« رأي عالِم »
هر كه بر روي زمين ، منزلـش آباد كند
بهتر است ، منزل عقباي خود آباد كند
كار خيري اگرش در نظر است آن حاجي
بِـه1 بُوَد گر دل و قلبِ بشري شاد كند
يا كسي را كه ببيند،شده مقروض2و ذليل
سعي و كوشش كند از ذلّتـش آزاد كند
يا نصيحت بـكند مردم گمراهِ جهان
يا تواند زِ حقوق ضُعفا داد3 كند
عالمي را كه بـبيند به ميان جُهال4
تا توانـد اثـر علمـي از او ياد كند
چونكه اين درد گراني بُوَد و سخت گزاف
جاهلـي رأي دهد ، عالمـي امداد كند
رأي عالِم ، به ره سود و به نفع بشر است
رأي عالِم ، همه را عاقل و استاد كند
رأي عالِم ، همه پاكيزه و دُر و گوهرس
صيقل روح بُوَد ،روح خوش ايجاد كند
عالمان خوشدل از آنـند،كه نصيحت شنود
هر كه بـشنيد زِ دل، روح خود آزاد كند
سعي عالِم همه آن است كه هر گُم شده اي
فكر فردا بـكند ، خانه اش آباد كند
عالمان را كه زِ حكمت،هنري باشد و علم
حكمتـس هر هنري مي توان ايجاد كند
هر كه علم علما را ،به جهان پي نـبرد
آن پشيمان شود آخر، زِ خودش داد كند
خلق عالَم همه خوابنـد ، زِ گمراهي خود
خفته بيدار بكن ، تا به تو امداد كند
هر كه جمع آوري ثروت مردم بـنمود
وقت رفتن كه شود ، ناله و فرياد كند
فقر مردان خدا دوست، كم خطري است
مرد با فقـر و قناعت ، زِ خدا ياد كند
هر كه تزوير و تقلّب5 بـنمايد به بشر
در سرِ راه بشر ، صد خطر ايجاد كند
هركه بر عفّت وناموس خودش معتقد است
كي توان عفّت مردم ، به بدي ياد كند
اين كلاه نمدي را به حقارت منگر
سِـرِ حكمت بُوَدش ، ملتـي آزاد كند
هر كه با راستي اش،كارِ كجي راست كند
مي تواند به جهان ، راستي ايجاد كند
اي حسن ، ديوِ هوس را منمايي تو رها
گر رها شد ، بـتواند به تو بيداد كند
٭٭٭
1- بهتر 2- بدهكار 3- گرفتن حق- عدل 4- نادانان 5- مكر – حيله
حسن مصطفایی دهنوی
چه مکتب شیرینی است این صفحه ی شعر
تامل برانگیز و ستودنی
پیروز در پناه حق بمانید