امشب - چهارپاره 2

سلام و درود فرهیخته استاد جناب استکی بزرگوارم
خرسند شدم باری دیگر سپاسگذار و قدردان حضور سرتاسرمهرتان باشم
سایه مهربانی تان مستدام
و قلم زرین تان همیشه نویسا
در پناه حق

برادر عزیزم جناب صادقی بزرگوار سلام و درود تقدیمتان باد
آشنا شدن با شاعران توانا و والامقام سعادتیست که شکر خدا نصیب بنده شد
مایه افتخار ماشد سپاسگذاری و قدردانی کنم حضور شاعرانه و ادیبانه تان را
و برچشم گذارم بودن تان را

سایه مهربانی تان همیشه مستدام
و قلم فاخرتان همیشه نویسا انشالله

افتخاری بود برای بنده جناب ساری عزیز

سلام و درود استاد فرهیخته و ادیب فرزانه جناب شریفیان بزرگوارم
سپاسگذارهستم و ارج مینهم این بودن ارزشمندتان را
و برچشم میگذارم این بودن سرتاسر مهرتان را
سایه مهربانی تان مستدام
و قلم زرین تان همیشه نویسا انشالله

فرهیخته استاد بزرگوارم جناب عباسی مقدم
سلام و درود تقدیمتان باشد
سپاسگذاری میکنم این حضور ارزشمند دوباره تان را که مایه افتخار بنده گردید و البته قدردانم
قلم فاخرتان همیشه نویسا باشد انشالله

سلام و درود تقدیم شاعر توانا و زیبااندیش جناب مازیارعزیزم
سپاسگذار حضور ارزشمندتان هستم و البته قدردان
سعادت یافتم باری دیگر درمحضر خوبان هنر باشم

حقیقت موضوع شعر به شکلی پراکنده سروده شد و هربند آن به مفهومی کلی از اوضاع جهان و به خصوص داخل کشور پرداخته است
اگر خلاصه عرض کنم مفهومی عام نسبت به بیتفاوت بودن انسان در مشکلات اطراف خودش و
همچنین شکست بیشتر تئوری های تعریف شده برای آباد کردن دنیا و به اصطلاح ساختن یک مدینه فاضله اشاره دارد

بنده یک دوست بسیار مذهبی و صمیمی داشتم که چند سال پیش سکته قلبی کرد و فوت نمود
همیشه با ایشان خیلی درمورد جامعه و مردم بحث میکردیم
ایشان شاعر هم بودند و خیلی مرا تشویق میکردند
این شعربا کمی بال و پر گرفتن تبدیل به درددلی شد که یاد ایشان هم افتاده بودم

بازم از نگاه ادیبانه تان سپاس بی حد و حصر دارم
قلم زرین تان همیشه نویسا انشالله

ادیب گرانمایه جناب کریمیان بزرگوارم
سلام و درود تقدیم شماباد
سپاسگذار حضور ارزشمندتان هستم و البته قدردانم
و دوباره یادآوری میکنم شاگرد هم نیستیم چه برسد به استاد
شرمسار محبتان هستم همیشه
قلم زرین تان همیشه نویسا باشد انشالله

امید عزیزم سلام و درود تقدیم شما بزرگوار
و سپاس بی حدوحصر از نگاه پرمهر شاعرانه تان
بهترین ها را آرزومندم برایتان

و عالمی عذرخواهتانم بابت تاخیر در پاسخم
بازم ممنونم


سعادت مند شدم

هنربانوی ادیب خانم صباح گرانمهر
سلام و درود تقدیم شما گرانقدر
سعادت از مابود که لایق چشمان زیبای شاعرانه تان شدیم
باری دیگر

عالمی عذرخواهتانم بابت تاخیردر پاسخم
و شرمسار لطف و محبتتان هستم همیشه و همیشه

بهترین لحظات عاشقانه کنار ابیات شاعرانه برای شما هنرمند و ادیب فرزانه آرزومندم
شاگرد هم نیستم چه برسد به استاد

