زندگی دیدن و لمس تمنای فاصله هاست
حتی بدون حضور و دیدار هم
زندگی شوق حس دگر بار حضور گرمای کلمات است
از لبی خسته
و گوشی محتاج شنیدن
زندگی چشمیست به دنیایی کاغذی
زندگی مردیست کاغذی
با نگاهی ژرف به طلوع و غروب احتیاج
زندگی بازنده ندارد
همه برنده اند
زندگی گورستان بازنده ها نیست
زندگی میدان آموختن است
گذرگاهی پر از خار وخس
زندگی
زندگی زیباست همچو شکفتن گلی در قطب شمال
لطیف همچو لمس یک نوزاد
ظریف همچو کلمه ی دوستت دارم
و گاهی سخت ، تلخ و قاطع
همچو فاصله ی کودکی تا پیری
زندگی لبخندی بر لب دارد به وسعت هیچ
تو را می گریاند تورا می خنداند تو را سرمست و سرشار از عشق می گرداند
زندگی یعنی امید ، کاشتن دانه ی گندم زیر خاک خشک
زندگی یعنی سبز شدن و نو شدن
هر روز در پس هر بارش باران خدا
زندگی بغض تو به هنگام نداریست
زندگی سیگار دردهای نگفته ی دود شده است
زندگی عاشق به معشوق نرسیده
زندگی عاشق به معشوق رسیده
زندگی افسرده
زندگی خسته دویده از نفس افتاده
زندگی معمای جالبیست اما نه برای حل کردن
برای زندگی کردن
زندگی پیچیده ی ساده
زندگی مربای هویج روی کره
زندگی نوشابه ی کوکا
زندگی مخلوطی از ادویه و دلپیچه
همه و همه
زندگی یک آن واحد بودن یک جان بودن یک تن بودن
و این فکر محال
زندگی زندگی زندگی
زندگی در گذر زمان
نکاهت اشکت و لبخندش همه را می بلعد
دوستت دارم و کمم
میدانم زندگی هر سه مان را فراموش میکند و لا به لای تاریخ مدفون
تو بگو چه کنم
با یادت
نگاهت.. اشکم و لبخندت
باور کن
سخت است
دستمریزاد
موفق باشید