« جنگ ايران »
اي خدا كار ايران چه مي شِد1
هر كه رزمنده شد، كشته مي شِد
جنگ با توپ و جنگ مسلسل
يارب اين جنگ ،آخر چه مي شد
دين و دنيا ، زِ اول جدا بود
دين به دنيا ، چرا بسته مي شد
دين كه راهي به سوي خداي است
راه دنيا از آن وِل نـمي شد
دين و دنيا ، بهم صد گره خورد
اي خدا اين گره،كي وا مي شد
عالم كار دنيا ، توان ديد
عالم آخرت را نـمي شد
باطن كار دنيا ، بـبينيـد
باطن آخـرت را نـمي شد
حرف اول به دنيا بـپيچنـد
حرف دينس فقط گفته مي شد
هر كه از صلح و سازش بگويد
تا بگويد همان كشته مي شد
اين سياست گر از شوروي هاست
آخر اين جنگ ايران مي شد
جنگ ايران گره شد
اين گره هي به هم بسته مي شد
ملتي را بـجنگند به دنيا
آخر اينها يكي خسته مي شد
جنگ دشمن ، شكست خورد
بـر يكي دوست وابسته مي شد
اي خدا ، دوست ايران تو باشـي
فتح از غير دستـت نـمي شد
اي خدايا ، چه مي شد در ايران
ملتـش سر بـسر ، كشته مي شد
با كه ايران كند ،فتح اين جنگ
فتح با مُشت خالي نـمي شد
جنگ دنيا ، به هم متصل شد
كي خدا ، فتح اين جنگ مي شد
اي خدا صلح آور در اين جنگ
جنگ بي صلح ، آخر نـمي شد
شورش شوروي ها ،به جنگ است
آمريكا هم وارد جنگ مي شد
در ميان دو دولت ستمكار
عقل ايرانيان ، جهل مي شد
توپ و تانك است وخمپاره و مين
آتشـش دمبدم تازه مي شد
هر كجا افكندنش از ضربه اش
خاك آنجا كه وارونه مي شد
خاك دنيا ، خدايا گر از توست
ملت خاك تو كشته مي شد
عالم و آدم و خاك ملكت
جمله با خون كه آغشته مي شد
صانع ملك و آدم تو هستي
خود بـبين صنعتـت را چه مي شد
فكر و دانايي و دانش از كيست
بنده فكرش چو خالق نـمي شد
ديده تا خون نـگريد بـرِ حق
لطف حق ، شامل آن نـمي شد
اي خدا ، من به اين فكر كوتاه
صحبتـم كي قبول تو مي شد
٭٭٭
1- شود
حسن مصطفایی دهنوی
دروداستادبزرگوارم
زیبا قلم زدید