بازم ممنونتانم

هنر بانوی ادیب خانم فتحی گرانقدر
درود و احترام تقدیم شما بانوآفاق

سعادتمند شدم باری دیگر سپاسگوی لطف و محبت شاعرانه تان باشم

بهترین ها تقدیمتان باشد
و عالمی عذرخواهتانم بابت تاخیر در پاسخم

عالینگاهید و عالیمقام شاعر گرانمهر آقا مجتبی عزیزم
یک آسمان مهر کلام تان را سپاسگذاری میکنم
و یک دنیا عذرمیخوام بابت تاخیر در پاسخم
که واقعا شرمسار محبت عزیزانم هستم
قلم سبز و زیبای بهاری تون مانا و نویسا انشالله

مهرتان تابان
چشمهاتان باران

شاعر والامهر علیرضا جان
عالی حضور ارزشمندتان هست و بس
یک آسمان مرور زیبایتان را قدردانم
و بینهایت عذرخواهی میکنم بابت تاخیر در پاسخم
زنده باشین و قلم سبز و زیبای بهاری تون پاینده انشالله

مهرتان تابان
چشمهاتان باران

استاد مهدی پور عزیز
مهر کلام تان یک آسمان قدردانی میکنم
مفتخر شدم لایق چشمان خوبان هنر باشم
و جالب هست دنبال شیطان اکبر دیگری میگردم
تا مشکلات چند برابر شده جامعه را بر گردن ایشان
بیندازم
بازم ممنونم از محبت شما شاعر والامهر

بدرقه راهتان شعر تایید نشده ما باشد جهت انتشار
تقدیم با عشق:



#چهارپاره _تلخ _اجتماعی

هرشب به جای قبر خودم، شعر میکَنم
تا در کُمای پنجره ها زندگی کنم
با دفن واژه بوی تناسخ گرفته ای
برگرد لای حنجره ها زندگی کنم

در پنجه های وحشی ِ گرگی وطن نما
با جیغ و داد و اسلحه از من جدا شدی
مثل خدا که در بغلم زوزه می‌کشید
مابین برّه های مسلمان رها شدی

پشت موتور به عشق نجات "اصاله ام"
خود را سگِ مدافع بشّار کرده ام
حتی برای شادی قاضی "نِتانیاهو"
شال تو را بسیجی و دیندار کرده ام

وقتیکه اصل مذهب غارت شکنجه شد
ترویج موی لَخت تو پیشم مقدّس است
بازم نماز ِ شکر ِ گدایی به پا کنید :
ای ملتی که نذری شان ، آش کرکس است

گفتی حیاط خلوت زندان بهشت ماست
داخل ، برای فاتحه خواندن هوا کم است
اعدام مصنوعی، غم ماهانه می‌شود
اینجا برای پریود مهتاب ، جا کم است

گفتم کنار ِ باجه آزادی هستم و . . .
در آسمان چشم تو بیتاب بوده ام
یادش بخیر، با گل و شبهای کاغذی
دنبال تک ستاره بی‌خواب بوده ام

بعد از هزار و سیصد و اندی چَک و لگد
اثبات شد پرنده مزدور قلبمی
هرچند اعتراف تو از شعر من پرید
اما هنوز دختر مغرور قلبمی

چون در لباس دکلمه، جرّاح میشوی
با بغض ِ پانسمان شده ام ، فک بزن برو
بی معرفت، شبی تو بگو جای استوری
یک حرف عاشقانه که نه، تَک بزن برو !

مجید_ساری (باران)
بهمن_ماه_۱۴۰۲

استاد والامهر خانم صیاد عزیز
هرچند دزد واژه ها نیستم ولی مفتخر شدم
چشمان زیبای شما بانوی شعر را دزدیدم
و پای خط خطی های ناچیز آوردم
یک دریا حضور ارزشمندتان را سپاسگذاری میکنم
زنده باشین و برقرار و پاینده انشالله
و ایام زندگیتان سرشار از زیبایی عشق

بدرقه راهتان شعر تایید نشده ما باشد
که بیشتر تلخ اجتماعی بود تا سیاسی
بقول مهدی خداپرست ما اجتماعی نوشتیم
بر ما انگ سیاسی زدند
تقدیم با عشق :



#چهارپاره _تلخ _اجتماعی

هرشب به جای قبر خودم، شعر میکَنم
تا در کُمای پنجره ها زندگی کنم
با دفن واژه بوی تناسخ گرفته ای
برگرد لای حنجره ها زندگی کنم

