پنجشنبه ۶ دی
حرف دل شعری از سیدحامد علیپور
از دفتر شعر عاشقانه نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۷ آبان ۱۳۹۹ ۲۱:۳۶ شماره ثبت ۹۱۶۷۱
بازدید : ۲۱۱ | نظرات : ۴
|
آخرین اشعار ناب سیدحامد علیپور
|
خداوند با آن بزرگیش به شیطان رجیم فرصتی داد تا در ادامه حیاتباشد ماندم در این حکمت خدا که چرا اشرف مخلوقاتش این همه رنجورشده است از بس دروغ گوید از بس نفرین کند تا کی؟ من مرغی پرشکسته در عالمی تنها پس چرا خدای اشرف مخلوقات ما را چنین آفرید؟خدایی که کارش فقط چشم پوشی از ایرادهای مخلوقش هست ای کاشمخلوقش دلی پر از گذشت داشت ای کاش مخلوقش اهنگ غم را نمیآفرید من همچنان شب ها با اهنگ غم مخلوقاتش در فکر چاره ام اماچاره کو؟دردهایم قد دریا شده چشمهایم اهنگ غم روزگار،ساده گویم زدل گر مرا آفریدی گفتی دندان دادم سپس نان؟؟!!!پس کو آن نان؟پس کوآن دندانم؟از بس بندگانت با مشتهایشان مرا کوبیدن مگر دندان باقیمانده!؟ای خدای رحمان نا شکر نیستم بلکه غمی دارم ز دل آیا دلنوشتههایم عرش تو را تکان خواهد داد؟مادری دیدم بخاطر فرزندش همخوابیکرد تا آب فرزندش تامین شود آیا این است عدالت؟پدری دیدم زخمدستهایش نشد مرحم دردهایش این است عدالت؟صبر کن خداونداحرفهایم تمومی ندارد،تاجران را دیدم نه حرفی از بهشت گویند نهجهنمی،فقیران ز دست نا مهربانی روزگار را دیدم که پدری کلیه فروش ومادری تن فروش شده اند آیا این است عدالت؟خداوندا از تو چیزینخواهم جز ابرویی برای پدران و جز دلخوشی برای مادران،به ما گفتندنیکی کن تا آسمانی شوی به ما گفتند مرد باش تا نگهدار ابرو شوی بهما گفتن زن را ارامش ده تا رستگار باش،زن را ارامش زندگی را سامان باکدام دستها؟آیا این است عدالت؟خداوندا ما بندگانت مثل یه برده برایبرده ای بردگی میکنیم خودت بدان که جز تو نیست درد ما را مرحمیآخرت را نمیدانم بهشتی باشم یا جهنمی هر چه باشد،باشد فقط همهاین زندگی راست باشد
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
مناجاتی زیبا و رندانه بود
مبین مشکلات جامعه