده مشترک بسیار زیبایی است