در پنجه های وحشی ِ گرگی وطن نما
با جیغ و داد و اسلحه از من جدا شدی
مثل خدا که در بغلم زوزه می‌کشید
مابین برّه های مسلمان رها شدی

پشت موتور به عشق نجات "اصاله ام"
خود را سگِ مدافع بشّار کرده ام
حتی برای شادی قاضی "نِتانیاهو"
شال تو را بسیجی و دیندار کرده ام

وقتیکه اصل مذهب غارت شکنجه شد
ترویج موی لَخت تو پیشم مقدّس است
بازم نماز ِ شکر ِ گدایی به پا کنید :
ای ملتی که نذری شان ، آش کرکس است

گفتی حیاط خلوت زندان بهشت ماست
داخل ، برای فاتحه خواندن هوا کم است
اعدام مصنوعی، غم ماهانه می‌شود
اینجا برای پریود مهتاب ، جا کم است

گفتم کنار ِ باجه آزادی هستم و . . .
در آسمان چشم تو بیتاب بوده ام
یادش بخیر، با گل و شبهای کاغذی
دنبال تک ستاره بی‌خواب بوده ام

بعد از هزار و سیصد و اندی چَک و لگد
اثبات شد پرنده مزدور قلبمی
هرچند اعتراف تو از شعر من پرید
اما هنوز دختر مغرور قلبمی

چون در لباس دکلمه، جرّاح میشوی
با بغض ِ پانسمان شده ام ، فک بزن برو
بی معرفت، شبی تو بگو جای استوری
یک حرف عاشقانه که نه، تَک بزن برو !

مجید_ساری (باران)
بهمن_ماه_۱۴۰۲

مرتضی جان شاعر عزیزم
سلام و درود بر شما
مهرکلام تان را بر چشم می‌گذارم
زیرا من یک لغتنامه ای دارم که عالی را حضور ارزشمند
عزيزاني چون شما معنا کرده

یک آسمان از مرور زیبایتان تشکر میکنم
زنده باشین و ایام زندگیتان سرشار از زیبایی عشق انشالله


بدرقه راهتان نیز شعر بهمن ماه ما باشد
راستی به مهندس خداپرست نیز سلام برسانید
و بهش بگین هنوز دوستشان دارم

تقدیم با عشق :


#چهارپاره _تلخ _اجتماعی

هرشب به جای قبر خودم، شعر میکَنم
تا در کُمای پنجره ها زندگی کنم
با دفن واژه بوی تناسخ گرفته ای
برگرد لای حنجره ها زندگی کنم

در پنجه های وحشی ِ گرگی وطن نما
با جیغ و داد و اسلحه از من جدا شدی
مثل خدا که در بغلم زوزه می‌کشید
مابین برّه های مسلمان رها شدی

پشت موتور به عشق نجات "اصاله ام"
خود را سگِ مدافع بشّار کرده ام
حتی برای شادی قاضی "نِتانیاهو"
شال تو را بسیجی و دیندار کرده ام

وقتیکه اصل مذهب غارت شکنجه شد
ترویج موی لَخت تو پیشم مقدّس است
بازم نماز ِ شکر ِ گدایی به پا کنید :
ای ملتی که نذری شان ، آش کرکس است

گفتی حیاط خلوت زندان بهشت ماست
داخل ، برای فاتحه خواندن هوا کم است
اعدام مصنوعی، غم ماهانه می‌شود
اینجا برای پریود مهتاب ، جا کم است

گفتم کنار ِ باجه آزادی هستم و . . .
در آسمان چشم تو بیتاب بوده ام
یادش بخیر، با گل و شبهای کاغذی
دنبال تک ستاره بی‌خواب بوده ام

بعد از هزار و سیصد و اندی چَک و لگد
اثبات شد پرنده مزدور قلبمی
هرچند اعتراف تو از شعر من پرید
اما هنوز دختر مغرور قلبمی

چون در لباس دکلمه، جرّاح میشوی
با بغض ِ پانسمان شده ام ، فک بزن برو
بی معرفت، شبی تو بگو جای استوری
یک حرف عاشقانه که نه، تَک بزن برو !

