« شكر نعمت »
آن كو كه شكر نعمت حق ،را اداء1 كند
آن كو2 كه عهد بندگي اش را وفا كند
صوت و نداي حق،كه بُوَد در لسان3 خلق
دائم لسان خلق ، به گوشَت ندا كند
لطف خدا ، هميشه به ما مي دهد ندا
كس را بجو ،كه درد تو بتوان دوا كند
سِري كه مخفي است،زِ حكمت به پيش ما
غيري مگر بُوَد ، كه توان ادعا كند
راهـي نـموده شد به گياه دواي تو
كردي گمان ، دوا بـتواند شفا كند
دكتر كه نرخ نسخه ي خود را گران كند
بـر سود نهـد ، به مريضان جفا كند
كارِ جهان، زِ روز ازل شد رها به خلق
واجب بُوَد به خلق ، زِ خالق حيا كند
آنكس كه سود خود،به تقلّا وكذب و جور
جمع آوري نـمود ، بـبايد رها كند
هر كس كه حقِ حكم خدا را اداء نكرد
حقش همان بُوَد ،كه خدا در بقاء كند
حكم خدا نه ظلمس و ني زور و ني جفا
هركس اداء نكرد،به خود، خود جفا كند
هر كس كه سود ملت خَيّر، چشيده است
بايد كه نان قرضي خود را اداء كند
هر كار خير، رتبه ي مردان كامل است
هر مرد خير خواه ، به ملت وفا كند
هر كس كه كار ملت خَيّر ، نظر نداشت
بسته است راه خير ، به ملّت جفا كند
اينها صلاح4 ملت و مُلك است و مملكت
ملت وظايفـش بُوَد اين كارها كند
ملت اگر به رأي بزرگانِ نيك رأي
تسليم شد ، توان بد و نيك ادعا كند
فرماندهي كه خود نـشناسد صلاح ملك
بر گو بدا5 كه ملكت وفا كند
اين گفتگوي خير و نظام دار تو خود بدان
شايد كه خلق ، صد يك آن را اداء كند
آنكس كه حقِ صحبت نيكان نظر نداشت
اين خود همان ،مصيبت خود را به پا كند
هركس كه پندوحكمتِ نيكان به كار بست
پند و نصيحتـش به در آنها اثـر كند
گويند كه جام جم،زِ جهان با خبر بُد است
حكمت هر آنكه داشت،توان اين ندا كند
آدم مباد كار خودش را بدتر كند
هر كار بد كه پيش وي آيد ، حيا كند
دانا دلان هميشه به تقوا مقلّدند6
تقليد خود زِ نيك نمايد ، صفا كند
در انتظار گلشن جنّت ، بـمانده ايـم
باشد مگر خداي ، به عهدش وفا كند
زين بحث وگفتگو،هدفت را حسن بگو
گفتم كه خلق ، شكر خدا را اداء كند
٭٭٭
1- به جاي آوردن 2- كجاست آنكه 3- زبان 4- نيكي – مصلحت 5- دريغا – افسوس 6- عمل كننده
حسن مصطفایی دهنوی
درودبرشما استادعزیز
بسیارزیباست مثل همیشه