مجید_ساری (باران)
بهمن_ماه_۱۴۰۲

و باری دیگر محبت و میزبانی بانوی یاسی ها و الهه احساسی ها
استاد عظیم الشان خانم حکیمی عزیز را
دریا دریا سپاسگذاری میکنم
همه دسته گلهای عاشقانه دنیا تاجی شود انشالله
و بر سر شما بانوی قلم اعطا گردد
تا همه اوقات زندگی تان رنگ و بوی عشق فرا بگیرد

بدرقه شما دلم راضی نشد شعری تلخ انتخاب کنم
چند بیت ناچیز از ما پذیرا باشین تا در کوچه های هنر
همراه و همدل شما گردد انشالله
تقدیم با عشق :

"یادگار تو همین سوخته جانی است مرا"
بهترین هدیه کمی،چرب زبانی است مرا

رگ به رگ پنجره ها زنده به چشمان منند
وا کن آغوش خودت،تا ضربانی است مرا

کهنه اشکی که در اندیشه رقصیدن توست
شده اروند و غمِ خانه تکانی است مرا

ای که در سیب ترین وسوسه ام پنهانی
چیدن بوسه مگر چشم چرانی است مرا ؟

هنر عاشقی ام با تو رقابت دارد
گوییا شانه تو جام جهانی است مرا !
#مجید_ساری (باران)


فراموشم نکنید که فراموشتان نخواهم کرد
زیرا :
پاییز را برای عاشقان جا گذاشتم
تا یادشان نرود
برگها به شوق چشمانت
خودرا جای من در آغوشت می انداختند
تا روی زردشان را به احترام بهار ببوسی
پس بیا در پارک سنجاقک ها
نگهبان گل سرخ را پرپر نکن
( ای مسافر اسکادران سکوت ) . . . !
مجید_ساری (باران)

درود بی پایان استاد انصاری عزیزم
مایه مباهات بنده حقیر است چشمم به سوی خوبان هنر
و شاعران ایراندوست مانند شما ادیب فرهیخته باز می‌شود
و موجب دلگرمی و شادکامی ما می‌گردد
یک آسمان مرور ارزنده و زیبایتان را قدردانم
به مهر می‌نوازند همیشه این خرد شاگرد را

براتون بهترین لحظات خوش زندگی آرزومندم در سرزمینی
به دور از ظلم و استبداد دینی و زشتی و سیاهی و هرچه که نامش سیاست هست اما در دست بیگانگان و دشمنان مردم ایران می‌چرخد برای خالی کردن جیب مردم از زندگی و رفاه در دنیا و پایمال کردن حق موجودی آسمانی به نام انسان با نقاب انسان نما

بینهایت ممنونم از محبت بیکران شما استاد نیکوسرشت
بدرقه راهتان غزلی باشد تلخ اجتماعی که حتم دارم هیچ جا اجازه انتشار نخواهد داشت پس چه بهتر که زیر پای شاعران ایراندوست و پاتریوت اندازم جهت پابوسی شان
تقدیم با عشق :

. . . #غزل_تلخ_اجتماعی


" کام همگان باد روا ، کام شما نه
ایام همه خرم و ایام شما نه "

این کفتر دریوزگی ِ گنبدِ تاریک
از شانه ما خیزد و از بام شما نه

با فلسفه خلقت یک قوم ِ شکم دوز
زانوی خدا خم شده، اندام شما نه

جغرافی ِخوشبختی ما نصف جهان باد
اما یمن و قدس و ویتنام شما نه

چرخنده ترین دایره زندگی لوکس
سهم زن ایرانکده الهام شما نه

در برتری واژه به باروت همین بس
محبوب جهانست قلم، نام شما نه . . . !
#مجید_ساری (باران)


#دیماه_۱۴۰۲
#مطلع_اسماعیل_خویی
#موزیک_داریوش_نه

سپیدسرای استاد آقا مهدی نازنین درود برشما
مفتخر هستم چشمان پرمهرتان را یک آسمان قدردانی و سپاسگذاری کنم
زنده باشین انشالله و قلم مهرگستر و بسیار زیبای سبز بهاری تون
همواره مانا و نویسا

مارا نیز در محدودیت های خود شریک بدانید
زیرا هردو از یک تبار و قبیله شعر هستیم
که این قوم بنی قلم یک نسل از خودشان جلوترند
بدرقه راهتان یک غزل مثنوی قدیمی تقدیم تان باشد
تا قدری التیام درد های این سرزمین بیشتر گردد
هرچند میدانم نخواهد شد
تقدیم با عشق :

. . . #ترکیب _دو_غزل_مثنوی_اردیبهشت_۱۴۰۱

😡
با انتفاضه گندم ارزان بیاورید
قدری برای کشتن ما جان بیاورید

ای دولت مقدس ماااسون مشرقی
در کشور فلک زده ریگان بیاورید

مچکریم شازده ابی خلق گشنه را
بردید در مباهله باران بیاورید

*اینجا فی وجنازه ما حرف می‌زنند
اعضای بی مغازه ها حرف می‌زنند

اینجا سکوت ملت ما آرمان شود
هیهات منه ذلت ما آرمان شود

در صلح جای نصب علم تيغ می‌کشند
بر روی حق و آل قلم تیغ می‌کشند

داروی عشق و آینه ازما گرفته اند
تصویر هر معاینه ازما گرفته اند

خالی تراز خزانه بیروت ما شدیم
محتاج خاک داخل تابوت ما شدیم

امروز یار جنبش اهواز می‌شویم
فردا کراش خوشگل قفقاز می‌شویم

آنسوی پارک دختر آواره روس نیست
ای تف به ذات غیرت اگر او عروس نیست

اینجا زنی به جرم نفس کشته می‌شود
وقتی که گفت مسخره بس کشته می‌شود

اینجا برای مام وطن ریش می‌کشند
دستی به روی مزدشب وفیش می‌کشند

اینجابرای تکه نان صف کشیده اند
حتی برای بردن جان صف کشیده اند

دختربه عشق داغ پسر دودمیشود
دراعتیاد مرگ پدر دودمیشود

سطل زباله منبع رزق حلال ماست
روزشکم مناسبت ارتحال ماست

درفکرمن حراج بدن تیرمیکشد
سرتابه پای پیکرزن تیرمیکشد

شبهای فقروضجه به مرتد که می‌دهند
سهم چراغ خانه به گنبد که می‌دهند

هموزن بیت ناب غزل گریه میکنم
بافاعلن فعول فعل گریه میکنم

اینجا علی به جنگ علوفه رسیده است
خلخال زن به گله کوفه رسیده است

اینجا فقط گزارش بازي سلاح ماست
یک گوشی و فضای مجازی سلاح ماست

اینجا جواب فتنه وعجّل فرج شود
اوباش هم بلای زنان کرج شود

دیگر دلم برای حرم پر نمی‌کشد
گیلاس "فُزت ربّک" بر سر نمی‌کشد

اینجا زبان بسته پراز آش می‌شود
یا دراوین بریده وبکتاش می‌شود

بادست خودگلوی خدارا گرفته اند
چشمان خنده روی خدارا گرفته اند

معنای من برای تو انسان نمیشود
تفسیر هل اتای تو انسان نمیشود

شاید دعای فاصله دستت نمی‌رسد
حجم قنوت نافله دستت نمی‌رسد

توآمدی که حال خیابان عوض شود
دنیای من به وسعت باران عوض شود

چشمان پیروخسته من راغزل بکن
این قامت شکسته من راغزل بکن

خونی نمانده بهره غم را ادا کنم
با مثنوی حقوق قلم را ادا کنم

بدبختی ام میان تب و سینه بسته شد
چاک دهان به نام قرنطینه بسته شد

مابا خدای عاشق خود روی نیزه ایم
قرآن بس است رحمت شیطان بیاورید

باتوم و مشت و ضربت گازانبری که نه
سگ جون شدیم، طائب وچمران بیاورید

تقویم تان خلاصه تکرار مرگ ماست
دکتر بگو شرایط شرایط آبان بیاورید

#مجیدساری (باران)

. . . . . . . . . . . .
خالی شده ست سفره کمی نان بیاورید
#علی_آبان

جناب عبدالله پورعزیز و گرانمایه
درود بر شما شاعر عالیقدر
به زیبایی خودتان مرور میکنین
یک آسمان ممنونم از محبت شما
زنده باشین و پاینده
و ايام زندگی تان سرشار از زیبایی عشق انشالله
بازم ممنونم